کشکول

صنعت گردشگری

کشکول

صنعت گردشگری

دولت فقط حمایت قانونی داشته باشد؛ بودجه یا وام نمی خواهیم

گفتگوی اختصاصی کسب و کار با رئیس هیات مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی  و جهانگردی ایران

صنعت گردشگری هم اکنون به عنوان یکی از پولسازترین و پررونق ترین صنایع جهان از جایگاه ویژه ای نزد سرمایه گذاران و البته دولتمردان برخوردار است. بسیاری از دولت ها برای به دست آوردن سهم بیشتری از درآمد این صنعت در دهکده جهانی تلاش های فراوانی انجام داده اند و سعی دارند با استفاده از راهکارهای نوین از این درآمد، سهم بیشتری را به داخل مرزهایشان انتقال دهند.

ایران هم که از چندی پیش با شعار جایگزینی دلارهای گردشگری با دلارهای نفتی به جمع این دولتها پیوسته همواره فراز و نشیب هایی را در این راه تجربه کرده است. انتقادها و حمایت های گوناگونی از سوی صنوف مختلف و درگیر در گردشگری نسبت به سیاست های دولت در این زمینه همواره خبرساز شده و نیز باعث تحولاتی هم  در این زمینه بوده است.

به عقیده کارشناسان گردشگری، یکی از اصلی ترین صنوفی که در صنعت گردشگری می توان از آن به عنوان نوک پیکان صادرات نامرئی یاد کرد، انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران است که هرگونه تصمیم گیری دولت در زمینه گردشگری، تاثیری مستقیم و غیرقابل انکاری در موفقیت یا عدم موفقیت این صنف خواهد داشت.

این کارشناسان اهمیت توجه به دفاتر خدمات مسافرتی و جهانگردی را از سوی دولت به قدری جدی می دانند که عنوان می کنند اگر دولت و مدیران دولتی هرگونه تصمیم غیراصولی و اشتباهی در این زمینه بگیرند، بدنه اصلی جذب گردشگر را هدف قرار داده اند و باعث رکود در صادرات نامرئی ایران خواهند شد.

در این زمینه رئیس این انجمن، محمدحسن کرمانی عنوان می کند: اگر واقعا دولت قصد ارزآوری از صنعت گردشگری به داخل کشور دارد، باید کل صنعت گردشگری را به دست خصوصی ها واگذار کند و فقط نظارت و حمایت قانونی بر آن داشته باشد.

به عقیده این کارشناس و فعال عرصه گردشگری، صنعت گردشگری ما هم اکنون زیان بی تدبیری های گذشته را می دهد و ابراز امیدواری می کند که با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید و از همه مهمتر تصدی نجفی به ریاست سازمان میراث فرهنگی، این سازمان به عنوان اصلی ترین ارگان درگیر در صنعت گردشگری با تدابیر موثر و عقلانی جامعه گردشگری ایران را به سمت رونق هدایت کند.

کرمانی در زمینه خصوصی بودن این صنعت می افزاید: هیچ جای دنیا گردشگری به دولت وابسته نیست، مگر در زمینه قوانین. به عقیده من وقتی سخن از جایگزینی صنعت گردشگری به جای صنعت نفت در ایران می کنیم، یعنی به درآمد آن اطمینان داریم، پس تنها مانع موجود برای این اتفاق حضور غیراصولی دولتی هاست که همواره مانع بزرگی برای استقلال این صنعت پولساز ایران بوده است. دولت اگر واقعا قصد ایجاد رونق در این صنعت را دارد، فقط در جهت تسهیل فعالیت این صنف قدم بردارد و با وضع قوانین علمی و اصولی دست اندرکاران صادرات نامرئی را حمایت کند پس هیچ نیازی به بودجه های دولتی در این صنف نیست، چون وقتی دولت بودجه می دهد انتظار مدیریت هم دارد.

رئیس هیات مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران درباره زیرساخت های موجود در صنعت گردشگری ایران بخصوص حمل و نقل هوایی می گوید: قبل از این که به زیرساخت ها اشاره کنم، علاقه مندم بگویم اگر دولت واقعا قصد حمایت از صنعت گردشگری ایران را دارد، به شرکت هواپیمایی ایران ایر به عنوان نمادی از توانمندی صنعت گردشگری ایران که روزی یکه تاز منطقه بوده، توجه ویژه داشته باشد و با مدیریتی منطقی، از کوچک شدن آن جلوگیری کند.

وی در این زمینه می افزاید: اگرچه تحریم ها باعث برخی مشکلات در توسعه ناوگان ایرلاین ملی ایران شده، اما من فکر می کنم سوءمدیریت ضربه کاری تری به بدنه پیشتازان توسعه گردشگری ما زده است.  اما درباره زیرساخت های گردشگری کشورمان باید بگویم به هر حال اگر در حد عالی نیست، امکانات مناسبی در اختیار داریم که می توان با ایجاد شرایط حضور گردشگران آن را به نقطه ایده آل رساند.

به عقیده کرمانی تقاضا باعث عرضه مناسب خواهد شد به این صورت که وقتی گردشگران خارجی تقاضای خدماتی را از گردشگری ایران داشته باشند فعالان نیز باید با توجه به قوانین وعرف جامعه آن را فراهم کنند بنابراین این اتفاق زمینه برندسازی را برای کشورمان مهیا کرده و باعث رشد و رونق زیرساخت های گردشگری ایران نیز می شود.

به گفته این فعال خصوصی در صنعت گردشگری ، تصمیمات لحظه ای و غیرکارشناسانه برای تامین مراکز اقامتی در برخی نقاط ، بدون توجه به ظرفیت جذب مسافر یا پرداخت وام های غیراصولی به طرح هایی که هم اکنون پس از چند سال هنوز در اولین مراحل خود هستند، دلیل اصلی عقبماندگی زیرساخت های گردشگری ایران بوده است.

وی درباره مدیریت جدید سازمان میراث فرهنگی به عنوان متولی توسعه گردشگری ایران می گوید: با توجه به شناختی که از آقای نجفی دارم، ایشان یقینا مدیریت عقلانی را به جامعه و صنعت گردشگری ایران باز می گردانند که این موضوع برگ او در هدایت این سازمان است.

هیچ جای تردید نیست که ریاست محترم سازمان میراث فرهنگی در حال حاضر باید بیش از پیش تلاش کند تا آثار و معضلات ناشی از مدیریت قبلی را سامان دهی کند، اما اگر ایشان به سمت بخش خصوصی توجه بیشتری نسبت به مدیریت گذشته داشته باشند، و تجربه این بخش به خوبی استفاده کنند این معضلات ریشه ای برطرف خواهند شد.

کرمانی در این زمینه می افزاید: منظور من خصوصی سازی ماههای پایانی دولت دهم نیست؛ بلکه امیدوارم شرایط حضور معقول بخش خصوصی در این صنعت که در سراسر جهان از اساس بر مبنای توان بخش خصوصی بنا شده، مهیا شود که با توجه به تصمیمات ریاست سازمان آقای نجفی فکر می کنم این امید محقق خواهد شد.

وی درباره انتخاب معاونت گردشگری سازمان نیز اظهارنظر می کند و می گوید: بنده با توجه به تجربه خودم در این زمینه امیدوارم شاهد حاکمیت عقل و منطق بر این معاونت باشیم، اما اصلی ترین موضوع این است که طبق تجارب سه دهه گذشته من در این صنعت معاونت گردشگری سازمان میراث فرهنگی نباید حقوق بگیر دولت باشد، چون دوباره به خانه اول خواهیم رسید.

این فعال خصوصی گردشگری درباره انتخاب معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی می افزاید: این معاونت باید در حال حاضر یا از گروه دیپلمات های وزارت خارجه انتخاب شوند یا از بخش خصوصی، در غیر این صورت امیدی به آینده گردشگری نیست. اگر انتخاب آقای نجفی از گروه اول باشد، با قدرت و حاکمیت دیپلمات ها می توان انتظار مدیریت دقیق این معاونت را داشت، اما اگر از گروه دوم یعنی بخش خصوصی فردی مناسب و دلسوز انتخاب شود، جای تردید نیست که پله های ترقی بسرعت طی خواهد شد، چون این شخص منافع صنف خود را در رونق گردشگری می بیند و با توجه به قوانین معقول دولتی در جهت آن گام برمی دارد و تصمیم گیری می کند.

کرمانی در این زمینه می گوید: به عقیده من، اگر معاون جدید گردشگری از بخش خصوصی انتخاب شود، چون برآمده از جامعه خصوصی گردشگری ایران است و با تمام معضلات و گرفتاری های این صنف به عنوان اصلی ترین عامل رونق گردشگری آشناست، می تواند با راهکارهای علمی و عملی باعث رونق اقتصادی گردشگری کشور شود و از ادامه سیاست های غلط گذشته جلوگیری خواهد کرد.

به هر حال همه می دانند این صنعت یعنی بخش خصوصی، بنابراین تا زمانی که بخش خصوصی با حمایت قانونی دولت در راس امور نباشد و چشم به حقوق دولتی یا بودجه های دولتی داشته باشد، وضع همین است که می بینیم؛ رکورد و سیاست های غلط حاصل آن خواهد بود.

بررسی جایگاه بانوان در صنعت گردشگری ایران و جهان

گردشگری درها را به روی زنان می گشاید

نویسنده: شیدا رمزی

همه از نقش موثر بانوان در توسعه اقتصادی کشورها باخبریم و حضور گسترده این گروه از جامعه را هم اکنون در جامعه اقتصادی کشورمان نیز درک کرده ایم و شاهد فعالیت اقتصادی بانوان دوشادوش مردها هستم. اما صنعت گردشگری که به عنوان یکی از صنایع درآمدزای دهکده جهانی هم اکنون مورد توجه دولتمردان اقصی نقاط جهان قرار گرفته، در کشورمان نسبت به اهمیت حضور بانوان در این صنعت هنوز فعالیت مناسبی انجام نداده و به نوعی به آن بی تفاوت بوده است.حال آن که طبق آمار رسمی سازمان جهانی گردشگری (UNWTO) بین 60 تا 75 درصد از کل فعالان عرصه گردشگری جهان را بانوان تشکیل می دهند.

 این ارقام باعث شد تا حضور گسترده زنان در صنعت رو به رشد گردشگری بین المللی آنچنان مشهود و لازم به نظر رسد که سازمان جهانی گردشگری، روز جهانی گردشگری سال 2007 میلادی را بر این مبنا نامگذاری کرد و گفت « گردشگری درها را به روی زنان می گشاید».

به هر حال صنعت گردشگری یا همان صادرات نامرئی به حضور این گروه آنچنان واسبته شد که در سال 2010 میلادی باز هم سازمان جهانی گردشگری آماری در زمینه حضور زنان شاغل در این زمینه منتشر کرد و اطلاعات منتشر شده بسیاری را شگفت زده کرد و تاکیدی دوباره به حضور پررنگ بانوان در این زمینه بود.

براساس این آمار که بیشتر کشورهای در حال توسعه جهان را مورد بررسی قرار داده بود، بانوان در مبحث مدیریتی بسیار تواناتر از مردان عمل کرده و در مبحث حقوق و دستمزد تقریبا بین 15 تا 20 درصد ارزان تر از مردان کار می کردند، اما مهم ترین و جالب ترین آمار مربوط به دو برابر بودن کارآفرینان زن در این صنعت بود و جالب تر این که یک پنجم وزیران و مسئولان رده بالای گردشگری در منطقه مورد بررسی را بانوان تشکیل می دادند.

گردشگری و زنان در ایران

رقیه حاتمی پور، مدیر یکی از آژانس های مسافرتی تهران درباره حضور زنان در عرصه گردشگری می گوید: طی سال های اخیر شاخه های مرتبط با صنعت گردشگری رشد خوبی داشته که با توجه به مشارکت بالای بانوان در عرصه های مختلف اقتصادی، در این صنعت هم شاهد حضور بانوان در جایگاه خوبی بوده ایم.

وی در این زمینه می افزاید: با توجه به آمار بالای فارغ التحصیلان زن در رشته های مختلف مربوط به گردشگری هم اکنون شاهد حضور گسترده زنان در رده های مختلف آژانس داری هستیم که این امر از اهمیت حضور بانوان سخن می گوید.

این فعال عرصه گردشگری درباره حضور کمرنگ تورگردانان زن در صنعت گردشگری توضیح می دهد: مسئولیت بانوان در کانون خانواده مانع از دوری بلند مدت آنها از کانون گرم خانواده می شود، بنابراین این توضیح مناسبی برای گمرنگ بودن حضور بانوان به عنوان تورلیدر در جامعه گردشگری ایران است، اما به عقیده وی این موضوع هم در حال تغییر است، چون دختران فارغ التحصیل در رشته های مختلف گردشگری بسیار بیشتر از پسران هستند، بنابرای پس از فارغ التحصیلی آنها و تا زمان ازدواج و تشکیل خانواده این گروه حضور بیشتری در جامعه تورگردانان خواهند داشت.

وی به آمار فارغ التحصیلان رشته مدیریت جهانگردی در سال 1389 اشاره می کند که در این سال تعداد 125 فارغ التحصیل زن در مقابل 50 فارغ التحصیل مرد داشته ایم و ادامه می دهد که کمرنگ بودن حضور زنان در جامعه تورگردان و حتی سطوح دیگر صنعت گردشگری در حال از بین رفتن است و به زودی حتی شاهد حضور گسترده تری از بانون در صنعت گردشگری نسبت به آقایان خواهیم بود.

حاتمی پور می افزاید: با توجه به روحیه ذاتی بانوان و مدیریت دقیق تر آنها، جای تردید نیست که این گروه نسبت به مردان در این حرفه و صنعت موفق تر خواهند بود و گردشگری می تواند روی نیروی انسانی بانوان برای پیشرفت حساب باز کند.

از سوی دیگر یکی از مدیران ارشد انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی ایران می گوید: تنها 10 درصد از آژانس های مسافرتی کشور دارای مدیر زن هستند که این نسبت در بین مدیران فنی دفاتر خدمات مسافرتی عکس بوده و 80 درصد مدیران فنی دفاتر خدمات مسافرتی را زنان تشکیل می دهند.

این در حالی است که سازمان میراث فرهنگی در دولت دهم شاهد حضور گسترده بانوان در سطوح مختلف این سازمان دولتی بوده که بیانگر توانایی بانوان در رونق صنعت گردشگری است و جایگاه آنها را در این صنعت مشخص می کند.

وی درباره حضور بانوان در صنعت گردشگری ادامه می دهد و می افزاید اما اگر از پست های مدیریتی در گردشگری بگذریم، هم اکنون تعداد گردشگران زن در کشورمان بنا به دلایل متعددی معدود بوده و هنوز در جایگاه مناسب خود نرسیده است، این در حالی است که بسیاری از کشورها با توجه به تعداد بالای زنان گردشگر در دهکده جهانی سعی کرده اند حتی شرایط بسیار اختصاصی برای بانوان فراهم نمایند تا از درآمد حضور این گرود داخل مرزهایشان نیز بهرمند شوند.

به عنوان مثال می توان به فعالیت های کشور ترکیه و حتی تایلند برای ایجاد امکانات مناسب بانوان با توجه به قوانین و اعتقادات دینی آنها سخن گفت و به فعالیت های دولت ایران جهت رونق حضور گردشگران در کشورمان اشاره کرد.در این زمینه  می توان به احداث جزیره بانوان در دریاچه ارومیه اشاره کرد و از انتخاب شهر تبریز به عنوان پایلوت گردشگری زنان مسلمان جهان نام برد.

به هر حال با نزدیک شدن سالروز جهانی گردشگری امید داریم امسال شاهد رشد و رونق حضور گردشگران داخلی و خارجی زن در کشورمان با مهیا شدن زیرساخت ها و قوانین مربوط باشیم.

توسعه گردشگری؛ اشتغال زنان روستایی

اهمیت و نیز توسعه روستاها در کشورمان هم اکنون بر هیچ کس پوشیده نیست و بسیاری از مسئولان از نقش پررنگ صنعت گردشگری در اشتغالزایی در روستاها با توجه به رونق گردشگری روستایی سخن می گویند و از آنجا که رونق گردشگری مساوی با رونق اقتصادی منطقه است و تولید صنایع دستی در این مناطق به عهده بانوان است، می توان تصور کرد با حضور گسترده گردشگران در مناطق روستایی رونق مناسبی در تقاضای صنایع دستی حاصل شود و در نهایت زمینه ساز اشتغال گسترده بانوان روستایی باشد که در نهایت شاهد رشد و ارتقای کیفیت و سطح زندگی این بانوان خواهیم بود.

اتوبوس‌های دریایی در خزر

ایده ای که همه را برنده می کند

کشته ها نصف، بیکاری کم، گردشگری رونق می گیرد

 

نویسنده: کاپیتان سید حسن گیتی پسند/ طراح طرح ملی گردشگری دریای خزر

تکرار، اهمیت موضوع را همواره کم می کرده است. این ویژگی آنقدر مخرب هست که برای ترمیمش شاید نسلها باید تغییر کنند. اگر یک روز از خواب بلند شوید و طبق عادت معلوم جلوی کیوسک روزنامه تیترها را ببینید و بفهمید که همان شبی که شما در خواب بودید 200 هزار نفر آنسوی جهان به واسطه انفجار بمبی مثلا، جان خود را از دست دادند اتفاق مهمی است. اما اگر به مدت یک ماه این اتفاق هر روز برای شما بیفتد دیگر مرگ 200 هزار نفر در روز سی ام برای شما اهمیتی ندارد. بماند اینکه دولتی 8 سال وعده نفت بر سر سفره ها داد و نه تنها نفتی نیاورد  بلکه نانی را برد. نان بردنش هیچ، وعده هایی که داد و نکرد اثر بدتری گذاشت، چرا که حالا هرکسی وعده ای دهد همقطار با آن دولت می شود و وعده اش اهمیتی نمیابد. شعار همیشه لازم بوده است، شعار ویترین ایده هایی است که قرار است اجرا شود، باید ویترینی باشد تا مردمی دلبسته به آن شوند. تا امتی باور کنند که در پی این شعار ، شعوری وجود دارد.

حالا در این شرایط هرچه شعار پروارتر باشد، بیشتر در مظان این اتهام قرار می­گیرد که سنگ بزرگ علامت نزدن است. اما دلخوشی این ایده­ها به تدبیری است که در شعار دولت جدید خوش نشسته است. تدبیری که قرار است بی­هیچ ملاحظه­ای نه تنها تهدیدها را فرصت کند، بلکه از فرصت­های موجود نهایت بهره را برد.

یک: میزان بی­کاری تنها در استان مازندران به گواه گفته نماینده این استان در مجلس شورای اسلامی 12 درصد است. این رقم در استان­های همسایه مثل گیلان هم چندان بهتر نیست. حالا با اجرای ایده­ای کاربردی در این بوم، حدود 17 هزار فرصت شغلی ایجاد می­شود. چرا باید این ایده پشت سدها و موانع اداری و عدم حمایت سازمانی در حد یک ایده باقی بماند؟ ایجاد این تعداد فرصت شغلی در این فضا نه تنها می­تواند از بسیاری از آسیب­های اجتماعی بکاهد، بلکه به تزریق نشاط و امید در این منطقه اضافه کند. حالا ایجاد این تعداد فرصت شغلی در فاصله ای یکساله شعار است!؟ شعار است اما ضمانت اجرایی دارد. این تنها یک بخش از این ایده ملی است.

دو: تعداد کشته های جاده ای در ایران آنقدر به شهرت رسیده است که شاید خارج نشینان دیگر به داریوش و کوروش و جاذبه های مهم گردشگری ایران را نشناسند اما می دانند در این سرزمین کشته های جاده ای از جنگ هشت ساله بیشتر بوده است، هر بار تصمیماتی گرفته می شود و هر بار ناکام از این میزان کشته ها. اگر طرحی وجود داشته باشد که حداقل از این میزان کشته در سه استان شمالی کشور ( که بیشترین تردد در سال را به خود می بیند) در حد 50 درصد بکاهد آیا برای مسئولان ( حداقل این استان ها) چشمگیر نیست؟ اینکه کشته های جاده ای این سه استان نصف شود تنها شعار است!؟ شعار است اما ضمانت اجرایی دارد. این تنها یک بخش از این ایده ملی است.

سه: در این شرایط عجیب منطقه ای، در وضعیتی که ایران در تیررس تحریم ها به اقتدار مقاومت می کند، طرحی که بتواند از میزان سوخت مصرفی در سه استان شمالی بکاهد تنها یک شعار است؟! این که گردشگری در این سه استان را به معنای تمام کلمه متحول می کند، اینکه می تواند سرمایه گذاران خارجی را به راحتی به این منطقه بکشاند تا ضمن درآمدزایی برای این بوم و سرزمین ذهنیت اشتباه آنها را در رابطه با عدم امنیت اقتصادی ترمیم کند، اینها شعار است؟!

شعار آغازی است بر اجرای ایده ها. همین شعارها را ملاک بگیرید و کلاهتان را قاضی کنید که چرا طرحی که پسوند «ملی» را یدک می کشد اینگونه تنها چشم انتظار حمایت مسولان است.

صنعت چاپ ایران در گرداب نابودی

همواره در گوشه و کنار این دهکده جهانی نمایشگاههای صنعت چاپ و کتاب در حال برگزاری است که بسیاری از ناشران و دست اندرکاران این حرفه را به خود جلب می کند تا با یکدیگر آشنا شده و تبادل اطلاعات کنند و زمینه تجارت بین آنها فراهم شود.

هندوستان، برزیل، ایتالیا، ژاپن ، کره جنوبی ، دبی و آلمان از مهمترین های این نمایشگاهها هستند که همواره برخی از ناشران ایرانی و فعالان عرصه چاپ کشورمان نیز همواره علاقمند به حضور در اینگونه آنها بوده و به امید ایجاد ارتباط با دیگر ناشران راهی این نمایشگاهها می شوند .ش

اما آیا واقعا این حضور می تواند زمینه ساز همکاری های فراوان بین هالی نشر ایران با دیگران باشد؟ یا اینکه اصلا حضور ناشران و فعالان کتاب ایران در برخی از این نمایشگاهها توجیه اقتصادی دارد؟ و از همه مهمتر میزان صادرات محصولات چاپی ما با توجه به حضور در این نمایشگاهه ها چقدر است؟ اینها همه سئوالاتی هستند که کسب و کار امروز با توجه به برگزاری نمایشگاه کتاب فرانکفورت والبته اخباری که از آن به گوش می رسد قصد بررسی آنها دارد.

رضا رضایی، رئیس پیشین اتحادیه صادرکنندگان صنعت چاپ  در این باره، معتقد است: ظریفت‌ها و فرصت‌های بسیاری در ایران به منظور صادرات محصولات چاپی در حوزه‌های گوناگون وجود دارد. ارائه خدمات در زمینه چاپ کتاب، پوستر، انواع کارت‌ها و... نیز بخشی از محصولات چاپی هستند که صنعت‌گران ایرانی توانایی انجام آن را به خوبی دارند.

وی متعقد است ، چاپخانه‌های ایران در مقایسه با چاپخانه‌های برخی کشورهای منطقه مثل هند از توانایی فنی و تجهیزاتی فوق‌العاده‌ای برخوردار هستند. لیکن عدم پایبندی به قانون کپی‌رایت، مشکلات فنی در بخش صحافی، بالا بودن تعرفه‌های و تحریم‌های سیاسی و اقتصادی، مشکلاتی هستند که توانایی صادرات کتاب را از ناشران و چاپخانه‌داران ایرانی گرفته است.

در همین حال می توان به آمار سال 2010 میلادی موسسه انگلیسی «پایرا» اشاره کرد که سهم ایران از صادرات محصولات چاپی را حدود 5 درصد اعلام کرده در حالی ترکیه توانسته صادرات محصولات چاپی خود در منطقه را به بیش از 50 درصد برساند.

اما مدیرعامل موسسه انتشاراتی الهدی درباره حضور ناشران ایرانی در نمایشگاههای مرتبط اینگونه اظهار نظر می کند که ‌ برای حضور در نمایشگاه فرانکفورت یا نمایشگاههای اینچنینی باید یک توجیه منطقی داشت‌، هم‌چنین باید یک مزیت نسبی فرهنگی یا مزیت نسبی اقتصادی از این حضور وجود داشته باشد‌، اگر ناشری توانایی رقابت در یک بازار چند میلیارد دلاری را داشته باشد،‌ می‌توان گفت توجیه اقتصادی برای حضور دارد.

متولیان ادامه داد :‌گاهی نیز از حضور در فرانکفورت جنبه تبلیغی را دنبال می کنیم که باز این موضوع توجیه منطقی خاص خود را دارد،‌ اما در وضعیت فعلی و عدم حمایت ایران از قانون کپی رایت بعید است که ناشران ایرانی حداقل‌های حضور در فرانکفورت را دارا باشد.

متولیان با اشاره به ظرفیت‌های موجود برای ناشران در کشورهای افغانستان،‌ پاکستان و شبه‌‌قاره گفت: انتشارات الهدی در ماه‌های اخیر تلاش کرده است تا بر روی دیپلماسی فرهنگی در کشورهای منطقه سرمایه‌گذاری کند،‌ حتی این دیپلماسی را جزئی‌تر نگاه کرده و بر روی دیپلماسی کتاب منطقه‌ای متمرکز شدیم،‌ در این راستا پنج ماهی است، ظرفیت خوبی را در افغانستان برای ورود ادبیات شاعران و نویسندگان مهاجر افغان به داخل فراهم کرده‌ایم‌، که بر طبق آن با یاری اهالی فرهنگ و کارشناسانی که نسبت به ادبیات هر دو طرف یعنی شاعران مهاجر افغان و شاعران ساکن افغان تسلط و شناخت دارند،‌ ادبیات مقاومت مهاجر افغان را با ادبیات مقاومت داخل افغانستان آشتی دهیم.

ممقانی دیگر ناشر ایرانی و فعال عرصه کتاب و نشر به آمار بالای ترجمه کتب خارجی در کشور ونبود قانون کپی رایت اشاره می کند و می گوید: حضور ایران در نمایشگاههای اروپایی چه حاصلی خواهد داشت آیا واقعا ناشران ایرانی چیزی به جز کتاب سعدی و حافط و برخی کتب نفیس مذهبی مثل قرآن کریم برای ارایه در این نمایشگاهها دارند یا اینکه به دنبال مسایل دیگری هستند ؟ ناشران خصوصی ایرانی در این گونه نمایشگاهها واقعا در دنیای بی انتهای ناشران بین المللی گم شده اند و تعدادی از دولتی ها با استفاده از بودجه های کلان صرفا به پخش شکلات و شیرینی اقدام می کنند و امسال هم که گروه موسیقی سنتی ایران در فرانکفورت می نوازد .

این فعال نشر به بازار منطقه بخصوص کشورهایی با زبان مشترک ما اشاره می کند و می گوید بد نیست به جای سرمایه گذاری در فرانکفورت که شاید چیزی جز هزینه برای ما نداشته باشد در این کشورها دست به ابتکارات جالبی بزنیم تا بتوانیم تعامل بین ناشران ایرانی و ناشران این کشورها را فراهم کنیم و زمینه ساز صادرات کتاب از ایران باشیم.

ممقانی در انتها می گوید: اگر مسئله حضور ایران در نمایشگاههایی مثل فراکنفورت استفاده از مراسم جانبی مثل خدمات چاپ است که باید بگویم فرض بگیریم که دستگاههای بسیار مدرن چاپی هم وارد کشورمان شده که هم اکنون این دستگاهها در ایران هستند اما همانطور که آمار نشان می دهد ایران بازار صادرات محصولات چاپی را به ترکیه و حتی گاهی اوقات به هندوستان واگذار کرده است.

وی به اثر سوء تحریم های یکجانبه غرب علیه کشورمان اشاره دارد و میگوید به دلیل کمبود کاغذ در کشور ما ناشران داخلی و بخصوص چاپخانه داران در گیر این معضل هستند و تیراژ کتاب به غیر کتابهای موسسات دولتی هم اکنون به حدود یکهزار جلد تنزل یافته است و توان تامین بازار داخلی ندارم و در بسیاری از موارد شاهد واردات سررسید ، تقویم ، دفتر مشق یا حتی برخی از کتاب های کودک و نوجوان از هندو چین هستیم به در فرانکفورت به دنبال چه می گردیم ؟ به نظر شما بهتر نیست به جای این همه هزینه فکری اساسی برای صنعت نشر  و چاپ داخلی داشته باشیم و به بازارهای منطقه ای بیاندیشیم؟

 

گردشگری سیستان و بلوچستان

تحولی تازه در صنعت گردشگری سیستان و بلوچستان

هرچند در بسیاری از شهرهای مستعد و گردشگر پذیر کشورمان خبری فرا رسیدن هفته گردشگری نیست و ساکنان آنها درباره انتخاب شعار امسال سازمان جهانی گردشگری که سخن از گردشگری و آب می گوید، هیچ چیز نمی دانند ، اما اتفاقی بسیار میمون در یکی از محروم ترین استان های کشورمان همزمان با فرارسیدن هفته گردشگری بخصوص زمانی که شعار امسال این سازمان مربوط به گردشگری و آب انتخاب شده ، رخ داده است و می توان آن را با توجه به همین شعار به تمام جهانیان مخابره کرد و شاهد رونق دوچندان گردشگری دریایی ایران بود.

تفریحات ساحلی و ورزش های دریایی که ترجمه ای دقیق از شعار امسال سازمان جهانی گردشگری است هرساله دلیل سفر میلیون ها گردشگر یا ماجراجو در سراسر جهان است و زمینه اشتغالزایی فراوانی برای کشورهای ساحلی دهکده جهانی فراهم می کند.

قایقرانی، موج سواری، غواصی و دهها ورزش دیگر که می تواند ماجراجویان و بخصوص گردشگران را به مناطق مصتعد بکشاند. به عنوان مثال می توان به برگزاری مسابقات قایقرانی جام لویی ویتون در آمریکا اشاره کرد که به گفته مسئولین برگزاری رقابت بین المللی، این مسابقات زمینه ساز 8500 شغل در محل برگزاری آن یعنی شهر سانفرانسیکو شد.

بدون تردید ایران نیز با توجه به برخورداری از حدود دو هزار کیلومتر نوار ساحلی می تواند به عنوان یکی از مقاصد مهم گردشگری در جذب گردشگران و ماجراجویان دریایی باشد. هرچند برخی از ورزشهای آبی هنوز در کشورمان زیاد معرفی نشده اند اما یقینا امکانات طبیعی مناسبی برای انجام آنها در کشورمان مهیاست و فقط کافی است در این زمینه اطلاع رسانی شده و مورد استفاده قرار گیرند، تا شاهد حضور صدها هزار علاقمند و ورزشکار در این سواحل باشیم.

موج سواری هم یکی از این ورزشهای مهیج و پرطرفدار دهکده جهانی است که علی رغم وجود پتانسیل های بالای طبیعی برای انجام آن در کشورمان هم اکنون زیاد معرفی نشده و بسیاری از هموطنانمان یا حتی خارجی ها با شنیدن نام موج سواری به یاد سواحل استرالیا خواهند افتاد؛ دریغ از اینکه سیستان و بلوچستان نیز می تواند پذیرای موج سواران حرفه ای و مبتدی از سراسر جهان باشد .

شاهد مثال این پتانسیل حضور «ایسکی بریتون» قهرمان موج سوار ایرلندی در این سواحل برای تهیه فیلمی مستند از توانمندی های منطقه برای علاقمندان به موج سواری جهان است.

ایسکی بریتون در حال حاضر به عنوان یکی از قهرمانان ملی کشور ایرلند در موج سواری به شمار می رود و از آنجا که پدر و مادرش به عنوان موج سواران حرفه ای در ایرلند شناخته بودند او از کودکی با این ورزش آشنا بوده است و بالاخره موج سواری را به عنوان ورزش آبی حرفه ای خود انتخاب کرد.

وی، تحصیلات حرفه ای و تخصصی خویش را نیز با محوریت دریا انتخاب کرده و در سال 2012 موفق به دریافت مدرک دکترا در زمینه علوم دریایی شده است این ورزشکار حرفه ای تحقیقاتی گسترده در زمینه دریا، توسعه پایدار و ماهیگیری انجام داده و دارای مقالات علمی متعددی در این رشته است.

این قهرمان ایرلندی هم اکنون با همکاری یک کارگردان فرانسوی در چابهار مشغول ضبط مستندی از امکانات طبیعی موج سواری در منطقه و آموزش آن به کودکان استان سیستان و بلوچستان است و آرزو می کند که روزی فرا رسد که ساحل چابهار پر از ورزشکارانی شود که از ورزش های آبی لذت می برند.

بریتون هدف از تهیه این مستند  در دهستان رمین چابهار به عنوان پایلوت موج سواری ایران را ترویج این ورزش  بخصوص برای بانوان در منطقه و معرفی جاذبه های دریایی استان سیستان بلوچستان به جهان عنوان کرده است .

این متخصص علوم دریایی معتقد است حدود 20 میلیون موج سوار در جهان هرساله برای لذت بردن از امواج به گوشه و کنار جهان سفر می کنند و فیلمی که او قصد ساختنش را دارد می تواند آنها را با سواحل چابهار نیز آشنا کرده و با ایجاد جریان گردشگری ورزشی آبی به منطقه چابهار تحولی شگرف را در استان محروم سیستان و بلوچستان ایجاد کند.

وی به توسعه صنعت گردشگری در چابهار بسیار امیدوار است و این فعالیت فرهنگی- ورزشی او ، با استقبال برخی از مسئولان مانند یعقوب جدگال نماینده چابهار و کنارک در مجلس شورای اسلامی، سازمان میراث فرهنگی سیستان و بلوچستان و  وزارت ارشاد و مسئولین ورزشی استان همراه شده است.

این ورزشکار حرفه ای درباره دلیل انتخاب ایران برای انجام این کار به خبرنگار کسب و کار می گوید: در سال 2010 میلادی وقتی برای اولین وارد وارد ایران شدم با توجه به اطلاعاتی که از قبل داشتم هیچ امیدی به لذت بردن از ورزش مورد علاقه خودم نداشتم و فکر می کردم ورزشکاران زن مثل من در این کشور نمی توانند از ورزشهای آبی آزدانه لذت ببرند اما وقتی به عنوان اولین زن موج سوار  با پوشش کامل مناسب فرهنگ و دین ایران که توسط خودم طراحی شده بود در سواحل چابهار موج سواری کردم متوجه شدم که هیچ محدودیتی ندارم و می توانم از این سواحل همانند دیگر سواحل جهان لذت ببرم.

وی درباره اولین تجربه خود در ایران  می افزاید: در این سفر ابتدا سعی کردم نقاط مختلفی را از نظر فنی بررسی کنم و بهترین نقطه را برای موج سواری چابهار بخصوص روستای رمین دیدم.

نکته بسیار جالب برای ایسکی این بود که وقتی برای اولین بار این ورزش را در سواحل چابهار به عنوان یک زن خارجی انجام داد در منطقه بسیار معروف شد و اکثر مردم کوچه و خیابان درباره او سخن می گفتند.

ایسکی می گوید وقتی از سفر سال 2010 میلادی به کشورم بازگشتم متوجه شدم که در منطقه چابهار بسیار معروف شدم و موج سواری من به عنوان یک زن ورزشکار خارجی در ایران بازتاب جهانی گسترده ای داشته است همین موضوع دلیل تصمیم فعلی من شد.

دکتر احمدرضا شیخی، یکی از کارشناسان اداره میراث فرهنگی استان سیستان و بلوچستان در این زمینه می گوید: با توجه به علاقه این ورزشکار حرفه و شرایط بسیار مساعد منطقه وی قصد دارد با آموزش مردم و علاقمندان به تربیت تیمی حرفه ای از موج سواران مقدمات برگزاری مسابقات بین المللی را در این آبها فراهم نماید.

شیخی در این باره می افزاید : فعالان ورزشی در این زمینه بدون تردید می دانند که انجام و برگزاری اینگونه مسابقاته چقدر در اقتصاد منطقه مفید خواهد بود و زمینه ساز نقل و انتقالات تیمی در این رشته یا رشته های وابسته ورزشی خواهد شد.

اما به عقیده این کارشناس میراث فرهنگی استان ، مهمترین تاثیر حضور موج سوار ایرلندی در منطقه ارتقای فرهنگ ساکنان بومی روستای رمین بوده است . شیخی در این زمینه می گوید: روزهای اول به دلیل ناآشنایی مردم منطقه به قصد و نیت او مشکلاتی بود اما پس از مدتی وقتی مردم منطقه رونق اقتصادی خود را در حضور وی دیدند و حضور گردشگران خارجی را باعث ارتقای سطح شادی بین هموطنان خود یافتند خودشان امنیت تاسیسات و امکاناتی که وی با خود آورده بود را بر عهده گرفتند و حتی با احداث کپرهایی کنار ساحل به وی کمک کردند تا شرایط بهتری برای آموزش و انجام کارهایش داشته باشد.

شیخی از نبود خطوط پروازی منظم از نقاط مختلف ایران و جهان به منطقه را در حال حاضر از مهمترین مشکلات طرح این ورزش کار ایرلندی می داند و ابراز امیدواری می کند در صورت حمایت مسئولان می توان به زودی شاهد حضور صدها و بلکه هزاران گردشگر موج سوار در منطقه بود .

اما بازگشت این قهرمان موج سواری برای دومین بار به ایران نه فقط به عنوان یکی از علاقمندان موج سواری بلکه به عنوان مستند سازی که قصد دارد نظر گردشگران دریایی سراسر جهان را به ایران جلب کند محل تفکر و یادآور کم کاری یا سوء مدیریتی دردناک بین مسئولان امر توسعه گردشگری کشورمان است .

این ورزشکار کار و طرح خود را با در اختیار قرار دادن لوازم موج سواری به علاقمندان به خصوص بانوان محلی اجرایی و آغاز کرده است  تا این کار ورزش موج سواری را در منطقه چابهار بومی کرده و زمینه ساز پرورش تیمی قوی در این رشته باشد.

این اقدام فرهنگی – ورزشی بریتون اگرچه تحصین برانگیز است اما متاسفانه از عدم هماهنگی مسئولان ورزشی و گردشگری کشورمان حکایت دارد و بیانگر ضعف تبلیغاتی ایران در زمینه معرفی جاذبه های گردشگری منطقه به دیگر نقاط جهان است نقطه ضعفی که می تواند صنعت روبه رشد گردشگری کشورمان را مغلوب تبلیغات سوء دیگر رسانه های جهان کند.

به جاست که مسئولان و صاحبان رسانه از این فعالیت ایسکی بریتون به خوبی حمایت کنند و با پوششی منطقی از فعالیت های وی این حرکت فرهنگی – ورزشی را به سوژه ای برای جلب نظر گردشگران جهانی به منطقه یاد شده کنند و موجی از شغل و درآمد را به سیستان و بلوچستان بخصوص رمین هدیه دهند.

جای تردید نیست که در صورت حمایت مسئولان وساخت این مستند موقعیت گردشگری منطقه متحول خواهد شد و هزاران نفر از گردشگران و ماجراجویان داخلی و خارجی به منطقه سفر می کنند بنابراین از هم اکنون باید به فکر ایجاد بستری مناسب برای پذیرایی از این گردشگران باشیم تا مبدا این حرکت جالب و خودجوش موج سوار ایرلندی همانند صدها برنامه دیگر بدون نتیجه و بی حاصل شود. 

 

 

گردشگری سیستان و بلوچستان

تحولی تازه در صنعت گردشگری سیستان و بلوچستان

هرچند در بسیاری از شهرهای مستعد و گردشگر پذیر کشورمان خبری فرا رسیدن هفته گردشگری نیست و ساکنان آنها درباره انتخاب شعار امسال سازمان جهانی گردشگری که سخن از گردشگری و آب می گوید، هیچ چیز نمی دانند ، اما اتفاقی بسیار میمون در یکی از محروم ترین استان های کشورمان همزمان با فرارسیدن هفته گردشگری بخصوص زمانی که شعار امسال این سازمان مربوط به گردشگری و آب انتخاب شده ، رخ داده است و می توان آن را با توجه به همین شعار به تمام جهانیان مخابره کرد و شاهد رونق دوچندان گردشگری دریایی ایران بود.

تفریحات ساحلی و ورزش های دریایی که ترجمه ای دقیق از شعار امسال سازمان جهانی گردشگری است هرساله دلیل سفر میلیون ها گردشگر یا ماجراجو در سراسر جهان است و زمینه اشتغالزایی فراوانی برای کشورهای ساحلی دهکده جهانی فراهم می کند.

قایقرانی، موج سواری، غواصی و دهها ورزش دیگر که می تواند ماجراجویان و بخصوص گردشگران را به مناطق مصتعد بکشاند. به عنوان مثال می توان به برگزاری مسابقات قایقرانی جام لویی ویتون در آمریکا اشاره کرد که به گفته مسئولین برگزاری رقابت بین المللی، این مسابقات زمینه ساز 8500 شغل در محل برگزاری آن یعنی شهر سانفرانسیکو شد.

بدون تردید ایران نیز با توجه به برخورداری از حدود دو هزار کیلومتر نوار ساحلی می تواند به عنوان یکی از مقاصد مهم گردشگری در جذب گردشگران و ماجراجویان دریایی باشد. هرچند برخی از ورزشهای آبی هنوز در کشورمان زیاد معرفی نشده اند اما یقینا امکانات طبیعی مناسبی برای انجام آنها در کشورمان مهیاست و فقط کافی است در این زمینه اطلاع رسانی شده و مورد استفاده قرار گیرند، تا شاهد حضور صدها هزار علاقمند و ورزشکار در این سواحل باشیم.

موج سواری هم یکی از این ورزشهای مهیج و پرطرفدار دهکده جهانی است که علی رغم وجود پتانسیل های بالای طبیعی برای انجام آن در کشورمان هم اکنون زیاد معرفی نشده و بسیاری از هموطنانمان یا حتی خارجی ها با شنیدن نام موج سواری به یاد سواحل استرالیا خواهند افتاد؛ دریغ از اینکه سیستان و بلوچستان نیز می تواند پذیرای موج سواران حرفه ای و مبتدی از سراسر جهان باشد .

شاهد مثال این پتانسیل حضور «ایسکی بریتون» قهرمان موج سوار ایرلندی در این سواحل برای تهیه فیلمی مستند از توانمندی های منطقه برای علاقمندان به موج سواری جهان است.

ایسکی بریتون در حال حاضر به عنوان یکی از قهرمانان ملی کشور ایرلند در موج سواری به شمار می رود و از آنجا که پدر و مادرش به عنوان موج سواران حرفه ای در ایرلند شناخته بودند او از کودکی با این ورزش آشنا بوده است و بالاخره موج سواری را به عنوان ورزش آبی حرفه ای خود انتخاب کرد.

وی، تحصیلات حرفه ای و تخصصی خویش را نیز با محوریت دریا انتخاب کرده و در سال 2012 موفق به دریافت مدرک دکترا در زمینه علوم دریایی شده است این ورزشکار حرفه ای تحقیقاتی گسترده در زمینه دریا، توسعه پایدار و ماهیگیری انجام داده و دارای مقالات علمی متعددی در این رشته است.

این قهرمان ایرلندی هم اکنون با همکاری یک کارگردان فرانسوی در چابهار مشغول ضبط مستندی از امکانات طبیعی موج سواری در منطقه و آموزش آن به کودکان استان سیستان و بلوچستان است و آرزو می کند که روزی فرا رسد که ساحل چابهار پر از ورزشکارانی شود که از ورزش های آبی لذت می برند.

بریتون هدف از تهیه این مستند  در دهستان رمین چابهار به عنوان پایلوت موج سواری ایران را ترویج این ورزش  بخصوص برای بانوان در منطقه و معرفی جاذبه های دریایی استان سیستان بلوچستان به جهان عنوان کرده است .

این متخصص علوم دریایی معتقد است حدود 20 میلیون موج سوار در جهان هرساله برای لذت بردن از امواج به گوشه و کنار جهان سفر می کنند و فیلمی که او قصد ساختنش را دارد می تواند آنها را با سواحل چابهار نیز آشنا کرده و با ایجاد جریان گردشگری ورزشی آبی به منطقه چابهار تحولی شگرف را در استان محروم سیستان و بلوچستان ایجاد کند.

وی به توسعه صنعت گردشگری در چابهار بسیار امیدوار است و این فعالیت فرهنگی- ورزشی او ، با استقبال برخی از مسئولان مانند یعقوب جدگال نماینده چابهار و کنارک در مجلس شورای اسلامی، سازمان میراث فرهنگی سیستان و بلوچستان و  وزارت ارشاد و مسئولین ورزشی استان همراه شده است.

این ورزشکار حرفه ای درباره دلیل انتخاب ایران برای انجام این کار به خبرنگار کسب و کار می گوید: در سال 2010 میلادی وقتی برای اولین وارد وارد ایران شدم با توجه به اطلاعاتی که از قبل داشتم هیچ امیدی به لذت بردن از ورزش مورد علاقه خودم نداشتم و فکر می کردم ورزشکاران زن مثل من در این کشور نمی توانند از ورزشهای آبی آزدانه لذت ببرند اما وقتی به عنوان اولین زن موج سوار  با پوشش کامل مناسب فرهنگ و دین ایران که توسط خودم طراحی شده بود در سواحل چابهار موج سواری کردم متوجه شدم که هیچ محدودیتی ندارم و می توانم از این سواحل همانند دیگر سواحل جهان لذت ببرم.

وی درباره اولین تجربه خود در ایران  می افزاید: در این سفر ابتدا سعی کردم نقاط مختلفی را از نظر فنی بررسی کنم و بهترین نقطه را برای موج سواری چابهار بخصوص روستای رمین دیدم.

نکته بسیار جالب برای ایسکی این بود که وقتی برای اولین بار این ورزش را در سواحل چابهار به عنوان یک زن خارجی انجام داد در منطقه بسیار معروف شد و اکثر مردم کوچه و خیابان درباره او سخن می گفتند.

ایسکی می گوید وقتی از سفر سال 2010 میلادی به کشورم بازگشتم متوجه شدم که در منطقه چابهار بسیار معروف شدم و موج سواری من به عنوان یک زن ورزشکار خارجی در ایران بازتاب جهانی گسترده ای داشته است همین موضوع دلیل تصمیم فعلی من شد.

دکتر احمدرضا شیخی، یکی از کارشناسان اداره میراث فرهنگی استان سیستان و بلوچستان در این زمینه می گوید: با توجه به علاقه این ورزشکار حرفه و شرایط بسیار مساعد منطقه وی قصد دارد با آموزش مردم و علاقمندان به تربیت تیمی حرفه ای از موج سواران مقدمات برگزاری مسابقات بین المللی را در این آبها فراهم نماید.

شیخی در این باره می افزاید : فعالان ورزشی در این زمینه بدون تردید می دانند که انجام و برگزاری اینگونه مسابقاته چقدر در اقتصاد منطقه مفید خواهد بود و زمینه ساز نقل و انتقالات تیمی در این رشته یا رشته های وابسته ورزشی خواهد شد.

اما به عقیده این کارشناس میراث فرهنگی استان ، مهمترین تاثیر حضور موج سوار ایرلندی در منطقه ارتقای فرهنگ ساکنان بومی روستای رمین بوده است . شیخی در این زمینه می گوید: روزهای اول به دلیل ناآشنایی مردم منطقه به قصد و نیت او مشکلاتی بود اما پس از مدتی وقتی مردم منطقه رونق اقتصادی خود را در حضور وی دیدند و حضور گردشگران خارجی را باعث ارتقای سطح شادی بین هموطنان خود یافتند خودشان امنیت تاسیسات و امکاناتی که وی با خود آورده بود را بر عهده گرفتند و حتی با احداث کپرهایی کنار ساحل به وی کمک کردند تا شرایط بهتری برای آموزش و انجام کارهایش داشته باشد.

شیخی از نبود خطوط پروازی منظم از نقاط مختلف ایران و جهان به منطقه را در حال حاضر از مهمترین مشکلات طرح این ورزش کار ایرلندی می داند و ابراز امیدواری می کند در صورت حمایت مسئولان می توان به زودی شاهد حضور صدها و بلکه هزاران گردشگر موج سوار در منطقه بود .

اما بازگشت این قهرمان موج سواری برای دومین بار به ایران نه فقط به عنوان یکی از علاقمندان موج سواری بلکه به عنوان مستند سازی که قصد دارد نظر گردشگران دریایی سراسر جهان را به ایران جلب کند محل تفکر و یادآور کم کاری یا سوء مدیریتی دردناک بین مسئولان امر توسعه گردشگری کشورمان است .

این ورزشکار کار و طرح خود را با در اختیار قرار دادن لوازم موج سواری به علاقمندان به خصوص بانوان محلی اجرایی و آغاز کرده است  تا این کار ورزش موج سواری را در منطقه چابهار بومی کرده و زمینه ساز پرورش تیمی قوی در این رشته باشد.

این اقدام فرهنگی – ورزشی بریتون اگرچه تحصین برانگیز است اما متاسفانه از عدم هماهنگی مسئولان ورزشی و گردشگری کشورمان حکایت دارد و بیانگر ضعف تبلیغاتی ایران در زمینه معرفی جاذبه های گردشگری منطقه به دیگر نقاط جهان است نقطه ضعفی که می تواند صنعت روبه رشد گردشگری کشورمان را مغلوب تبلیغات سوء دیگر رسانه های جهان کند.

به جاست که مسئولان و صاحبان رسانه از این فعالیت ایسکی بریتون به خوبی حمایت کنند و با پوششی منطقی از فعالیت های وی این حرکت فرهنگی – ورزشی را به سوژه ای برای جلب نظر گردشگران جهانی به منطقه یاد شده کنند و موجی از شغل و درآمد را به سیستان و بلوچستان بخصوص رمین هدیه دهند.

جای تردید نیست که در صورت حمایت مسئولان وساخت این مستند موقعیت گردشگری منطقه متحول خواهد شد و هزاران نفر از گردشگران و ماجراجویان داخلی و خارجی به منطقه سفر می کنند بنابراین از هم اکنون باید به فکر ایجاد بستری مناسب برای پذیرایی از این گردشگران باشیم تا مبدا این حرکت جالب و خودجوش موج سوار ایرلندی همانند صدها برنامه دیگر بدون نتیجه و بی حاصل شود. 

 

 

جای خالی گردشگری شبانه تهران

کارشناسان: گردشگری شبانه در ایران هیچ معنایی ندارد

اگر اهل سفر هستید و به دنبال یافتن و دیدن تازه‌های جهان، جای تردید نیست به مناظر و طبیعت بکر کشورهای مختلف علاقه‌مند باشید. هرچند درخشش نور خورشید در انتخاب مقصد شما جزو ملزومات است، اما تاریکی شب هم برای خود دنیای دارد که سوژه برخی سفرها و گلگشت های ماجراجویان سراسر جهان است، بخصوص اگر پای فعالان گردشگری یا همان صادرات نامرئی به میان آید.

تبلیغات گردشگری همیشه از مناظر زیبا و پرنور سخن می‌گوید و به گرمای خورشید و سواحل زیبا یا درخشش دانه‌های برف در زمستان اشاره می‌کند،‌ اما یک یا دو دهه است که فعالان عرصه گردشگری پی به فرصتی مناسب برای پول درآوردن آن هم از سیاهی شب افتاده‌اند.

کارشناسان صنعت گردشگری، آرامش شب را به عنوان صندوقچه‌ای پر از الماس تشبیه کرده‌اند که صنعت گردشگری می‌تواند به میزان دلخواه از آن برداشته و مال خود کند، چون رقیب دیگری در کار نیست و هرچه هست مربوط به شاخه‌های مختلف صادرات نامرئی خواهد بود.

پاریس، رم،‌ مسکو، نیویورک، ونیز، فرانکفورت، سئول ، هنگ کنگ و توکیو در شب می‌درخشند و غرق در شادی با گردشگران، تاریکی شب را به درخشش خورشید می‌رسانند.

رستوران‌ها، گالری‌ها، مراکز خرید شبانه همه و همه دست به دست هم می‌دهند تا گردشگران دست به جیب شوند و هزینه کنند و از اوقات خود لذت ببرند. باربارا واتسون، یکی از فعالان عرصه گردشگری نیویورک درباره گردشگری شبانه می‌گوید: درخشش نور تابلوهای تبلیغاتی و بیکاری مردم، بهترین فرصت پول درآوردن است به عقیده وی بسیاری از تورهای شبانه سودآورتر از تورهای روزانه هستند.

وی ادامه می دهد خوردن شام روی عرشه قایق شناور در دریا و دیدن درخشش شهر یا دیدن نورپردازی‌های بسیار زیبا همه و همه می‌توانند فرصتی برای جذب گردشگران خسته از تفریحات روزانه باشند.

واتسون در این زمینه می افزاید : فراموش نکنیم خدمات شبانه همواره گران‌تر از خدمات گردشگری روزهاست، بنابراین هرگز نباید از این فرصت طلایی غافل شد.

اما در ایران و بخصوص تهران که به شب‌هایش معروف بوده ، چه خبر است؟ به عقیده بسیاری از فعالان صادرات نامرئی درباره گردشگری شبانه تهران فقط می‌توان گفت « اینجا تهران است و همه جان امن و امان است.» چون همه در بستر آرمیده اند و خبری از هیاهوی شبانه گردشگران و ساکنان هر نیست.

به گفته این دست اندرکاران گردشگری براساس قوانین وضع شده از سوی دولت، هم اکنون اکثر اصناف نیمه‌شب مجبور به تعطیل کردن هستند و راهی خانه می‌شوند، حال آن‌که این زمان بهترین فرصت درآمدزایی از گردش‌های شبانه گردشگران خارجی و داخلی است.

محله های قدیمی ، پارک ها ، سینماها و حتی سالن های غذاخوری همه جزو مناطق گردشگر پذیر تهران هستند که با تاریک شدن هوا چراغ کسب و کار آنها نیز خاموش می شود.

این درحالی است که با توجه به  مستندات تاریخی از جمله خاطرات عبدالله مستوفی و سعید نفیسی تهران تا دوره قاجار شاهد گردشگری های شبانه بود. اگرچه تهران دوره قاجار نور و روشنایی نداشت اما هویت داشته است و وقتی ماه رمضان فرا می رسید مردم تا نیمه های شب خرید می کردند به حسینیه ها می رفتند چراکه امنیت و هویت حرف اول را می زد اما حالا با روشنایی پروژکتورهای قوی هم نمی توان زندگی شبانه را در شهر احیا کرد.

«رضا درستکار» منتقد سینما معتقد است: «اگر بر اساس استانداردهای جهانی به مقوله فعالیت سالن‌های سینما و تئاتر تا پاسی از شب بنگریم، درمیابیم این مهم باید در تهران نیز محقق شود اما در حال حاضر به دلیل اتفاقات و عادات غیر متعارفی که وجود دارد، تمام اماکن و اصناف تنها تا 12 شب می‌توانند فعالیت کنند و پس از این زمان باید تعطیل شوند.»

وی، نبود مدیریت صحیح در حوزه گردشگری ، آشنا نبودن مسئولان با چنین جاذبه‌های شهری، نبود برنامه روشن و هدفمند را دلیل توسعه نیافتن گردشگری شبانه به واسطه سالن‌های سینما و تئاتر دانست و گفت:‌ سالن‌های سینما و پردیس‌های سینمایی این قابلیت را دارند تا زندگی را به شبهای تهران باز گردانند. این درحالی است که سرانه مراجعه به سینما در سال جاری نسبت به سال گذشته کم شده و این وظیفه مسئولان است که پردیس‌ها را به محل زندگی مخاطبان نزدیکتر کنند.

درستکار با اشاره به 4 پردیسی که در حال حاضر در تهران فعال هستند یادآور شد: توسعه و رونق و به روز کردن سالن‌های سینما و افزایش زمان فعالیت آنها در شب می‌تواند گامی در جهت توسعه گردشگری شبانه باشد.

مهسا مطهر، مدرس دانشگاه و فعال عرصه گردشگری ضمن تاکید بر رونق گردشگری شبانه در بسیاری از شهرهای معروف و گردشگرپذیر جهان می‌گوید: تهران علی رغم جاذبه‌هایی که در اختیار دارد، شب‌ها به شهری بدون روح تبدیل می‌شود، چون همه باید به خانه‌ها بروند و گردشگران خارجی هم که تازه از گشت بعدازظهر خود فارغ شده اند نیز به رختخواب خواهند رفت.

وی می‌افزاید: این اتفاق یعنی از دست دادن فرصتی طلایی برای رونق رستوران‌ها و برخی گالری‌ها یا حتی مراکز خرید، چند ساعتی که می‌تواند به اندازه کل فروش روزانه این اماکن سودآور باشد ‌و گردشگران را راضی به اقامتگاه خود هدایت کند.

این فعال عرصه گردشگری در این زمینه می‌افزاید: هم‌اکنون ما هنگام برگزاری تور برای خارجی‌ها پس از پایان یک کنسرت موسیقی سنتی یا بازدید از برج میلاد حدود ساعت 11 شب راهی هتل می‌شویم که متاسفانه بسیاری از گردشگران از این شرایط ناراضی هستند و از تفریحات شبانه تهران گلایه دارند.

به عقیده این کارشناس گردشگری، گاهی اوقات حتی با یک نورپردازی بسیار ساده می‌تواند ساعت‌ها از گردشگران درآمد کسب کرد و آنها را سرگرم کرد، اما دریغ از این اتفاق که گردشگری شبانه تهران هم‌اکنون از آن محروم است.

از سوی دیگر «نصرالله حدادی» پژوهشگر میراث فرهنگی، معتقد است، بخش اعظم بافت های تاریخی از فضایی مرده و سکنه ای غیر ایرانی تشکیل شده به گونه ای که امکان ایجاد گردشگری شبانه در آن ها نزدیک به صفر است.

او می گوید: با توجه به وضعیتی که بافت های تاریخی ایران به خصوص بافت تاریخی تهران دارد امکان گردشگری شبانه در آن ها به هیچ وجه امکانپذیر نیست. چراکه با تغییر مناسبات و تعاملات فرهنگی و اجتماعی نوع و شیوه زندگی هم در این مناطق به کلی دگرگون شده و این مناطق را از جریان زندگی عادی خارج کرده است.

اما «سعید فلاح فر» کارشناس ارشد مرمت بناهای تاریخی، گردشگری شبانه و امنیت در بافت های تاریخی را دو عامل جدایی ناپذیر می داند و می افزاید: امنیت موضوعی است که اهمیت آن در بافت های تاریخی به ویژه شب ها دوچندان می شود. بافت های تاریخی به هزار و یک دلیل ارزانترین مناطق شهر محسوب می شود و همین عامل سبب تجمع افرادی می شود که به خاطر وجود مشکلات اقتصادی، ساختارهای فرهنگی متفاوتی هم دارا هستند. غالب این افراد را معمولا مهاجران و افرادی تشکیل می دهد که از جایگاه قانونی و تعلقات فرهنگی به شهر بی بهره اند.

فلاح فر اعتقاد دارد، باید به معضل بافت های تاریخی نگاهی فرهنگی انداخت چراکه ارزش های اقتصادی و فرهنگی بافت ارتقا نیابد و به جایگاه واقعی خویش بازنگردد مردم عادی حتی نمی توانند در روز روشن در این مناطق قدم بزنند چه رسد به گشت ها و تورهای شبانه!

علی اصغر ابراهیمی رییس اتحادیه رستوران‌ داران تهران با تاکید بر آنکه نه تنها رستورانداران به ادامه فعالیت تا پاسی از نیمه شب علاقه‌مند هستند  بلکه مشتریان بسیاری نیز وجود دارد که علاقه‌مند هستند در زمان‌های مختلف به رستوران‌ها مراجعه کنند .

او در توضیح دلایل عدم فعالیت رستوران‌ها بعد از ساعت 12 شب گفت: «با وجود آنکه شب گردی و پیاده روی در شب‌های تابستان رونق یافته و در این زمان نیز گاه اتفاق می‌افتد که مشتریان علاقه‌مند باشند تا برای خوردن غذا به رستوران بروند اما از آنجایی که رستوران‌دار باید برای ادامه فعالیت خود بعد از 12 شب، شیفتی جداگانه با حقوق و مزایا تعریف کند، به دلیل کمبود مشتری در شیفت شب این صرفه برای او وجود ندارد تا سه شیفت کاری را در رستوران مشغول به کار کند.»

 

صنعت هتلداری ایران در کماست

هتلداری ایران

یکی از صنایع وابسته به گردشگری که جزو زیرساخت‌های این صنعت از آن یاد می‌شود، صنعت هتلداری است؛ صنعتی که از گذشته‌های دور پله‌پله با رشد گردشگری، رشد کرده و هم‌اکنون به حرفه‌ای کاملا تخصصی و مدیریتی نوین تبدیل شده است.

بسیاری از کشورهای گردشگرپذیر رونق گردشگری را به عوامل مختلفی از جمله توسعه صنعت هتلداری نسبت به می‌دهند، از همین رو هر سال با برپایی نمایشگاه‌ها و کنفرانس‌های مختلفی در این زمینه سعی به توسعه هرچه علمی‌تر و موثرتر هلتداری در کشورهایشان دارند.

کشورمان ایران هم که پیشنیه کاروانسراهای جاده ابریشم را در کارنامه اماکن اقامتی خود به ثبت رسانده و از سوی دیگر به عنوان یکی از کشورهای پرجاذبه برای گردشگران بین المللی شناخته شده نیز برای توسعه گردشگری به این صنعت وابستگی بسیاری دارد، اما بنابه دلایلی هنوز نتوانسته صنعت هتلداری خود را با استانداردهای جهانی منطبق کرده و سیستمی نوین را در هتلداری خود تجربه کند.

به گفته حمیدرضا مخملباف، یکی از مدیران هتلداری ایران، هم‌اکنون توسعه گردشگری با توجه به ارزان سفر کردن صورت می‌گیرد و از آنجا که هزینه اقامت جزو اصلی‌ترین مخارج گردشگران است، می‌بایست هزینه اقامت را در کنار دیگر هزینه‌ها مثل حمل و نقل کاهش داد.

این فعال عرصه هتلداری می‌گوید: با بهینه‌سازی مصرف و البته بازسازی بسیاری از هتل‌های قدیمی در کشور می‌توان این مهم را به واقعیت رساند و شاهد رونق هتلداری کشور بود؛ هرچند به عقیده این کارشناس هتلداری، هنوز بسیاری از مراکز اقامتی ایران کاملا به صورت سنتی اداره می‌شوند، ‌اما می‌افزاید: اگر قصد توسعه گردشگری را داریم، باید ابتدا از مراکز اقامتی شروع کنیم و سیستم‌های نوین را در آن به کار گیریم، چون آوردن گردشگر به منطقه‌ای خاص کار ساده‌ای است، اما اگر این گردشگر آمد و محل اقامت مناسبی نداشت چه؟ پس بهتر است اول به بررسی و نواقص موجود بپردازیم،‌ بعد با مدیریت و برنامه‌ریزی یکی‌یکی آنها را برطرف کنیم، تا وقتی گردشگر به ایران رسید بتوانیم سرویس قابل قبولی به او ارایه دهیم.

وی به استانداردسازی خدمات هتلداری اشاره می‌کند و می‌گوید: یکی از نواقص اصلی هتلداری ما، نبود استانداردی دقیق برای خدمات هتل‌هاست، به این معنی که در یک هتل سه ستاره مشهد خدماتی متفاوت با یک هتل سه ستاره تبریز دریافت خواهید کرد.

وی می‌افزاید: هرچند استانداردی برای تعیین ستاره‌ هتل‌ها هم‌اکنون استفاده می‌شود، اما این استاندارد هنگام ارائه خدمات زیاد مورد توجه قرار نمی‌گیرد.

لزوم آموزش کادر فنی

شاید در گذشته‌ای نه‌چندان دور مدیریتی سنتی در امور هلتداری جوابگوی تقاضا و هزینه‌ها بوده، اما هرچه صنعت گردشگری رشد کرد و رونق گرفت، لزوم استفاده از نیروهای متخصص بیش از پیش خودنمایی کرد و برای فعالان امور هتلداری الزامی شده. اگرچه بسیاری از واژه مدیریت هتلداری صرفا به فردی پشت میز نشین اشاره می کند اما واقعیت امر این است که مدیریت نوین هتلداری باید با تمام زوایای کار هتلداری حتی در ساده ترین کارها توانا باشد .

در این زمینه مرادی، دیگر فعال عرصه هتلداری می‌گوید: در بخش نرم‌افزاری هتل یا همان کادر فنی ایران هنوز نیازمند تربیت پرسنل مجرب است.

وی به گسترده فارغ‌التحصیلان رشته هتلداری اشاره می‌کند و می‌افزاید: هم‌اکنون با توجه به رشد مراکز آموزشی و افزایش دانشجویان تعداد زیادی فارغ‌التحصیل در این زمینه وجود دارد، اما متاسفانه مدرک‌گرایی در بین این گروه باعث شده تا آنها فقط تکه کاغذی در دست داشته باشند، حال آن‌که صنعت هلتداری نوین نیازمند تجربه و تخصص آنهاست.

 به عقیده وی، این مدرک فقط حکم گواهی‌نامه یا معرفی‌نامه برای‌ آنهاست و دلیلی بر تجربه یا نوآوری آنها نیست. بنابراین سیستم‌های آموزشی باید فکری به حال این موضوع کرده و با دوره‌های کارآموزی این نقص را برطرف کنند.

مرادی به این موضوع اشاره می کندکه مدیر هتل باید اینقدر توانا باشد که با توجه به حضور مسافران مختلف در واحد اقامتی امکانات مورد علاقه آنها از نوع نورپردازی، موزیک، منوی غذا یا حتی نوع سرویس دهی کافی شاپ را برنامه ریزی کند حال آنکه بسیاری از مدیران کنونی فقط به هزینه های هتل فکر می کنند و مدیریت را در کم کردن هزینه ها می دانند.

 

اصلی‌ترین هزینه هتل‌ها انرژی است

همه دست‌اندرکاران و فعالان عرصه هتلداری معتقدند که بیشترین هزینه هتل‌ها مربوط به تامین انرژی است و باید با استفاده از راهکارهای نوین آن را به حداقل رساند. در بسیاری از کشورها نصب سنسورهای مختلف جهت کنترل درجه حرارت یا کنترل حضور مسافر در اتاق اجباری شده و بسیاری هم با استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر و طبیعی منابع انرژی خود را تامین می‌کنند، اما در کشور ما هنوز سیستم عایق اتاق‌ها برای جلوگیری از هدررفتن گرما و سرما اجرا نشده؛ آن هم به دلیل مشکلات مالی صاحبان هتل‌ها.

اعتمادی، مدیر تاسیسات یکی از هتل‌های زنجیره‌ای تهران در این باره می‌گوید: در صنعت هتلداری تاسیسات یعنی قلب هتل، بنابراین اگر این قلب درست کار نکند، کل اعضا دچار مشکل می‌شوند.

وی می‌گوید: بسیاری از هتل‌های ایران در تاسیسات خود دچار نقایص عمده‌ای هستند و از آنجا که این بخش گران‌ترین بخش هتل است، بسیاری نسبت به آن بی‌توجه هستند. حال‌ آن‌که با به‌روز کردن سیستم برودتی و حرارتی می‌توان هزینه تمام شده خدمات را کاهش داد و در نهایت اقامت مسافر نیز ارزان‌تر خواهد شد که جایزه این نکته سنجی ضریب اشغال بالای اتاقها است.

این فعال در صنعت هتلداری ضمن تاکید بر حمایت های دولتی در صنعت هتلداری می‌گوید: بسیاری از مناطق گردشگرپذیر ایران دارای بهترین منابع طبیعی انرژی مثل باد و خورشید هستند و اگر دولت قصد حمایت از صنعت هتلداری را دارد، بهترین کار ارائه تسهیلات به صاحبان هتل‌ها جهت استفاده از این انرژی‌های پاک در تاسیسات خودشان است.

این کارشناسان تاسیسات بر لزوم ساخت هتل های نوین در ایران تاکیددارد و دلیل عدم استقبال سرمایه‌گذاران برای ساخت هتل را کمبود مسافر و البته هزینه بسیار بالای تجهیز هتل عنوان می‌کند، حال آن‌که اگر فردی همین هزینه را در ساخت برج مسکونی هزینه کند، چندین برابر سود بیشتر خواهد داشت.

به اعتقاد وی، صنعت هتلداری ایران هم اکنون در کماست و برای جلوگیری از رکود کامل در این صنعت باید دولت با ارائه مشوق‌هایی از قبیل تراکم، معافیت مالیاتی، یارانه سوخت بسیاری را تشویق به تاسیس هتل یا بازسازی هتل‌های قدیمی کند تا اولین مرحله از توسعه زیرساخت های گردشگری ایران انجام شده و با پشتوانه جاذبه های فراوان تاریخی و فرهنگی کشورمان آماده میزبانی از میلیون ها گردشگر از سراسر جهان باشیم.

مرادی به عنوان یک کارشناس تاسیسات هتل در پایان می گوید : شاید با ارایه آمار و ارقام ضریب اشغال هتل های ایران به این فکر باشیم که این صنعت بسیار پررونق است اما با کمی دقت متوجه می شویم که بیشتر آمار اشغال هتل های ایران مربوط به سفرهای دولتی و کنفرانس ها یا همایش های دولتی ایران است این رونق صنعت هتلداری نیست چون مبادله پول به خوبی انجام نمی شود و صرفا از این جیب به آن جیب پول ریختن است ، بنابراین صنعت هتلداری ایران صرفا باید با حضور گردشگران که به اقتصاد ایران پول تزریق می کنند رونق بگیرد و در کنار آن هم به میزبانی از میهمانان کنفرانس ها و مراسم دولتی بپردازد.

اهمیت موزه‌ها در گردشگری

موزه و موزه داری ایران در سی سی یو

 

اگر اهل سفر و گردشگری هستید بدون تردید برای آشنایی کامل با تاریخ و تمدن مقصدتان سری به موزه آن خواهید زد و دیدن اشیاء تاریخی داخل محفظه های مخصوص این موزه ها را جزو برنامه سفر دارید. بازدیدی که هرگامش برای شما آموزنده و یادآور تمدن مردم میزبان شما است.

هنگام بازدید از موزه ها و مطالعه متن نوشته شده کنار هر یک از اجناس آن اگرچه شما یک گام به تمدن منطقه  نزدیک می شوید اما نظم و نظام داخل این موزه ها برای شما حکایتی شیرین از مدیریتی دقیق و دلسوز در حراست از پیشینه یک قوم خواهد بود و نمادی از زنده نگهداشتن آن تمدن در ذهن بازدید کنندگان عصر حاضر است.

بنابراین شکی نیست که حفظ و نگهداری از اموال تاریخی کشورها داخل موزه ها با شرایطی خاص و تحت شدیدترین تدابیر امنیتی بخصوص در کشورهای گردشگر پذیر برای ارایه اسنادی دقیق از تمدنشان جزو اولویت های دولتمردان و دست اندرکاران صنعت گردشگری باشد. اهمیتی که در کشورمان با چندین هزار سال تمدن و وجود میلیون ها قطعه از این آثار باستانی زیاد جدی گرفته نشده و با رسیدن آثار باستانی به محفظه شیشه ای موزه های کشورمان نه تنها غبار سفری طولانی از رویشان پاک نمی شود بلکه مثل آن است که این قطعات تاریخی به پایان کار خود رسیده  و به دست فراموشی سپرده شده باشد. حال آنکه می توان زندگی دوباره ای به این آثار که بیانگر تاریخ و تمدن کشورمان هستند، بخشید و از هریک از آنها درآمدی مناسب برای صنعت گردشگری کشورمان به دست آورد.

اگر از مفقود شدن یا حتی آسیب دیدن بعضی از آثار باستانی داخل موزه های کشورمان به دلیل بی توجهی مسئولان بگذریم که به امری طبیعی در صنعت موزه داری کشورمان به خصوص در شهرستان ها تبدیل شده است بگذریم، شاید همین بی توجهی باعث شده تا هم اکنون غبار فراموشی و کمر رونقی روی موزه های کشورمان و اجناس داخل آنها نشسته باشد.

برخی سوء مدیریت را در این مسئله دخیل می دانند و بسیاری هم نبود امکانات و بودجه های مورد نیاز را مقصر اصلی این اتفاق بیان می کنند اما آیا واقعا حفظ و حراست از تمدن و تاریخ با شکوه کشورمان اینقدر پیش پا افتاده است که در انباری ها خاک بخورند و بودجه به آنها نرسد؟ یا اینکه آیا واقعا نمی توانیم از تخصص و تجربه کارشناسان در بخش خصوصی برای حفظ و حراست از اصلی ترین سرمایه های معنوی کشورمان استفاده کنیم؟ اینها سئوالاتی هستندکه کسب و کار امروز به سراغ پاسخشان رفته تا شاید بتواند با بیان این مشکلات به مسئولان ترک شیشه موزه هایمان را ترمیم کنیم.

سمساری به جای موزه

میترا سماواتی کارشناس موزه درباره وضعیت موجود موزهای کشورمان می گوید : متاسفانه مدیریت غیر پویا و البته غیر تخصصی موزه های ایران این بخش را با عقب ماندگی های کاملا محسوس مواجه کرده که این اتفاق می تواند برای آینده موزه داری کشورمان نگران کننده باشد.

سماواتی با تاکید نگرش های غلط و مدیریت های سلیقه ای افراد غیر متخصص که باعث شده تا بسیاری از موزه های کشورمان بخصوص در شهرستان های تاریخی ، بیشتر به یک سمساری تشبیه شوند نه یک موزه مدرن امروزی می افزاید: اگر به موزه های کشورهای دیگر کشورها و امکانات و توسعه آنها توجه کنیم تازه متوجه می شویم که ما در ایران به جز یک یا دو مورد موزه استاندارد برای ارایه به گردشگران و حفظ و حراست از میراث معنوی کشورمان در اختیار نداریم.

وی می گوید: در حال حاضر موزه داری در ایران درست مثل این است که ما تعدادی از اشیاء تاریخی را در بدترین شرایط ممکن در یک انباری تحت حفاظت نگهداری می کنیم و به فکر درآمد زایی و اشتغالزایی از به نمایش گذاشتن آنها در شرایط استاندارد موزه داری جهانی نباشیم.

این کارشناس موزه با اشاره به انباری های حفاظت شده به جای موزه در کشورمان می گوید: همین تفکر و دیدگاه به موزه ها باعث شده تا برخی از آثار باستانی داخل این انباری ها که هنوز ثبت نشده اند به راحتی مورد سوء استفاده قرار گیرند و از کشورمان خارج شوند.

وی در باره برخی سرقت های آثار باستانی از داخل شبهه موزه های ایران می افزاید : گاهی اوقات وقتی خبر از سرقت این اموال می شنوم ابتدا بسیار غم گین می شوم اما پس از مدتی خدا را شکر می کنم که این اموال به عنوان نمادی از تاریخ کشورمان ، حداقل خارج از مرزهای کشور در شرایط ایده آل نگهداری خواهند شد و برای سال های سال نمادی از تمدن ایران باستانی خارج از مرزها خواهند بود نه اینکه در یک انباری موزه نما به آهستگی فرسوده شوند و در نهایت به خاطره و یک قطعه عکس تبدیل شوند.

•         اکثر موزه های مطرح ایران دولتی هستند

اما رضا دبیری نژاد دیگر کارشناس موزه داری در ایران ضمن اشاره به حدود 160 موزه فعال کشور می گوید : در حال حاضر تقریبا تمامی این موزه ها دولتی هستند و مدیریت دولت برآنها سایه افکنده است و بخش خصوصی در این زمینه تقریبا هیچ جایگاهی ندارد و نمی تواند در باره اداره  موزه ها اعمال نظر کند.

دبیری نژاد در ادامه می افزاید: باید بپذیریم که هم اکنون نیاز مخاطبان موزه های ایران را نمی شناسیم و هیچ برنامه ای برای آن نداریم ، این در حالی است که از گوشه  و کنار همواره شاهد ارایه آماری نادرست درباره بازدید از موزه های کشورمان هستیم . بازدید هایی که یا از سوی دانش آموزان صورت گرفته و یا دولتی بوده است .

این کارشناس موزه می افزاید: اگر تصدی گری دولت از موزه های کشورمان حذف شود و بخش خصوص برآن تحت نظارت دولت حاکم شود شاهد حضور مدیرانی کارآمد و کاربلد دراین زمینه خواهیم بود . این اتفاق می تواند علاوه بر حفظ و حراست از آثار باستانی کشورمان در شرایط استاندارد بین المللی موزه ها را به سودآوری رسانده و شاهد رونق و به روز شدن آنها باشیم این در حالی است که حضور دولت همواره بر سر موزه های ما سایه افکنده و همین سایه مانع از استخدام مدیران کارآمد در اداره موزه ها شده است و موزه های ما را نیازمند مراقبت های ویژه کرده است.

          کمبود بودجه دلیل اصلی همه گرفتاریها

تقریبا یک ماه از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید با تمام شعارهای انتخاباتی آن می گذرد و موجی از تغییرات در نظام دولتی ایران به راه افتاده است و سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری هم بی بهره نمانده و در چند روز اخیر تغییر و تحولات بسیاری را به خود دیده است. بسیاری این تغییرات را به فال نیک گرفته و به آینده امیدوار اند . در حالی که معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور با تشریح اهمیت فعالیت های این سازمان نسبت به اعتبارات و بودجه تخصیصی یافته به سازمان میراث فرهنگی در سال 92 اظهار نگرانی کرده و گفته است: بودجه ای که در سال 92 برای سازمان میراث فرهنگی تعیین شده کمتر از عملکرد این سازمان در سال 91 است.

کمبودی که به عقیده کارشناسان موزه باعث شده تعداد بسیاری از آثار باستانی داخل انباری موزه های کشورمان هم اکنون بلاتکلیف بوده و منتظر دریافت بودجه برای ثبت و شناسایی شدن باشند.

اما در باره کمبود بودجه و گرفتاری موزه داری کشورمان به همین دلیل می توان به انباری موزه ملی ایران به عنوان موزه ای که وظیفه نگهداری، نمایش پژوهش های باستان شناختی را به عهده دارد اشاره کرد در حالی که این موزه از نظر حجم ، تنوع و کیفیت آثار جزو یکی از چند موزه بزرگ جها است از نبود بودجه و عدم ساماندهی چند هزار قطعه تاریخی ( به روایتی دویست هزار قطعه ) رنج می برد.

اتفاقی که باعث شده تا امکان سوء استفاده برخی به دلیل ثبت نشدن بسیاری از آثار داخل انباری این موزه فراهم شده و گاهی اوقات هم مورد دست اندازی سود جویان قرار گیرد.

اسدالله محمدپور تیرماه سال جاری به عنوان رئیس موزه ملی ایران در این زمینه گفته است تعداد اشیایی که در انبار ساماندهی این موزه موجود است هیچگاه 200 هزار شی نبوده و بسیار کمتر از آمار ارائه شده است.

این مسئول در رابطه با ساماندهی اشیاء ثبت نشده می‌گوید: اگرچه کارهایی در این زمینه صورت گرفته اما مابقی کارها که متوقف شده به نبود فضا و بودجه برمی‌گردد. با این حال هم‌اکنون درصدد آماده سازی طرحی برای تجهیز انبار مخزن موزه هستیم که این اتفاق به‌خاطر نبود بودجه متوقف شده اما امیدواریم امسال بودجه را تامین و فعالیت‌ها را دوباره از سر بگیریم.

 با این وجود کارشناسان همچنان ارزیابی مثبتی از وضعیت موزه ها و نگهداری اشیاء تاریخی در آنها ندارند و موزه های کشورمان را نیازمند مراقبت های ویژه می دانند؛ چراکه به‌اعتقاد آن‌ها در سالهای اخیر آنچنان بختک سیاست و مدیریت غیرتخصصی دولت بر این نهادهای علمی و حساس سایه افکنده که نمی‌توان آمار با روند کنونی به آینده آنها امیدوار بود و به قول برخی موزه های ایران هم اکنون در کما هستند و تا نابودی فاصله ای ندارند.

جشنواره فیلم کوتاه

نگاه کسب و کار به تاثیر برگزار ی جشنواره فیلم کودک به حضور استعداد های جوان در صنعت فیلم سازی

 

 

علاقه بسیاری از ما انسانها به فیلم و دیدین صحنه های جالب باعث شده تا فیلم و فیلمسازی یا همان هنر هفتم به صنعتی با گردش مالی غیر قابل تصوری تبدیل شود.

همین گردش مالی هنر هفتم را به صنعتی تبدیل کرد که در حال حاضر با میلیاردها دلار گردش مالی و میلیون ها فرصت شغلی به عنوان یکی از صنایع جذاب برای سرمایه گذاری بین بسیاری از شرکت ها تبدیل شده است.

گردش مالی بالا ، جایگاه اجتماعی مناسب و تاثیرگذاری هنر هفتم در جوامع مختلف به حدی رسید که علاوه بر سرمایه داران و علاقمندان تولید فیلم توجه سیاستمداران را نیز به خود جلب کرد تا حدی که توانست در برخی مواقع سیاست های کلان آنها را نیز تغییر دهد.

 اما بُعد اقتصادی هنر هفتم که باعث جذب بسیاری از سرمایه ها و همچنین تولید سرمایه های کلان دیگر شده بود آنچنان شد که اکثر کشورها علاقمند به حضور گسترده در این صنعت بودند و با تولید فیلم های کوتاه و بلند تجارتی مناسب برای خود دست و پا کردند.

والت دیزنی ، هالیوود ، بالیوود یا بسیاری از اسامی مشابه در گوشه وکنار این دهکده جهانی شکل گرفت و بنگاههای عظیم تولید فیلم محصولات مختلف خود را در گروههای سنی مختلف روانه بازار کردند و جریان پول را به سمت خود تغییر دادند.

این سرمایه گذاری و بطور کلی صنعت فیلم سازی در کشورمان هم از این قاعده پیروی کرده و نظر بسیاری از سرمایه داران و علاقمندان را به خود جلب کرده است و هم اکنون گردش مالی مناسبی را برای برخی تولید کنندگان فیلم به ثبت رسانده است.

در این بین سینمای کودک و نوجوان و بطور کلی محصولاتی که به کودکان مربوط می شود همواره از رشد و رونق مناسب تری نسبت به گروههای سنی دیگر برخوردار بوده و ضامنی برای حضور گسترده تولیدکنندگان جوان شده است.

به عقیده بسیاری از فعالان و پیشکسوتان عرصه سینمای ایران تولید فیلم های کودک و نوجوان به دلیل سادگی و کم هزینه بودن فرصت مناسبی را برای تولید کنندگان کم سن و سال ایجاد می کند تا با استفاده از امکانات محدود خود در عرصه تولید فیلم گام بردارند و با کسب تجربه همگام با رشد فیلم هایشان آنها نیز رشد کرده و به تولید فیلم های بزرگسالان با تمامی مشکلاتش راهیایبند .

این کارشناسان برگزاری جشنواره های مختلف را در این زمینه عاملی بسیار مفید برای رشد و شکوفایی نسل جوان در صنعت سینما می دانند و برگزاری هرچه بیشتر و با کیفیت تر آنها را دلیلی برای پویایی صنعت سینمای آینده کشور عنوان کرده و از آن به عنوان بازی برد- برد یاد می کنند.

 در این زمینه امرالله احمد جو کارگردان می گوید: جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان بستر مناسبی را برای عرضه تولیدات نسل جوان و قشر دانشجویی با موضوع کودک و نوجوان فراهم کرده است.

این کارگردان اصفهانی ، اینگونه جشنواره ها را فرصتی برای شکوفایی استعداد‌های نهفته در زمینه تولیدات حوزه کودکان و نوجوانان اعلام می کند و می افزاید: فارغ‌التحصیلان و دانشجویان زیادی هستند که تا کنون به دلایل مختلف نتوانسته‌اند آثار خود را به عرصه نمایش بگذارند و برگزاری این جشنواره می‌توانند به این قشر از جامعه کمک شایانی داشته باشد.

وی با اشاره به  جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان می گوید : برگزاری اینگونه جشنواره ها بستری را ایجاد می‌کند که علاقمندان به این شاخه از فیلم سازی بتوانند علاوه بر ارایه آثار خود از آثار ارایه شده در این جشنواره بهره برده و نیز الگوبرداری‌هایی از آثار فاخر و نوآوری‌های آن داشته باشند تا در تولیدات آینده خود از آنها استفاده کنند و آثار قابل قبولی به جامعه ارایه دهند و رونق خوبی به کسب و کار خود بدهند.

احمد جو در ادامه می گوید: تولید فیلم کودک و نوجوان صنعتی است که هرگز نمی میرد بلکه با تولد کودکان جدید دوباره متولد می شود و رشد می کند بنابراین در صورت انتخاب سوژه مناسب و تولید فیلم فاخر ، سرمایه گذاری در صنعت تولید فیلم های کودک و نوجوان می تواند درآمدی دایمی را برای تولید کننده تضمین کند به عنوا ن مثال می توان به کار های مختلف از شرکت والت دیزنی اشاره کرد که حتی کارتون های تولید شده در دهه 60 میلادی این شرکت همواره خریدار داشته و مورد استفاده قرار می گیرند.

          جشنواره در سال‌های اخیر سینمای کودک را متحول کرده است

از سوی دیگر یک بازیگر سینمای کودک درباره تاثیر برگزاری جشنواره ها بر شناسایی استعدادهای جوان و ارتقای سطح کیفی آن می گوید: خوشبختانه برگزاری جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان طی چند سال اخیر توانسته است تحولی بزرگ را در ساخت فیلم‌های کودکان و نوجوانان ایجاد کند و توجه هنرمندان به این بخش را افزایش دهد.

این بازیگر خردسال که در فیلمهایی مانند سلام بر فرشتگان و جدایی نادر از سیمین حضور داشته ، کمبود کارگردان‌های ویژه ساخت فیلم‌های کودک و نوجوان را یکی دیگر از چالش‌های پیش روی فیلم‌های ساخته شده برای کودکان و نوجوانان می داند  و می افزاید:  متاسفانه کارگردان خاص ساخت فیلم کودکان در ایران وجود ندارد و این موضوع می‌تواند سینمای کودک را به فرش بکشاند.

          تلویزیون در رونق سینمای کودک تأثیرگذار است

در همین حال، امیر سلطان‌احمدی می گوید: تلویزیون در ایجاد انگیزه برای تولید و اکران فیلم کودک و جذب خانواده‌ها و کودکان و نوجوانان به سالن سینما نقشی مهم دارد.

کارگردان و عروسک‌گردان برنامه‌های کودکانه تلویزیونی ، ضمن اشاره به لزوم آشتی دادن کودک و سینما گفت: باید تلاش کرد تا تولیدات سینمای کودک و نوجوان ارتقا یابد و بتوان کودکان و نوجوانان را به سالن‌های سینما کشاند.‌

فیلم‌های کودکان و نوجوانان گرچه کم و انگشت شمارند، اما پدر یا مادری که دنبال فرهنگ سازی توسط آثار هنری برای فرزندش است و می‌خواهد که او را از پای کامپیوتر و بازی‌های اینچنینی بلند کند، پیگیری می‌کند و متوجه می شود که کار نمایشی خوبی در حال اجرا است و کودک خود را به تماشای آن می برد.

نویسنده سری سوم «دانی و من» ادامه داد: در حال حاضر ما گرچه در مقایسه با آثار کمپانی والت دیزنی تقریبا خیلی دوریم اما استعدادهای بسیار خوبی در این زمینه داریم که باید از طریق همین جشنواره ها آنها را پرورش دهیم.به عنوان مثال، چندی پیش من در دفتر یکی از تهیه کننده‌ها، تیزری از یک انیمیشن ایرانی دیدم که خیلی نزدیک به نمونه‌های خارجی بود و اگر نمی‌گفتند کار جوانان ایرانی است، متوجه آن نمی‌شدم، بنابراین می توان گفت این گونه جشنواره ها می تواند باعث ارتقاء سطح کیفی کار تولیدکنندگان جوان نیز باشد.

عروسک گردان عروسک پسرعمه زا درباره تاثیر تلویزیون در سینمای کودک چنین می گوید: این نظر خیلی‌ها است که اگر همین الان هم تلویزیون برای آثار سینمایی تبلیغ کند، نتیجه خواهد داد، چرا که زمانی که مخاطب به تماشای کاری بنشیند، بالطبع تهیه کنندگان و سینما داران هم بیشتر به ساختن آثار کودک تشویق می‌شوند و تلویزیون در ایجاد انگیزه برای تولید و اکران فیلم کودک و جذب خانواده‌ها و کودکان و نوجوانان به سالن سینما نقشی مهم دارد.

وی در پایان می افزاید: تولید کنندگان جوان معمولا از تولید فیلم بزرگسالان به دلیل هزینه های بالای آن باز می مانند بنابراین می توان با ایجاد انگیزه در آنها اشتیاق فیلم سازی آنها را به فیلم کودک و نوجوان سوق داد تا با کسب تجربه به دنیای بزرگسالان راه یابند از سوی دیگر در صورتی که آثار فاخر کودک و نوجوان تولید کنند در واقع با یک تیر دو نشان زنده اند چون هیچ وقت کودکان تنها به سینما نخواهند رفت بلکه با والدین خود برای تماشای فیلم به تماشاخانه می روند پس یکی دو بلیت اضافه به نام تهیه کننده خواهد بود این یعنی رشد و توانایی مالی در کنار کسب تجربه برای تولیدات فاخر آینده در رده های سنی بالاتر .

 

جاذبه‌های دیدنی خرمشهر

کسب و کار تاثیر رونق گردشگری در خرمشهر را بررسی می کند

هفته دفاع مقدس نزدیک است و هر ساله شاهد برپایی مراسمی با شکوه در این زمینه هستیم ، رژه های نظامی ، برنامه های مختلف تلویزیونی ، سرودهای حماسی یا هر برنامه دیگر اما دریغ از اینکه می توان با رشد و رونق صنعت گردشگری در مناطق جنگی این هفته را سراسر سال برگزار کرد و یاد و خاطره رشادت های جوانان رشید کشورمان همواره مقابل دیدگان گردشگران داخلی و خارجی زنده نگهداشت .

به هر حال وقتی خبر از جنگ و درگیری در گوشه و کنار دهکده جهانی می شنویم بی اختیار به یاد گریه های کودکان و خونریزی های فراوان در آن منطقه می افتیم ، اما وقتی صحبت از بازدید مناطق جنگی باشد شاید مسئله صورت دیگری به خود گرفته و کمی با اشتیاق برای دین آن مناطق که روزگاری شاهد درگیری و خونریزی های فراوان بوده گام برداریم.

به عنوان مثال بسیاری از ما وقتی نام ویتنام را می شنویم دقیقا تصویری که از مقابل چشمانمان عبور می کند همان تصویر یاد شده در بالاست و خون و آتش مقابل چشمانمان شعله می کشد که همگی یادآور فجایعی بزرگ در دوران زندگی بشر بوده اند و هم اکنون آرام و خاموش در گوشه ای از دهکده جهانی روزگار سپری می کنند اما با یک تفاوت عمده آنهم حضور گردشگران بسیار که با تعجب به آن اماکن می نگرند و به توضیحات تورگردان خود دقت می کنند.

هرچند مرور ناراحتی دیگران برای بسیاری از ما غیر قابل تحمل است و بی اختیار از آن می گذریم و سعی در فراموش کردنش داریم؛ اما هستند بسیاری که هر سال برای دیدن مناطق جنگی نقاط مختلف جهان بار سفر می بندند و برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره مقاومت مردان و زنان آن کشور بخصوص هزینه می کنند.

به هر حال صنعت گردشگری با تمام سرعتی که به رشد خود ادامه می دهد همواره به دنبال یافتن سوژه های جدیدی برای جذب گردشگران سراسر جهان است و فعالان و دست اندرکاران دولتی و خصوصی آن هیچ فرصتی را برای رسیدن به اهداف خود دراین زمینه از دست نخواهند داد حتی اگر قصد بر رونق جاذبه ای باشد که روزی نمادی از خون و درگیری هموطنانشان بوده است.

شاهد مثال این موضوع را می توان در ویتنام دید که بسیاری از مناطق جنگی خود که روزگاری خون بسیاری از ویتنامی ها در آن ریخته شده را به موزه ای زنده تبدیل کرده و از حضور گردشگران همواره کسب درآمد می کند .

تمامی تونل های معروف مقاومت ارتش ویتنام که برای مقابله با  آمریکا حفر شده بود هم اکنون به جای عبور افسران و نظامیان ، محل عبور مرور گردشگران سراسر جهان در صلح و آرامش شده که هر گام از آنها باعث ایجاد رونق گردشگری در ویتنام می شود نه محاصره و جنگ، بد نیست بدانیم یک میلیون نفر از مناطق جنگی این کشور در سال 2012 میلادی بازدید کردند و اگر فرض کنیم هر گردشگر برای استفاده از این تور یک روزه گردشگری در ویتنام حدود 50 دلار هزینه کرده باشد شاهد رونق بسیار خوبی در اقتصاد گردشگری این منطقه جنگی خواهیم بود.

ژاپن ، لهستان یا حتی ایالات متحده آمریکا نیز در این زمینه فعالیت هایی انجام داده اند و نمادهایی از جنگ های گذشته را برای بازدید گردشگران وعلاقمندان آماده کرده اند تا در کمال صلح و آرامش از این مناطق که روزگاری محل جنگ و خونریزی بوده است کسب درآمد کنند .

اما ایران ما که پرونده هشت سال دفاع مقدس را در کارنامه خود دارد در این زمینه چه کرده و تا چه حد توانسته خاطرات تلخ و شیرین دفاع مقدس را با شیرینی درآمد صنعت گردشگری جایگزین کند؟ نمادی از مقاومت که می توان آن را به عنوان برترین موزه زنده دفاع مقدس ایران به جهانیان معرفی کرد هم اکنون در سکوت و گرفتاری های مختلف از جمله بیکاری جوانان رشیدش در چه حالی است؟

جای تردید نیست که هم اکنون به یاد خونین شهر یا همان خرمشهر با تمام خاطراتش خواهیم افتاد، شهری که ناگفته های بسیاری در دل داشته و می تواند میلیون ها نفر را از سراسر جهان برای شنیدن ناگفته هایش را به خود جلب کند.

ناگفته هایی که همواره سوژه اصلی تهیه فیلم ، سریال و کتابهای مختلف بوده اما مسئولین امر هنوز به جایگاه رشد و رونق صنعت گردشگری برای زنده نگهداشتن خاطره رشادت های جوانان ایرانی در این شهر

زیاد توجه نکرده اند. هرچند کاروان راهیان نور را در پیش زمینه ذهنی خود مرور می کنید اما سئوال اصلی اینجاست که آیا واقعا این کاروان برای رونق گردشگری منطقه یاد شده یا حتی مناطق جنگی دیگر کافی است و فرصت ایجاد اشتغال برای جوانان نسل جدید این شهرها را فراهم می کند و صنایع مربوط به گردشگری را به جنب و جوش هدایت می کند؟ سئوالی که پاسخ آن کلمی نگران کننده یا همان خیر خودمانی است.

اگر به این شهر که نماد مقاومت است سفر کنید هنوز می توانید بوی باروت و خاکستر جنگ را روی تمام بناها و سطح شهر احساس کنید حسی که از بی توجهی برخی مسئولین به پتانسیل موجود در کوچه و خیابان خونین شهر سخن می گوید . شهری که روزگاری نمادی از تولید و شادی در ذهن ما ایرانیان بود و بین خارجی ها نیز بسیار معروف بوده است ؛ امروز زیر چتر گرد و غبار ریزگردها بطور کلی به فراموشی سپرده شده است .

بندر خرمشهر، رودخانه کارون هرچند زخم های کاری بر تن دارند اما به عقیده بسیاری از دست اندرکاران و فعالان عرصه گردشگری امروز هم می توانند همانند قبل محلی برای شادی گردشگران و رونق اقتصادی برای ساکنان خود باشند .

مصطفی مطورزاده نماینده سابق مردم این شهر در مجلس شورای اسلامی در باره صنعت گردشگری این شهر می گوید: شرایط طبیعی و جغرافیایی خرمشهر از یک سو و همجواری آن با بزرگترین شهر عراق، خرمشهر را دارای موقعیت منحصر به فرد در زمینه گردشگری کرده است.

 وی می افزاید این شهر با داشتن آب و هوای خوب در هشت ماه از سال و طبیعت بسیار زیبا و عبور بزرگترین و تنها رودخانه ایران که امکان کشتی رانی در آن وجود دارد، می تواند یکی از قطب های اصلی گردشگری در ایران باشد. شرایطی که خرمشهر را قبل از جنگ به کانون توجه گردشگران ایرانی و غیر ایرانی مبدل کرده بود. اما امروز شرایط جنگ و پیامد های مخرب آن باعث شد تمام زیر ساخت ها از بین برود.

مطورزاده درباره زیرساخت های گردشگری خرمشهر می گوید: قبل از جنگ این شهر دارای پنج هتل خوب بوده است، اما هم اکنون حتی یک هتل هم ندارد و فقط به دو مسافرخانه کوچک اکتفا کرده. نکته جالب اینجاست که یکی از بزرگترین هتل های خرمشهر که در اثر جنگ از بین رفته هتل دولتی و متعلق به سازمان ایران گردی و جهانگردی سابق بود که این هتل هم بازسازی نشده است.

نماینده سابق مردم خرمشهر در باره سرمایه گذاری بخش خصوصی در این شهر معتقد است که به دلیل هزینه بالای بازسازی زیرساخت های گردشگری در خرمشهر هم اکنون نمی توان از بخش خصوصی انتظار مشارکت داشت بلکه می توان با حمایت دولت و ستاد مرکزی راهیان نور این مهم را به نتیجه رساند .

وی به پتانسیل بالای گردشگری دریایی در کارون و اروند اشاره می کند و می افزاید: به عنوان مثال می توان از وزارت نیرو که مسئول بازسازی این دو رودخانه است انتظار همکاری در زمینه رونق گردشگری دریایی در منطقه را داشت.

وی درباره گردشگری دریایی خرمشهر نیز می گوید: هرچند مطالعاتی انجام شده  و چند شرکت خصوصی برای این موضوع اعلام آمادگی کرده اند و نوروز 92 شاهد حرکت یکی دو قایق تفریحی در این دو رودخانه بودم اما هنوز فاصله بسیار زیادی تا استفاده واقعی از پتانسیل منطقه داریم که باید علاوه بر تبلیغات سیاست های تشویقی مناسبی برای رونق گردشگری در منطقه درنظر بگیریم.

مطورزاده تنها کاروان راهیان نور که وابسته به ارگان های نظامی کشور است را برای رونق گردشگری منطقه مناسب نمی داند و می افزاید: مردم ایران و سراسر جهان باید با توجه به امکانات و جاذبه هایی که در منطقه است خودشان آزادانه وارد منطقه برای بازدید از آن شوند نه اینکه در قالب کاروانهایی که گروهی خاص از سوی ارگانهای نظامی به منطقه می آیند. چون این کاروانها همه امکانات را همراه خود دارند و هیچ درآمدی برای کسبه محلی نخواهند داشت. به عقیده وی گردشگران عمومی داخلی و خارجی هستند که می توانند زمینه اشتغال جوانان منطقه و رونق اقتصادی را برای خرمشهر به ارمغان بیاورند نه کاروان های دولتی .

این کارشناس اقتصاد به نکته جالبی برای رونق گردشگری منطقه اشاره می کند و می گوید: همانطور که بسیاری از ارگان ها به زائران عراق و سوریه یارانه سفر پرداخت می کنند اگر بتوانند برای بازدید از خرمشهر هم یارانه درنظر بگیرند بسیاری از مردم کشورمان برای زنده نگهداشتن خاطرات گذشته و حال خود به خرمشهر سفر می کنند و با خود رونق اقتصادی منطقه را سوغات می آورند.

مطورزاده می افزاید همانطور که برای بیرون کردن دشمن از خاک کشورمان همگی بسیج شدیم هم اکنون هم برای رونق و بازسازی دوباره خرمشهر با شرایط قبل از جنگ آن می توانیم بسیج شویم و خرمشهر را با تمام امکانات قبلی خود بازسازی کنیم تا صنعت گردشگری در این منطقه ضامن درآمد جوانان جویای کارش باشد.

وی با اشاره به اینکه گردشگری خرمشهر می تواند ابعاد متعدد و تاثیر گذاری را روی پیشرفت شهر داشته باشد می افزاید: با رونق گردشگری علاوه بر این که ما پیامی از افتخار و عزت و سربلندی را به نسل های جدیدمان منتقل می کنیم می توانیم همزمان چندین صنعت را به تحرک وا داریم.

این نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در پایان می گوید با پول دولت نمی توانیم خرمشهر را به روزهای اوجش برسانیم. اما اگر سالیانه دویست یا سیصد هزار نفر از گردشگران را به این شهر بکشانیم و آنها پولشان را در شهر خرج کنند، هم روی بحث ساخت و سازمان هتل و مهمانخانه تاثیر مثبت خواهد داشت و هم باعث پیشرفت مراکز خرید و تفریحی در شهر خواهد شد. اکنون که مستقیم به خرمشهر کمک نمی شود و بازسازی ها آنطور که باید و شاید صورت نمی پذیرد، حداقل از این جهت وارد شویم و به خرمشهر کمک کنیم.

 

کشف سنگ قبری یک هزار ساله با نوشته هایی به زبان فارسی در کشور هزار جزیره

کسب و کار از ارتباط فرهنگی ایران و اندونزی می گوید

نویسنده : عماد عزتی

جای تردید نیست که با دیدن نام اندونزی این مطلب به جزیره بالی فکر کردید و سواحل زیبا و دیدنی کشور هزار جزیره را مقابل چشمان خود متصور شده اید، اما هستند بسیاری از هموطنان کشورمان که هیچ اطلاعاتی درباره این کشور ندارند و از اشتراکات فرهنگی و مذهبی ما با این سرزمین بی اطلاع هستند.

این موضوع دقیقا سوژه ای برای سفیر کشور اندونزی در ایران که جهت معرفی هرچه بیشتر کشورش به مردم ایران اقدام به برگزاری جشنواره ای در پایتخت کشورمان کند، جشنواره ای که از یکهزار سال ارتباط فرهنگی، مذهبی و تجاری بین مردم ایران و اندونزی در جنوب شرق آسیا سخن می گوید.

به همین مناسبت و با نزدیک شدن مراسم افتتاحیه این جشنواره در تهران کسب و کار گفت و گویی اختصاصی با دیان ویرنجوریت سفیر کشور اندونزی که حدود دوسال است در کشورمان و در تهران زندگی می کند، داشته و از برنامه ها و دلایل برگزاری این جشنواره از او پرسیده است.

سفیر کشور اندونزی این گفت و گو را با بیان عقیده خود درباره ماموریتش در ایران آغاز کرد و گفت : اکثر مردم وقتی اسم سفارتخانه را می شنوند محلی غیر قابل دسترسی و نا آشنا را تصور می کنند اما من عقیده دارم که سفارتخانه باید برای ارتباط بیشتر با مردم کشور میزبان، همیشه درب هایش به روی مردم آن کشور باز باشد .

دیان ویرنجوریت معتقد است که سفیر یک کشور صرفا نباید به مسایل دیپلماتیک بپردازد بلکه او می تواند با استفاده از راهکارهای فرهنگی ماموریت دیپلماتیک خود را به خوبی انجام دهد بنابراین باید با فرهنگ وآداب و روسوم کشور میزبان خوب آشنا باشد و در جهت عکس شرایط آشنایی مردم کشور میزبان را نیز با آداب و رسوم و فرهنگ کشور خود مهیا کند.

وی درباره ارتباط فرهنگی و مذهبی دو کشور به خبرنگار ما می گوید : ایران و اندونزی از نظر اعتقادات دینی با یکدیگر مشترک هستند و هر دو کشور از دین اسلام پیروی می کنند و نباید به تبلیغات سوء دیگر کشورها که با بیان اختلافات مذهب شیعه و سنی سعی در دورکردن مسلمانان از یکدیگر دارند توجهی کرد بلکه به این نکته باید بیشتر دقت کنیم که هر دو ملت مسلمان هستند و از یک کتاب آسمانی پیروی می کنند.

اما ویرنجوریت درباره اشتراکات فرهنگی ایران و اندونزی گفت : چندی پیش در یکی از مناطق کشور من توسط باستان شناسان سنگ قبری با یک هزار سال قدمت کشف شد که روی آن به زبان فارسی اطلاعاتی از متوفی نوشته شده بود. در این زمینه به آداب و رسوم و مراسم خاکسپاری در ایران اشاره کرد و گفت : همانطور که شما در کشورتان برای متوفی مراسم شب سوم ، شب هفتم یا چهلم می گیرید مردم کشور من هم این مراسم را انجام می دهند؛ بنابراین با توجه به این دو موضوع در مورد اشتراکات فرهنگی بین دو کشور هیچ جای تردید نیست.

سفیر کشور اندونزی با اشاره به این کشف جالب می افزاید: بسیاری از محققان در کشور من به این نکته پی برده اند که دین اسلام نه از جانب چین و جاده ابریشم به اندونزی رسیده بلکه ممکن است از طریق تجار ایرانی که از طریق دریا به کشور من رسیده اند آمده باشد. از همین رو عنوان جشنواره فرهنگی امسال که ابتکار عملی از یک سفارتخانه خارجی در ایران بوده را «یک هزار سال ارتباط فرهنگی بین دو کشور » انتخاب کردیم تا یادآور اشتراکات بسیار زیاد بین دو ملت باشیم.

ویرنجوریت ضمن تاکید بر گسترش روابط تجاری و صنعت گردشگری بین دو کشور اظهار داشت: همه از تحریم های یکجانبه غرب علیه ایران با خبریم و مسایل و مشکلاتی که به واسطه آنها برای تجارت بین ایران باکشورهای دیگر دنیا به وجود آمده را می دانیم از این رو هرچند ما سعی کرده ایم همواره روابط تجاری خود را با ایران در بالاترین سطح ممکن حفظ کنیم ولی مشکلاتی هم در میان است که امیدواریم با ابتکار عمل دولت جدید ایران این موانع هم برطرف شود اما درباره صنعت گردشگری هیچ مانعی نیست و به عقیده من این صنعت هرگز تحریم شدنی نیست و من به عنوان سفیر کشور اندونزی با استفاده از ابتکارات فرهنگی و برگزاری مراسم مختلف اینچنینی در ایران قصد دارم جاذبه ها و امکانات گردشگری کشورم را به مردم ایران بشناسانم تا گردشگران ایران برای بازدید از طبیعت و جاذبه های تاریخی کشور من نیز بار سفر ببندند و به این نکته بسیار مهم پی ببرند که هزینه سفر آنها به کشور اندونزی هم اکنون تقریبا به اندازه سفر آنها به ترکیه خواهد .

سفیر کشور اندونزی به برگزاری جشنواره فرهنگی اندونزی در تهران که از تاریخ 28 شهریور سال جاری تا 3 مهرماه برگزار می شود اشاره می کند و می گوید: با این ابتکار قصد دارم علاوه بر معرفی اشتراکات فرهنگی و مذهبی به مردم ایران آنها را با دیدنی های کشورم آشنا کنم و در واقع ایجاد انگیزه سفر برای ماجراجویان ایرانی داشته باشم.

به عقیده سفیر کشور اندونزی با توجه به تعداد کشورهای مسلمان و انبوه ساکنان آنها بهترین بازار هدف برای جذب گردشگر در اختیار این کشورها قرار گرفته تا با استفاده از اشتراکات دینی اقدام به جذب گردشگر کنند و رونق صنعت گردشگری را در مناطق باستانی و تاریخی و دیدنی های طبیعی منطقه خود به ارمغان آورند.

دیان ویرنجوریت با تاکید دوباره بر گسترش صنعت گردشگری بین دو کشور می گوید: هم اکنون صنعت گردشگری در جهان به عنوان یکی از صنایع پویا و پرسود است و کشور من هم به عنوان یکی از کشورهای مهم گردشگر پذیر جهان شناخته شده است جای تردید نیست در صورت گسترش تبادل گردشگر و برگزاری تورهای ترکیبی بین ایران و اندونزی با پشتوانه تمدن غنی ایران زمین می توان رشد و گسترش بسیار مناسبی در زمینه گردشگری داشته باشیم.

وی به کم اطلاعی مردم ایران درباره کشور اندونزی اشاره می کند و می افزاید: مدتی پیش در خیابان ولیعصر تهران قدم می زدم که چند نفر عابر پیاده از من پرسیدند «از کدام کشور به ایران آمده ام» وقتی پاسخ دادم از اندونزی، آنها دوباره پرسیدند «اندونزی نزدیک بالی است؟» خوب این موضوع یعنی نبود اطلاعات کافی بین دو ملت در حالی که یکهزار سال پیش مردم ایران با مردم اندونزی ارتباط داشتند.

این موضوع باعث شد در تصمیم خودم برای برگزاری جشنواره فرهنگی اندونزی در تهران بیش از قبل مصمم شوم تا با تدارک برنامه مختلف فرهنگی، هنری شرایط ارتباط بیشتر بین دو کشور را فراهم کنم.

وی در پایان ضمن تاکید بر رایگان بودن این مراسم به افتتاح این جشنواره در تاریخ 28 شهریورماه سالجاری در برج میلاد و فرهنگسرای اندیشه تهران اشاره کرد و بخش های مختلف آن را اینگونه برشمرد: با توجه به جاذبه برج میلاد برای عموم مردم سعی کردیم بخش هنرها و صنایع دستی مثل کارگاه باتیک (طراحی پارچه) ، بافندگی سنتی و موسیقی را در این محل در نظر بگیریم و در فرهنگ سرای اندیشه تهران هم پخش فیلم را همراه با جلسات نقد و بررسی با حضور کارگردانان سرشناس دو کشور تدارک دیده ایم.

جاذبه سازی در ایران

نگاهی به روش های نوین رشد و رونق صادرات نامرئی در کشورمان

کمتر از یک هفته تا آغاز جشن های مختلف سراسر جهان در روز جهانی گردشگری فرصت باقی مانده است، روزی که تمام ماجراجویان ، گردشگران و فعالان عرصه گردشگری در آن به آینده این صنعت و روند توسعه آن توجه ویژه خواهند داشت.

جای تردید نیست که گردشگری هم اکنون به عنوان یکی از پولسازترین و پردرآمدترین صنایع در سطح دهکده جهانی مورد توجه مقامات و مسئولان دولتی و خصوصی قرار گرفته است ؛ به گونه ای که این صنعت حتی در دوران رکود اقتصادی توانست برخی کشورها مثل اسپانیا و یونان را حمایت کند و اقتصاد منطقه را سرپا نگهدارد.

اگر به جایگاه اقتصادی این صنعت توجه کنیم و لزوم توسعه آن را در کشورمان با توجه به کارشکنی های غرب و شرق در دیگر صنایع کشور را درک کنیم جای تردید نیست که این روز را نه یک هفته بلکه به تعداد روزهای سال مورد توجه ویژه قرار خواهیم داد و برای آنها برنامه ریزی می کنیم. به هر حال همانطور که قبلا اشاره شد روز جهانی گردشگری سال 2013 میلادی هم کم کم همراه پاییز فرا می رسد تا شاهد تغییرات گسترده در اصلی ترین ارگان درگیر این صنعت کشورمان یعنی سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری باشد اما آیا این تغییرات کافی هستند تا بهاری پربار را انتظار بکشیم؟ آیا جاذبه های کشورمان همواره مورد توجه گردشگران بین المللی قرار خواهد گرفت تا رونق صنعت گردشگری را از این پس شاهد باشیم؟ اینها سئوالهایی هستندکه کسب و کار به دنبال پاسخ آن راهی جامعه خصوصی و دولتی گردشگری کشورمان شده است.

دکتر ایمانی خوشخو به عنوان یکی از فعالان عرصه علمی گردشگری در این زمیننه می گوید: جای تردید نیست که سی و سه پل اصفهان و پاسارگاد همواره به عنوان نمادی از تمدن ایران زمین خواهند بود و جاذبه ای برای گردشگران خارجی و داخلی شناخته شده اند اما آیا این جاذبه های باستانی تا ابد هستندو همواره گردشگران را به خود جلب خواهند کرد؟

رئیس دانشگاه علم و فرهنگ در این زمینه بر لزوم جاذبه سازی در کشورمان اشاره می کند و می گوید: اگر از جاذبه سازی با شک و تردید می نگریم و توقع جذب گردشگر نداریم باید به امارات متحده عربی اشاره کنیم چون این کشور از هیچ میلیون ها دلار درآمد کسب کرده است. ساخت مراکز خرید ، پیست های ورزشی متفاوت و استفاده از پتانسیل های طبیعی در این کشور همه و همه از جاذبه های نوین دوبی هستند که توانسته نظر گردشگران سراسر جهان را به خود جلب کند .

ایمانی خوشخو اصلی ترین جاذبه این کشور را ساخت پیست اسکی مصنوعی در دل صحرا می داند وبه زمین تنیس بالای برج العرب اشاره می کند و جاذبه غیر متعارفی که هم اکنون نظر خیلی ها را در منطقه به خود جلب کرده است.

از سوی دیگر مهسا مطهر به عنوان یکی از فعالان عرصه گردشگری و مدرس دانشگاه در این صنعت به پتانسیل های موجود کشورمان در زمینه جذب گردشگران اشاره می کند و می گوید: اکثر گردشگران داخلی و خارجی درباره اصفهان ، یزد و منطقه تاریخی پاسارگاد اطلاعات بسیاری دارند و با آنها آشنا هستند اما وقتی به این گردشگران از جاذبه های نوین خبری می دهیم که آنها را نمی شناسند بسیار مشتاقانه دست به جیب شده و حاضر به هزینه کردن برای تجربه آنها می شوند.

این فعال عرصه گردشگری در این زمینه مثالی می زند و می گوید فرض کنید گروهی از گردشگران ایتالیایی وارد خاک کشورمان شده اند این گروه با انواع و اقسام آثار باستانی و هنری به واسطه کشورشان آشنا هستند و به دنبال یافتن جاذبه ای نوین وارد خاک ایران شده اند بدون تردید از پاسارگاد و یزد و اصفهان نیز دیدن خواهند کرد اما آیا ما واقعا جاذبه ای نوین برای ارایه به آنها داریم که نظرشان را به خود جلب کند؟ وقتی برای این گروه از آب گرم سرعین و چشمه های باداب سورت و اسکی روی چمن می گوییم واقعا مشتاقانه برای تورهای یاد شده ثبت نام می کنند اما پاسارگاد و اصفهان را تنهایی سفر می کنند و علاقه دارند تنها در این شهرها باشند چون اطلاعات کافی و کاملی از آنها در اختیاردارند.

این مدرس دانشگاه در این باره و اثر جاذبه سازی در صنعت گردشگری می گوید: همه می دانیم صنعت گردشگری یعنی پویایی و تحرک بنابراین سکون و جاذبه های باستانی که سالها در گوشه آرمیده اند در این صنعت زیاد تاثیرگذار نیستند بلکه گردشگران همواره به دنبال یافتن جاذبه های نوین در دهکده جهانی بار سفر می بندند.

در همین حال آرش نورآقایی عضو انجمن صنفی راهنمایان گردشگری ایران ضمن تاکید بر جاذبه سازی برای توسعه گردشگری کشورمان به نکته ای جالب اشاره می کند و می گوید: جاذبه های باستانی در سرزمین های کهن حکم پیش غذا برای تحریک اشتهای گردشگران را دارند و به واسطه آنها می توان توجه این گروه را به منطقه ای خاص از جهان جلب کرد اما پس از این مرحله باید سفره ای رنگین برای گردشگران و ماجراجویان تدارک دید تا آنها در محلی که مورد نظر ماست اقامت کنند و برای سفرشان هزینه کنند.

نورآقایی در ادامه می افزاید: این که گردشگران زیادی هر سال وارد خاک ایران می شوند تا از محوطه باستان پاسارگاد و بیستون بازدید کنند شکی نیست اما این یعنی فقط یک یا دو روز اقامت در محلهای یاد شده بنابراین باید برای روزهای آینده جاذبه ای نوین و جدید به این گروه ارایه دهیم تا بتوانیم اقامت آنها را بیش از یک یا دوروز در منطقه مورد خودمان برنامه ریزی کنیم.

به هر حال طبیعت بکر و آب و هوای چهارفصل ایران زمین ، کویرها و دریاها خوراکی وصنایع دستی ایران باید همواره گفتنی هایی جدید لذای این افراد داشته باشند تا بتوانند به عنوان مقصدی دایمی برای گردشگران سراسر جهان شناخته شوند.

جالب اینجاست که مهدی حجت معاون میراث فرهنگی ، سازمان میراث هم دقیقا دو روز پیش همین تعبیر را برای رسانه ها داشت و از خالی بودن سفره گردشگری ایران برای گردشگران سخن گفت. وی درباره جاذبه گردشگری ایران به این نکته اشاره کرد که اگر قصد موفقیت در صنعت گردشگری کشورمان را داریم باید همواره سفره رنگینی برای گردشگران پهن کنیم تا بتوانیم آنها را وادار به اقامت در ایران کرده و از آنها کسب درآمد کنیم. بنابراین سفره ای با غذاهای تکراری و بسیار معمولی برای این کار مناسب نیست و باید بیش از گذشته این سفره را رنگین کرد.

پس جای امیدواری است که مسئولین دولتی گردشگری ایران به دور ازهرگونه ریخت و پاش اضافه و تجملگرایی بلکه با دیدی باز در آستانه هفته گردشگری در ایران سفره ای بسیار رنگین برای گردشگران تدارک ببینند تا مبادا عطر وبوی جاذبه های ایرانی باعث رونق گردشگری دیگران شود!

گردشگری دریایی خزر

به بهانه روز دریانوردی، آموزش و اشتغال؛ کسب و کار بررسی می کند

اول مهر نزدیک است و بسیاری در تکاپوی بازگشایی مدارس و برخی هم به واسطه نزدیک شدن هفته گردشگری در حال برنامه ریزی برای برگزاری مراسم این هفته بسیار مهم برای کشورمان هستند اما دریغ از اینکه اول مهر روز دریانوردی، آموزش و پژوهش و اشتغال نیز نامگذاری شده است.

هرچند دیگر نقاط جهان روز جهانی گردشگری را جشن می گیرند اما ایران به پشتوانه وسعت وجاذبیت های تاریخی و طبیعی خود هفته ای را به این مهم اختصاص داده و به جشن و برگزاری مراسمی ویژه در این زمینه می پردازد بنابراین اهمیت صنعت گردشگری برای کشورمان از این تصمیم کاملا مشخص و واضح است و مسئولان سعی دارند با برگزاری اینگونه برنامه ها علاوه بر رونق گردشگری داخلی پای خارجی ها را هم به میان آورند اما امسال روز جهانی گردشگری در ایران به دو دلیل عمده بسیار پراهمیت تر از قبل خواهد بود.

اول اینکه دولت تدبیر و امید با برنامه ای در زمینه توسعه گرشدگری کار خود را آغاز کرده است و دوم شعار روز جهانی گردشگری است که می گوید:«گردشگری و آب، حفظ میراث مشترک».

اگرچه برنامه های کاملا مشخصی از سوی دولت و دست اندرکاران صنعت گردشگری برای توسعه آن تدوین شده است و بررسی آنها خارج ازحوصله این بحث اما شعار روز جهانی گردشگری با توجه به امتیازات آبی و ساحلی کشورمان رنگ و بوی دیگری به این هفته یعنی هفته گردشگری امسال داده است و از این رو کسب و کار سراغ یکی از کهنه کاران دریانوردی که حدود سه دهه از عمرش را روی عرشه کشتی سوار بر امواج دریا ها بوده رفته است تا از امتیازات گردشگری دریایی ایران و شرایط توسعه آن پرس و جو کند .

کاپیتان سید حسن گیتی پسند علاوه بر کوله باری از تجربه دریانوردی به عنوان طراح طرح ملی گردشگری دریایی در دریای خزر نیز بین اهالی گردشگری و دریانوردی کشورمان شناخته شده است اما این فعال عرصه گردشگری و دریانوردی ناگفته های بسیاری از بی مهری دولت دهم و مسئولان قبلی سازمان میراث فرهنگی به این طرح ملی دارد که مطالعه آنها برای شما خالی از لطف نیست.

گیتی پسند سخن خود را با ارایه تاریخچه ای از این طرح که از سال 1385 شمسی درگیر آن شده است آغاز می کند و می گوید: با توجه به تجربه دریا نوردی خودم و پتانسیل های دریایی کشورم ایران متوجه شدم پروژه های دریایی عظیمی را می توان در محدوده دریای خزر اجرا کرد چون سواحل جنوبی کشورمان همواره به واسطه وجود نفت مورد توجه مسئولان بوده است اما این خزر است که از دید مسئولان با تمام ظرفیت هایش پنهان ماندهاست و ظاهرا به دست فراموشی سپرده شده.

وی در این زمینه می افزاید: اولین بار طرح آمبولانس دریایی را به واسطه تعداد بسیار بالای غریق در سواحل خزر به مسئولان دولتی ارایه کردم. با توجه به مطالعاتم متوجه شدم بسیاری از مجروحان حوادث مختلف جاده به دلیل ترافیک جاده های نوار ساحلی ایران در طول مسیر انتقال به بیمارستان جان می سپارند و بسیاری از غریق ها هم به دلیل دیر رسیدن کمک از دنیا می روند بنابراین با استفاده از پتانسیل بسیار مناسب آبهای ساحلی می توانیم از آمبولانس های دریایی به خوبی استفاده کنیم که متاسفانه این طرح بسیار کارآمد نیز مورد بی مهری مسئولان وقت قرار گرفت و با کپی برداری از طرح اصلی طرحی بسیار ناکارآمد با هزینه ای بسیار هنگفت اجرایی شد که البته هم اکنون هیچ خبری از آن نیست.

این کاپیتان کهنه کار در ادامه می گوید: به هر حال با تمام ناملایمان مسئولین به واسطه علاقه ای که دریای دارم به مطالعات خودم در نوار ساحلی خزر ادامه دادم که به ضعف بسیار عمده ای در زمینه حمل و نقل دریایی این منطقه و پتانسیل بسیار بالای آن که توجه اقتصادی هم دارد پی بردم . طرحی را با نام طرح گردشگری دریایی خزر که شامل 4 فاز بود به دولت ارایه کردم.

همان سال و در نمایشگاه دریانوردی این طرح توسط ریاست جمهوری طرحی ملی اعلام و مقرر شد با همکاری تمام ارگان مسئول مثل صنعت بیمه، وزارت نفت، وزارت راه، سازمان بنادر، میراث فرهنگی و محیط زیست اجرایی شود اما دریغ از همکاری که این طرح تا همین امروز درگیر کاغذبازی مسئولان شده و به جز سازمان بنادر و محیط زیست ارگان های دیگر هیچگونه همکاری با بنده نکرده اند با توجه به این که این طرح ، طرحی ملی و مولد برای جامعه کشورمان است.

این کهنه کار دریایی ضمن تاکید ملی بودن این طرح و لزوم همکاری مسئولان ادامه می دهد: با توجه به تحقیقات گسترده بنده و تیم کارشناسی من تمامی زیرساخت های این طرح هم اکنون در نوار ساحلی خزر مهیاست و فقط کافی است که دولت با اختصاص بودجه ای بسیار اندک شرایط ورود چند فروند شناور مورد نیاز اولین فاز این طرح را فراهم کند تا با توجه به اقتصادی بودن آن مراحل اجرایی شدن فازهای دیگر نیز انجام شود.

کاپیتان گیتی پسند می گوید: همانطور که در اصل طرح مطرح شده است این طرح می تواند حدود هفده هزار فرصت شغلی مستقیم و غیر مستقیم را به جوانان حاشیه دریای خزر که از معضل بیکاری و رکود اقتصادی رنج می برند ، هدیه دهد و زمینه رشد و ترقی اقتصادی منطقه باشد، اما دریغ از همکاری در خزر که هم اکنون شاهد انعقاد قرارداد برقراری خطوط کشتیرانی مسافری بین ایران عمان هستم .

وی ضمن اشاره بر تاخیر 4 ساله این پروژه تاکید می کند : با توجه به نرخ بیکاری منطقه اگر این پروژه از همان روز اول اجرایی شده بود هم اکنون تعدادبسیاری از جوانان کشور بخصوص منطقه مشغول به کار مولد بودند و هزینه بسیار هنگفتی هم از دوش دولت برداشته می شد، سئوال اینجاست که چه تفاوتی بین سواحل جنوبی وشمالی کشور است؟ پس چرا این طرح که ملی اعلام شده و هم اکنون که دولت نیازمند تولید شغل برای متقاضیان کار است به آن توجهی ندارد.

کاپیتان گیتی پسند به ورود روزانه حدود یکصد دستگاه تریلر از مرزهای غربی و شمال غربی کشورمان به ایران خبر می دهد و می افزاید این تریلرها که حامل اقلام صادراتی ترکیه و دیگر کشورها برای کشورهای شمال شرقی وشرق کشورمان هستند باید نوار ساحلی خزر را طی کنندو در برخی موارد هم مجبور هستند به تهران آمده و از جاده فیروزکوه به مسیر خود ادامه دهند که این موضوع یعنی هزینه بسیار زیاد نگهداری از جاده ها برای کشورمان و نیاز به سوخت اضافه برای حرکت و حمل و نقل این تریلرها در کنار تریلرهای خودی حال آنکه با اجرای فاز اول و ورود کشتی های رورو به منطقه می توان علاوه بر کاهش ترافیک جاده و اصطلاح جادهای مواصلاتی کشور میزان قابل توجهی از سوخت صرفه جویی کنیم، این درحالی است که روزانه حدود دو میلیون سفر درون شهری بین شهرهای نوار ساحلی توسط ساکنان صورت میگیرد که علاوه بر سوخت ، سوانح ناگواری نیز در پی خواهد داشت این موضوع هم با ورود اتوبوس های دریایی که هم اکنون بسیاری از ایستگاههای آن آماده بهره برداری هستند می توانند جان  بسیاری از همو طنانمان را حفظ کند و در محیط زیست و صنعت بیمه کشورمان توجیه اقتصادی داشته باشد.

وی به مبحث گردشگری این طرح اشاره دارد و می گوید: همانطور که می دانیم تعداد بسیاری از هموطنانمان هر ساله به کشورهای شمالی ایران از طریق جاده و هوایی سفر می کنند که با راه اندازی خطوط کشتیرانی مسافری علاوه بر ایجاد جاذبه ای جدید برای گردشگری دریایی خزر می توانیم هزینه سفر این گروه را به کشورهای مورد علاقه شان کاهش دهیم چون حمل و نقل دریایی یکی از ارزان ترین روش های حمل ونقل است.

گیتی پسند با تاکید بر توجه ویژه دولت یازدهم به این طرح که سالهاست غریق بروکراسی اداری شده است می گوید: دریای خزر به عنوان گنجی پر از جواهر هنوز دست نخورده باقی مانده و می توان با اجرایی کردن این طرح ملی منافع آن را به کل اقتصاد کشورمان هدیه داد. طرحی که علاوه بر توجیه اقتصادی در زمینه صرفه جویی در صنعت سوخت ، بیمه اشتغالزایی نیز در پی خواهد داشت.

طراح طرح ملی گردشگری دریای خزر در پایان می افزاید: اگر دولت زمینه اجرایی شدن اولین فاز این طرح را فراهم کند بدون تردید توجیه اقتصادی آن دیگر مراحل و فازهای طرح را اجرایی خواهد کرد بنابراین کافی است که دولت شرایط ورود شناورهای مورد نیاز فاز اول این طرح را فراهم کند تا خود طرح دیگر شرایط را برای تکمیل فازهای بعدی در اختیار آن قرار دهد.

 

 

کلاس درس یا اتاق هتل؛ مسئله این است؟

کسب و کار از موازی کاری در صنعت هتلداری کشور می گوید

کلاس درس جای خواب نیست

نویسنده : شیدا رمزی

چند روز اخیر همه جا سخن از سفر و گردشگری است و اکثر رسانه ها از پویایی این صنعت و امتیازات سرمایه گذاری در آن سخن می گویند بی آنکه به معضلات و موازی کارهای اصلی ترین بخش درگیر با گردشگری یعنی صنعت هتلداری در کشورمان اشاره ای شود.

یکی از صنایع وابسته به گردشگری هتلداری است که در ایران گرفتاری های فراوانی داشته یا دارد و از دید منفی و تجملگرایی اوایل انقلاب به این امکان گرفته تا نبود مسافر و شرایط تحریم اقتصاد کشورمان همه و همه باعث شده تا این صنعت ظریف و حساس در بخش گردشگری ایران باستانی همواره آسیب پذیر بوده و در معرض خطر ورشکستگی باشد؛ صنعتی که با رونق گرفتنش چند ده هزار فرصت شغلی و پویایی اقتصادی را به همراه خود خواهد داشت و سفر را در ایران مدیریت خواهد کرد.

اگر از دید منفی اوایل انقلاب شکوهمند اسلامی و نبود امکانات تجهیز و استفاده از فن آوری های نوین به دلیل تحریم های یکجانبه علیه ایران در این اماکن بگذریم به معضلی تازه یعنی موازی کاری در این صنعت خواهیم رسید. معضلی که بسیاری از فعالان این عرصه را زمین گیر کرده است .

به گفته بسیاری ازکارشناسان داخلی و خارجی هتلداری ، این صنعت فقط محدود به اجاره اتاق و محل اقامت به مسافران نیست بلکه این خدمات جانبی هتلها هستند که آن را اقتصادی می کنند. در این زمینه می توان به برگزاری مراسم و مجالس خصوصی و دولتی اشاره کرد و از رونق رستورانهای این امکان سخن به میان آورد. دومقوله ای که در کشورمان هیچ جایگاهی ندارند چون دولت هنوز درباره صورتحسابهای مجالس و کنفرانسهای خود با این صنعت درگیر است و رستورانهای هتل ها هم آنچنان رونق ندارند.

رجبعلی خسروآبادی دبیر اتحادیه هتلداران استان تهران در این زمینه می گوید: طبق تعاریف بین المللی هتلداری صرفا فروش اتاق برای خواب و استراحت مسافران نیست بلکه صدها خدمات جانبی متفاوت هتل باعث رشد و رونق اقتصاد این اماکن می شود که متاسفانه در ایران این موضوع کاملا نادیده گرفته شده است.

این فعال صنعت هتلداری ایران ضمن تاکید بر توسعه و استاندارد سازی خدمات هتل های کشور می افزاید: اگر بتوانیم با برنامه ای مدون و دقیق پراکندگی و تنوع مراکز اقامتی را در مناطق گردشگری فارغ از دخالت ارگانها یا سازمانهای دولتی سازماندهی کنیم ، در واقع توانسته ای آینده ای مناسب را برای صنعت هتلداری کشورمان متصور باشیم.

وی در این زمینه می گوید: اگر دقت کرده باشید در تمام نقاط گردشگر پذیر ایران زمین مثل کیش ، قشم، ساری، زیبا کنار، مشهد مقدس ، ارگانها و سازمانهای مختلف اقامتگاههایی را برای پرسنل خود تدارک دیده اند ؛ این موضوع یعنی تیشه به ریشه صنعت هتلداری کشور . بنابراین با وجود این موضوع چطور می توان انتظار رشد و توسعه سرمایه گذاری در صنعت هتلداری را داشته باشیم . کدام سرمایه گذار حاضر به سرمایه گذاری در منطقه که فلان ارگان اقامتگاهی چند هزار نفری در آن احداث کرده است ، خواهد بود؟

خسروآبادی در این زمینه ضمن تاکید بر حذف و انتقال این اقامتگاهها به بخش خصوصی جهت رونق گردشگری مناطق گردشگرپذیر ایران می گوید: تصور کنید یک خانواده از تهران با دریافت مجوز اقامت در استراحتگاه یکی از این ارگانهای دولتی راحی سواحل خزر می شود این خانواده که همه امکانات مورد نیاز خود را طی اقامتش در این استراحتگاه دارد و فقط یک یا دوبار آنهم برای خرید کلوچه و بازدید از بازارچه های مرزی از محل اقامت خود خارج خواهند شد ، خوب این چه گردشگری است که هیچ درآمدی برای رستوران شهر ، هتل ، کافی شاپ، نانوایی یا حتی میوه فروشی منطقه نداشته است؟ اینجاست که سرمایه گذار خصوصی کلا کاروبارش کساد شده و کمکم به فکر فروش مرکز اقامتی خود یا تعطیلی آن و تبدیلش به پاساژ یا آپارتمان خواهد افتاد .

از سوی دیگر این کارشناس صنعت هتلداری نبود فرهنگ سفر را بین گردشگران ایرانی را دلیل دیگری در رکود صنعت هتلداری ایران عنوان می کند و می افزاید: در همه کشورهای گردشگرپذیر هتل ، متل، مهمانپذیر، کمپ یا هر امکان اقامتی دیگر در دسترس گردشگران است و آنها با توجه به توان مالی یا هدف سفرشان از آنها استفاده می کنند و تمام این این اماکن هم ضریب اشغال مناسبی دارند اما ایران کاملا موضوع برعکس شده و به قول معروف از آن سوی بام افتاده ایم.

وی با مثالی سخنش را ادامه می دهد و می گوید: خانواده ای از تهران با اتومبیل چند صد میلیون تومانی خود راهی شمال کشور می شود با این فرض که سفر یعنی تجربه ای متفاوت اززندگی روزانه کنار یکی از میادن شهر چادر می زند  و وقتی صندوق عقب ماشین را باز می کنید می بینید که حتی نان هم با خود از تهران آورده است و پس از یک یا دو روز اقامت در مقصد دوباره راهی تهران می شود و تنها پولی که در این شهر خرج کرده است هزینه بنزین اتومبیل بوده است؛ این موضوع یعنی نبود فرهنگ سفر بین گردشگران ایرانی که گردشگری ایران نیازمند همکاری ارگانهای مختلف برای ارتقای آن است.

دبیر اتحادیه هتلداری استان تهران به موضوع اسکان در کلاس مدارس نیز اشاره می کند و می گوید : هر سال با آغاز فصل مسافرت ستاد تسهیلات سفر با تجهیز مدارس اقدام به اسکان گردشگران در این امکان آموزشی می کنند که البته ابتکار عملی جالب در شرایطی خاص بود اما حالا که قصد رونق گردشگری کشورمان را داریم این اماکن را فقط برای آموزش و فرهنگسازی برای کودکان ونوجوانانمان باید درنظر بگیریم.

به عقیده این کهنه کار هتلداری ایران این موضوع ضربه ای مهلک برپیکر هتلداری ایران خواهد بود که باید با برنامه ریزی دقیق علاوه بر تشویق سرمایه گذاران در صنعت هتلداری شرایط مناسب اقامتی متقاضیان را نیز فراهم کرد. وی به عدم برنامه ریزی برای احداث مراکز اقامتی متناسب با پتانسیل های موجود گردشگری در منطقه ای خاص و خروج سرمایه ها از این صنعت اشاره می کند و آن را باعث کمبود مراکز اقامتی در دوران پیک سفر کشورمان می داند.

این  کارشناس هتلداری می گوید اگر بتوانیم سفرهای مردم را مدیریت کنیم و طی ایام سال ضریب اشغال هتل های کشورمان را دقیق برنامه ریزی کنیم جای تردید نیست که تقاضای سرمایه گذاری در صنعت هتلداری مناطق گردشگر پذیرهم بالا خواهد رفت و نیازی به موازی کاری در هتلداری ایران نیست.

خسروآبادی در این زمینه به آمار ارایه شده از سوی اتحادیه هتلداری استان خراسان رضوی اشاره می کند و می افزاید: استان خراسان رضوی یکی از پرمسارترین استانهای ایران باستانی است و بیشترین آمار مراکز اقامتی در سطوح مختلف هم مربوط به این استان است پس چرا باید بازهم شاهد اشتغال کلاس های درس و مدارس در ایام پیک سفر به این شهر مقدس باشیم؟

براساس آمار ارایه شده در شش ماهه اول امسال 20 میلیون گردشگر از استان خراسان رضوی بازدید کرده اند اما سهم هتل ها ی این استان از این تعداد گردشگر فقط 30 درصد بوده و 70 درصددیگر در مدارس، زائرسراهای ارگانهای مختلف و خانه های استیجاری اقامت کرده اند. طبق همین آمار حدود یک میلیون و ششصد هزار نفر زائر در ده هزار کلاس درس طی این دوره اقامت داشته اند بنابراین می توان محاسبه کرد که صنعت هتلداری خراسان رضوی بیش از یک میلیون مسافر را از دست داده و از موازی کاری رنج می برد.

بنابراین اگر به این آمار و ارقام بنگریم در می یابیم  که صنعت هتلداری حتی این استان پرمخاطب هم از معضل موازی کاری و نبود مدیریت سفر رنج می برد و رکودی پنهان را تجربه می کند که امیدواریم در آستانه هفته گردشگری و با مدیریت جدید در سازمان میراث فرهنگی و ارگانهای ذیربط این معضل به زودی برطرف شده و شاهد رشد و رونق گردشگری و به واسطه آن دیگر صنایع وابسته آن  سراسر ایران باستانی باشیم.

بسیار سفر باید کرد تا پخته شود خامی

هرچند رئیس جمهور و هیات همراه وی روز شنبه وارد تهران شدند و بسیاری از جراید و رسانه ها از دستاوردهای  این سفر در همان ساعات ابتدایی نوشتند و اشاره به دست آوردهای بخش های مختلفی در این سفر داشتند و این اخبار که نیویورک برای ایران چه داشت دیگر جذابیتی برای خوانندگان نخواهد داشت اما بد نیست که پس از دو روز هیاهوی خبری، در کمال آرامش به بررسی زوایایی پنهان این سفر که به دلیل انفجار خبری  روزهای نخستین زیاد مورد توجه قرار نگرفته اند بپردازیم .

اگر از بخش های سیاسی و اقتصادی این سفر بگذریم به مبحث گردشگری و حضور نجفی در این سفر خواهیم رسید حضوری که به دلیل بازگرداندن شیردال و برخی جلسات با مقامات آمریکایی برای اهالی گردشگری و میراث فرهنگی بسیار جالب و البته شیرین بوده است. به هر حال شیردال به ایران بازگشت و تکلیف الواح گلی حداقل تا چند ماه آینده مشخص خواهد شد اما آیا واقعا دستاورد نجفی همین موارد بود؟ سئوالی که کسب و کار امروز و پس از دو روز به آن پاسخ خواهد داد؟

اگر دستاوردهای این سفر را به دو بخش آشکار و پنهان تقسیم بندی کنیم و از مبحث دستاوردهای آشکار که همگان می دانند بگذریم به نیمه پنهان این سفر خواهیم رسید و آن دید دقیقی از جایگاه گردشگری کشورمان است که نجفی به عنوان سکاندار گردشگری کشورمان در این سفر به دست آورده است و آن را به رسانه ها انتقال داده است.

در گذشته اکثر مسئولان با ارایه آمار و ارقامی درباره حضور چند میلیونی گردشگران خارجی یا سرمایه گذاری های هنگفت انجام شده در صادرات نامرئی کشورمان سخن می گفتند و در واقع اعتراف به ناآگاهی خود از وسعت صنعت گردشگری می کردند و باعث عقب ماندگی این صنعت که امروزه از صنایع بسیار مهم جهان است؛ شده اند، اما نجفی پس از بازگشت از نیویورک در اولین واکنش خود پرده توهم را از مقابل چشمان بسیاری از مدیران و فعالان عرصه گردشگری کشورمان کنار زد  و کاملا شفاف گفت: گردشگری ایران کم سواد است.

نجفی در آیین و مراسم هفته گردشگری در برج میلاد برتوجه به امر آموزش درصنعت گردشگری نیز تاکید کرد و گفت: برخورد فرهنگی درمواجهه با یک گردشگر بسیار مهم است ومتاسفانه یکی از مشکلات بخش گردشگری ایران کم سوادی آن است.

وی درعین حال افزود: این به این معنی نیست که افراد تحصیل کرده دراین عرصه نداریم زیرا جوانان تحصیل کرده دراین حوزه بسیاراست اما بسیاری ازآنها بیکار هستند ویا دربخش های دیگر مشغول به فعالیت هستند.

نجفی با تاکید براینکه باید آموزش را جدی بگیریم، گفت: سرمایه گذاران بخش های گردشگری نیز برای اینکه بازدهی سرمایه های آنها بیشتر شود، بهتراست از نیروهای متخصص وتحصیل کرده رشته های گردشگری استفاده کنند.

به عقیده بسیاری از فعالان و دست اندرکاران عرصه گردشگری این جمله که از سوی سکاندار صنعت گردشگری ایران بیان شده دقیقا ترجمه واقعی از ضرب المثل معروف کشورمان است که می گوید: «بسیار سفر باید کرد تا پخته شود خامی».

این کارشناسان خشت خام گردشگری ایران را با ایجاد ارتباط با سایر کشورهای موفق در این زمینه پخته می بینند و می گویند: به هر حال اینبار نجفی نشان داد که در صورت ارتباط داشتن با جامعه بین المللی می توان به جایگاه واقعی کشورمان در صنعت گردشگری رسید و به دور از هرگونه رویاپردازی برای اینده آن برنامه ریزی کرد.

بنابراین درک واقعی از جایگاه صنعت گردشگری کشورمان دومین دستاورد همین سفر برای نجفی یا به عبارتی صنعت گردشگری کشورمان بوده است.

گردشگری کالای لوکس نیست

رئیس سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری در همین نشست  گفت: ایران ازنظر ظرفیت های گردشگری، پتانسیل های خوبی دارد و جزو کشورهای برتر درحوزه گردشگری فرهنگی و تاریخی وطبیعی به شمار می رود اما متاسفانه جایگاهی در شان ایران و ملت ایران دربخش گردشگری ایجاد نشده است.

نجفی به آمار سازمان جهانی جهانگردی درسال ۲۰۱۲ استناد کرد وگفت: سال گذشته میلادی یک میلیارد و۷۵ میلیون گردشگر ثبت شد که هزارمیلیارد دلار برای سفر هزینه کردند اما ایران سهم بسیار ناچیزی از این بازار را داشت.

وی رشد صنعت گردشگری درسال گذشته میلادی را ۴/۰ درصد دانست که از رشد اقتصاد جهانی بیشتر بوده است.

معاون رییس جمهوری با تاکید براینکه گردشگری دیگر از یک کالای لوکس و تشریفاتی خارج شده وبخشی اززندگی فرهنگی مردم دنیا است، گفت: گردشگری می توان سبب همگرایی ودرک متقابل ملت ها وزمینه برقراری صلح وقوام یافتن روابط ملت ها شود.

نجفی درادامه یادآور شد: صنعت گردشگری در سال ۲۰۳۰ میلادی از رشدی بالاترازمتوسط اقتصاد جهانی برخوردار خواهد شد که ضرورت توجه ایران به این صنعت را بیشتر می کند.

وی گفت: سهم ایران از صنعت گردشگری جهان غیر قابل قبول است در حالی که می توان گردشگری را به ابزاری موثر در دیپلماسی فرهنگی تبدیل کرد زیرا نگاه بخش قابل توجهی گردشگران پس از بازگشت از ایران بسیار متفاوت می شود.

رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی وگردشگری بر ارایه تصویر درست ازایران در ذهن مردم جهان تاکید کرد وگفت:اگر رفتار درستی با گردشگران صورت گیرد، آنان می توانند سفیری برای ایران در کشورهای خود باشند.

معضلی به نام روادید

اما سومین دست آورد نجفی در این سفر رسیدن به معضلی به نام روادید بود که براثر دید سیاسی به صنعت گردشگری در کشورمان حکمفرماست به همین دلیل رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری از تشکیل کمیته مشترک با وزرای امور خارجه و اطلاعات با هدف رفع موانع وتسهیل صدور روادید برای گردشگران خارجی بویژه غربی ها خبر داد. 

محمدعلی نجفی در آیین افتتاح جشنواره گردشگری دربرج میلاد تهران با بیان این مطلب، گفت که برای تسهیل در صدور روادید جلساتی با وزرای امور خارجه و اطلاعات داشته است.

وی افزود: در این جلسات مقرر شد کمیته مشترکی تشکیل شود تا مسایل مربوط به صدور روادید گردشگران و رفتار با گردشگران خارجی بویژه غربی ها هماهنگی صورت گیرد.

معاون رییس جمهوری تاکید کرد: شخص رییس جمهوری توجه ویژه به بخش گردشگری دارد وتاکید دارد که باید تحول جدید وملموسی در این حوزه صورت گیرد.

فرهنگ سازی برای پذیرایی از گردشگران خارجی

در نهایت مهمترین دست آورد نجفی از سفر نیویورک این بود که نسبت به فرهنگ ارتباط برقرار کردن و برخورد با گردشگران خارجی در کشورمان باید فرهنگ سازی کنیم و ایران باستانی همانگونه که به مهمانوازی شهرت یافته باید هم اکنون و با توجه به برنامه توسعه صنعت گردشگری که باعث حضور گسترده گردشگران در کشورمان خواهد شد به فرهنگ سازی درباره نحوه برخورد با گردشگران توجه ویژه ای داشته باشد.

معاون رییس جمهوری همچنین برایجاد فرهنگ عمومی برای پذیرش گردشگر تاکید کرد و گفت : به هیچ عنوان گردشگران تهاجمی به فرهنگ ما نخواهند بود بلکه حضور آنها باعث تبادل فرهنگ ها و تقویت خرده فرهنگ های ایران خواهد شد .

وی در ادامه  گفت: از نظر من گردشگری در اصل یک کار فرهنگی است و باعث ارتقای فرهنگ بین ملت ها خواهد بود بنابراین هرگز نباید از حضور گردشگران در  منطقه ای نگران بود و اگر این نگرانی در بین برخی جوامع کوچک روستایی وجود دارد می توان با فرهنگ سازی و جلب توجه آنها به این موضوع که حضور گردشگران آینده اقتصادی این منطقه را تامین خواهد کرد ؛ موانع موجود را برطرف کنیم.

پس به این نتیجه می رسیم که دستاورد سفر نجفی به نیویوک نه تنها بازگرداندن شیردال و برگزاری جلسات با جوامع علمی و گردشگری آمریکا بوده بلکه باعث بیان واقعیت گردشگری کشورمان پس از آن شده است که نباید از آن غافل شد و با توجه به فراهم شدن شرایط کنونی درجهت ارتقای سطح و جایگاه گردشگری کشورمان گام نهاد.

 

آذربایجان گردشگری ایران را مصادره کرد

در آستان هفته گردشگری کسب و کار هشدار می دهد

یکی دو سال است که نام کشور آذربایجان همانند گذشته های دور با ایران همراه شده است و با میراث فرهنگی کشورمان در محافل خبری داخلی و خارجی گره خورده است، اما اینبار کاملا متفاوت از گذشته نه به عنوان سرزمینی یکپارچه با ایران بلکه به عنوان کشوری که کمر به مصادره میراث فرهنگی ، معنوی ایران بسته است دریغ از اینکه این کشور زمانی روی نقشه جهان جزو کشور ایران باستان بوده است.

فارغ از گذشته مشترک این دو کشور طی سال های اخیر از سازمان یونسکو گرفته تا سازمان جهانی گردشگری هم اکنون این دو نام یعنی جمهوری آذربایجان و ایران باستانی نه در کنار هم بلکه مقابل یکدیگر همراه شده اند. هرچند این دو سرزمین تاریخی مشترک داشته و روزگاری به عنوان یک اقلیم روی نقشه دهکده جهانی شناخته شده بودند اما مدتهاست که مرزهای بین المللی بین اشتراکات فرهنگی و تاریخی این دوملت فاصله انداخته و پای سیاست را بین این دو کشور به میان آورده است؛ سیاستی که امروزه به عرصه گردشگری یا همان صادرات نامرئی بین آنها رسوخ کرده و دنیای شادی و تفریحی گردشگری را نیز آلوده به سیاسی کار کرده است.

به یاد داریم چندی پیش کشور آذربایجان ساز تار را با استفاده از سوء مدیریت و کم کاری مسئولان ایرانی به نام خود ثبت کرد و فارغ از هرگونه تلاش بعدی مسئولان کشورمان در راستای بازگشت تار به کشورمان این ساز ایران را با خرسندی به نمادی از فرهنگ و هنر خود به دنیا معرفی کرد.

عکس العمل کاملا دیرهنگام و غیر حرفه ای مسئولان ایرانی در باره ساز تار باعث شد تا این جمهوری از خلاء مدیریتی کشورمان در این زمینه فرصتی دوباره به دست آورد و با حذف کتیبه های فارسی مقبره نظامی در این کشور اهداف خود را در مصادره فرهنگ ایران باستانی تکمیل کرده و در راستای معرفی این شاعر ایرانی به عنوان شاعری آذربایجانی برنامه هایی در ذهن خود بپروراند؛ شاعری که از اساس به فرهنگ و تمدن فارسی ایران باستان گره خورده و بازکردن نام نظامی از تمدن ایران زمین به نوعی غیر ممکن است.

اگرچه موضوع ثبت این نامها در فهرست آثار فرهنگی ، معنوی یونسکو خارج از مبحث ماست و امیدواریم که دوباره شاهد تکرار داستان ساز تار ایرانی در این زمینه نباشیم اما این موضوع هوشیاری مسئولان گردشگری ایران را طلب می کند که جمهوری آذربایجان هم اکنون با استفاده از این راهکار صنعت گردشگری ایران را هدف گرفته و در حال برنامه ریزی برای مصادره گردشگری ایران زمین است.

صحبت از گردشگری شد که ناخواسته به یاد ارزش و جایگاه اقتصادی این صنعت نوظهور و لزوم ترویج وتبلیغ ان سراسر جهان برای جلب نظر گردشگران خواهیم افتاد تبلیغاتی که همانند تیغی دولبه می تواندن موفقیت یا عدم موفقیت سرزمینی را در توسعه درآمدهای صنعت گردشگری تضمین کند.

جای تردید نیست که یکی از راهکارهای معرفی جاذبه های گردشگری کشورهای جهان استفاده از پتانسیل رسانه های تصویری و ساخت برنامه های تبلیغاتی در این زمینه است .

بنابراین جای تردید نیست که بسیاری از کشورهای گردشگرپذیر دهکده جهانی از این پتانسیل به خوبی استفاده کرده و با ساخت برنامه های تبلیغاتی و پخش آنها در شبکه های مختلف ماهواره ای سعی در جلب توجه ماجراجویان و گردشگران به داشته های خود دارند که دوباره به دونام جمهوری آذربایجان و ایران برخورد می کنیم. برخوردی که بطور کلی صنعت گردشگری کشورمان را هدف گرفته که در صورت کوتاهی این صنعت درآمدزای کشورمان به واسطه چندین هزار سال تمدن گرفتار موضوع تار و نظامی خواهد شد.

اگر اهل دنبال کردن اخبار در شبکه های خبری معروف دنیا مثل بی بی سی، سی ان ان ، یورونیوز یا ... هستید بدون تردید با تبلیغات گردشگری کشورهای مختلف مثل ترکیه ، قرقیزستان ، قزاستان و البته آذربایجان برخورد کرده اید که یک نکته درباره تبلیغات ماهواره ای کشور آذربایجان شما را شوکه کرده است.

هرچند نوای تار ایرانی در این تبلیغ تلویزیونی خود نمایی می کند اما نگرانی اصلی مربوط به شروع تبلیغ کشور آذربایجان با دار قالی ایرانی که تار و پود آن از اساس با تمدن ایران زمین گره خورده و پس از آن پوشش خانمی که مشغول قالیبافی است و طرح های مختلفی از قالی که به سفره ای رنگین با بسیاری از غذاهای اصیل ایرانی ختم می شود، خواهد بود.

نگرانی ای که در صورت نادیده گرفتن آن بدون تردید زمینه ساز مصادره گردشگری ایران زمین خواهدشد، جای تردید نیست که استفاده از این المان ها برای جلب نظر گردشگران سراسر جهان بدون دلیل انتخاب نشده و پس پرده آن تفکری دقیق قرار گرفته که از خلاء مدیریت داخل مرزهای ایران جهت حفظ میراث فرهنگی ومعنوی کشورمان سرچشمه گرفته است.

با دقت بیشتر به این آگهی تبلیغاتی که از مقبره نظامی، طرح قالی ایران، دلمه برگه موی ایرانی ، لوزهای معروف شیراز، باقلوا ، کباب و ماهی معروف  دریای خزر در آن استفاده شده پی به این واقعیت می بریم که جمهوری آذربایجان علاوه بر مصادره تار ایرانی قصد مصادر صنعت گردشگری کشورمان را دارد که باید آن را جدی گرفت و همانند گذشته از بی توجهی به این موضوع جدا خودداری کنیم.

به هر حال اگرچه این اشتراکات فرهنگی حاکیت از تمدن و حکومت گسترده ایران باستان به این منطقه دارد و تمدن چندین هزار ساله ایران و تسلط آن بر این مرز و بوم هرگز قابل انکار نیست. لازم به یادآوری است که جمهوری آذربایجان در مقابل این تمدن کهن و چندین هزار ساله مدت زیادی نیست استقلال خود را به دست آورده ، اما این بار ظاهرا آذربایجان نوظهور علاوه بر ساز و شعر ایرانی قصد دست اندازی به صادرات نامرئی کشورمان را در ذهنش می پروراند. بنابراین لازم است که مسئولان با استفاده از قدرت همین رسانه های، تصویری با مدیریتی دقیق از داشته ها و پیشینه ایران زمین که حتی جمهوری آذربایجان فعلی را در بر می گیرد به جهان مخابره کنند، تا مبادا صادرات نامرئی ما در معرض خطر تعرض دیگران قرارگیرد.

امید است که مسئولان صنعت گردشگری ایران در آستانه هفته گردشگری به جای برگزاری تورهای آشنایی برای دست یابی به بازارهای جدید گردشگری به خصوص حاشیه جنوبی خلیج فارس به نوار شمالی کشورمان نیز کمی دقت کنند و این موضوع را جدی بگیرند چون دیدیم که تار ایرانی ، آذربایجانی از آب درآمد!

گرفتاری تازه دامداران آمریکا

"هشدار به پرورش دهندگان گاوهای شیری و گوشتی آمریکا: آب و هوای مرطوب و بارانی خطر مایکوتکسین را افزایش می دهد"


▪️تیم مایکوتوکسین شرکت آلتک جزئیات مربوط به تجزیه و تحلیل های انجام شده بر روی ذرت دانه ای، ذرت علوفه ای و دیگر مواد تشکیل دهنده خوراک را منتشر کرد. مکس هاوکینز، از تیم مدیریت مایکوتوکسین آلتک گفت: "به طور کلی، اطلاعات بدست آمده، مشکلات پیش روی تولیدکنندگان دام را نمایان می سازد."


▪️وی گفت: "عوامل آب و هوایی تاثیر زیادی در این نتایج داشته اند. دراکثر بخش ها، از علوفه تازه می توان به عنوان خوراک استفاده کرد. اما علوفه ها این امکان را دارند تا مایکوتوکسین ها را در TMR [کل جیره مخلوط شده] بیاورند، با این حال تا زمانی که آزمایش نکنیم، خطر را نمی دانیم".


▪️این گزارش عمدتاً بر روی نمونه های آزمایش شده ذرت علوفه ای و ذرت دامی متمرکز بود. هاوکینس گفت: در نمونه ذرت علوفه ای تقریبا پنج نوع مختلف مایکوتوکسین ها مشاهده شد.

او تاکید کرد، ممکن است نگرانی هایی هم در خصوص مایکوتوکسین های ترکیبی نیز وجود داشته باشد. فقط حدود ٢/٥٪‏ از نمونه ها حاوی یک نوع توکسین بودند و در تعداد کمی از نمونه ها نوع توکسین ها به ١٠ نوع نیز می رسید.


▪️هاوکینز گفت: "در حال حاضر این تیم تحقیقاتی نمونه های جدید مایکوتوکسین را در ٢٤ درصد از نمونه ها مشاهده کرده است."

وی افزود: " که این می تواند تاثیر بسیار مهمی در مصرف مواد خام، سلامت روده، تولید شیر، سود وزیان، راندمان خوراک بگذارد و بطور کلی سلامت عمومی دام کاملا تحت تأثیر  نمونه های مایکوتوکسینی قرار گیرد که بطور میانگین در نمونه های ارائه شده، مشاهده می شود." 


▪️در ذرت، میانگین هر نمونه دارای مایکوتوکسین ٤/٢٨ بود که دوبرابر چیزی بود که در سال گذشته یافت شده بود.

هاوکینز گفت: "مایکوتوکسین های موجود، به ویژه اسید فوزاریک و DON، اثرات سینرژیک را با یکدیگر به همراه خواهد داشت." "این به این معنی است که اثرات مخرب آن بیشتر خواهد شد."


▪️او گفت که تست مواد اولیه قبل از استفاده می تواند به تولیدکنندگان کمک کند تا تصمیمات بهتری در مورد استفاده از این مواد تشکیل دهنده بگیرند. و این امر به آنها اجازه می دهد تا با فرمول بندی و مدیریت کار کنند. همچنبن از علوفه های فاسد شده نباید برای تغذیه گاو شیری و گوساله های ماده استفاده کرد.


❇️ چالش های آب و هوا

▪️هاوکینز گفت که مایکوتوکسین های مختلف موجود در مواد تشکیل دهنده خوراک ممکن است با عوامل آب و هوایی که طی مراحل رشد و برداشت محصولات خوراک دامی رخ می دهند، ارتباط داشته باشند.


▪️وی گفت: "ما باید در مورد الگوهای آب و هوایی و هواشناسی اطلاعات داشته و همچنین در مورد فصل رشد محصولات نیز اطلاعات کافی داشته باشیم. به عنوان مثال باید بدانیم که نزدیک فصل برداشت در برخی مناطق بارانهای سنگین شروع به باریدن می کند."


▪️او ادامه داد: " بارندگی ﻗﻄﻌﺎً تأثیر زیادی روی محصول ذرت امسال داشته است. در نمونه های ذرت علوفه ای که از مناطق مختلف ایالات متحده جمع آوری شده بود، بسته به نوع منطقه محصول، مقادیر کم، متوسط و زیادی از مایکوتوکسین دیده شد. وی افزود: "هرچیزی ممکن است بر خطرات مایکوتوکسین ها تاثیر بگذارد بنابراین نمی توانید در خصوص ذرت  ذخیره شده به آنچه که همسایه شما آزمایش کرده است اتکا کنید و شما باید خودتان آن را آزمایش کنید." 


▪️هاوکینس گفت: "باران های فصل بهار نیز ممکن است باعث افزایش تنش در برداشت محصول شوند و می تواند به این معنی باشد که ذخیره سازی مناسب برای محصولات تشکیل دهنده خوراک، باید در نظر گرفته شود."


▪️او گفت: "مدیریت علوفه تازه و نظارت بر ذخیره سازی، بسیار حساس خواهد بود زیرا ما می خواهیم از علوفه سال ٢٠١٧ برای خوراک استفاده کنیم." 


▪️به همین ترتیب، برای محصولات ذرت، باران های فصل برداشت و قیمت های پایین ممکن است به این معنا باشد که ذرت در ذخیره سازی از طریق هوادهی نگهداری می شود، نه از طریق یک فرایند ذخیره سازی گران قیمت. وی افزود: "سال گذشته ما مقدار زیادی دانه های فاسد شده را در حال خروج از انبارها کشف کردیم، که به DDGS و گلوتن ذرت در بالاترین سطح تبدیل شدند و امسال نیز اوضاع تقریبا مشابه و یکسان است."


▪️در پایان وی گفت: " ذخیره سازی ذرت نمی تواند تغییر خاصی داشته باشد. بنابراین تولید کنندگان باید هنگام مصرف علوفه تازه در رژیم های غذایی گاوهای شیری، گاوهای گوشتی، و گوساله های احتیاط لازم را به کار برند."

ایران از نگاه شرق و غرب

 دیدگاه برخی از سفرای کشورهای خارجی را درباره گردشگری ایران بررسی می کند

روز یکشنبه این هفته یکی از خبرسازترین روزهای دست اندرکاران صنعت گردشگری بود و بسیاری از فعالان صادرات نامرئی با نمایی جدید از رویکرد دولت در این صنعت آشنا شدند. همایشی که هر سال تحت عنوان تجلیل از پیشکسوتان و خادمان گردشگری در هفته گردشگری برپا می شد امسال با پیام مهمی از سوی رئیس جمهور مبنی بر ایران میزبانی شایسته برای گردشگران خارجی آغاز به کار کرد و ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در این برنامه دریچه ای نوین اما کارآمد را برای گردشگری ایران گشود.

وی در بخشی از سخنان خود رو به سفیران خارجی حاضر در سالن همایش کرد و گفت : مهمترین ماموریت شما در ایران  ایجاد زمینه و بستری برای درک متقابل دو کشور است. شما و ملت تان باید به کمک ما ایران را بهتر بشناسید و همین طور برعکس . در این زمینه آماده هر گونه همکاری برای توسعه گردشگری بین دو کشور هستیم، امیدوارم شما هم در این زمینه با مسئولان امور خارجه صحبت کنید .

این همایش با تمام حواشی و اتفاقهایش نقطه عطفی در صنعت گردشگری ایران شد و اولین باری بود که مسئولان کشورمان روشن و واضح از سفرای کشورهای خارجی خواستند تا در زمینه گسترش تبادل گردشگران بین ایران و کشورهای خارجی فعالیت کنند.

 از این رو کسب و کار در این شماره قصد دارد تا نظر تعدادی از سفرا و مسئولان خارجی که در ایران ساکن هستند و یا از ایران بازدیدکرده اند را منتشر کند  تا به عنوان اولین رسانه پس از دعوت رئیس جمهور و ریاست سازمان میراث فرهنگی به این موضوع پرداخته باشد و ابتکار عملی در رسانه ها جهت انتشار اخبار مربوط به حضور گردشگران خارجی و البته مسئولان بلند پایه دیگر کشورها در ایران باستانی باشد .

 

سفیر اندونزی: سفرکردن در کشور میزبان بهترین راه ارتباط بین فرهنگ هاست

دیان ویرنجوریت سفیر کشور اندونزی  معتقد است ، سفرای دیگر کشورها که مثل وی به عنوان سفیر در کشوری مشغول به انجام وظیفه هستند اولین و اصلی ترین کارشان پس از امور دیپلماتیک آشنایی با فرهنگ و آداب و رسوم کشور محل ماموریتشان است و بهترین راه ارتباط با جامعه میزبان، سفرکردن به روستا و شهرهای کوچک است .

سفیر کشور اندونزی در بخش دیگری از سخنان خود به پتانسیل بالای کشورهای اسلامی در تبادل گردشگر اشاره می کند و می گوید: تعداد کشورهای اسلامی و همچنین مسلمانان جهان واقعا بهترین پتانسیل برای توسعه روابط فرهنگی بخصوص در زمینه صنعت گردشگری است.

وی در ادامه می افزاید : هرچند برخی رسانه ها سعی دارند تا با پررنگ کردن تفاوت های مذهب سنی و شیعه میان این دو گروه مسلمان فاصله ایجاد کنند اما همین مبحث گردشگری می تواند باعث اتحاد هرچه بیشتر مسلمانان جهان شود همانطورکه مراسم حج هر سال نمادی از اتحاد مسلمانان جهان است.

دیان ویرنجوریت در پایان سخنان خود به نمایشگاه عکسی که به همکاری سفیر قبلی کشور بوسنی و هرزگوین برگزار کرده اشاره می کند و می گوید : این نمایشگاه که با عنوان «ایران از نگاه شرق و غرب» برگزار شد می تواند به عنوان نمادی از همکاری فرهنگی کشورهای مسلمان بوده و در جهت توسعه روابط گردشگری از آن استفاده شود.

 

سفیر کشور اسپانیا: رسانه های خارجی دنیایی غیر واقعی از ایران ترسیم کرده اند

اما پدرو ویینا سفیر کشور اسپانیا د درباره ایران اینگونه می گوید: راستش وقتی حکم ماموریتم به ایران را دیدم، زیاد خوشحال نبودم و اگر فرصتی داشتم سعی به تغییر آن می‌کردم. در آن زمان اطلاعات کاملا ضعیفی از ایران داشتم و به واسطه مطالعه روزنامه های خارجی که تبلیغات منفی علیه ایران داشتند  تصور نادرستی از موقعیت این کشور داشتم، اما حالا پس از گذشت حدود دو سال از ماموریتم در این کشور باستانی، نظرم کاملا با روز اول متفاوت است و ذهنم با واقعیت ایران آشنا شده است.

 به عقیده من  آنچه که در روزنامه‌ها و رسانه‌های اروپایی درباره ایران گفته می‌شود، با واقعیتی که من آن را از نزدیک درک کردم، کاملا متفاوت است.  اگر کشور ایران قصد توسعه گردشگری خود را در جامعه بین المللی دارد به نظر من ابتدا باید با این تصور اشتباه مقابله کند و این کار به جز با کمک رسانه ها امکانپذیر نیست .

سفیر کشور اسپانیا در پایان می گوید : در یک کلام بگویم به ایران بیایید و از جاذبه های باستانی و طبیعی این کشور بازدید کنید .

کاردار  مکزیک: گردشگران زیاد درباره ایران نمی دانند

در همین حال مارتین تورس سفیر کشور مکزیک درباره صادرات نامرئی ایران می گوید: راستش را بخواهید روزهای اول ماموریتم تفکر من درباره ایران با حال حاضر خیلی متفاوت بود. من فقط نام ایران را با فرش ایرانی می شناختم. بدون تردید همیشه سمبل هایی هست که وقتی شما در گوشه و کنار جهان می بینید نام منطقه ای در ذهن شما تکرار می شود. فرش ایران هم یکی از آن علائم بود؛ هرجا که یکی از آنها را می دیدم یاد ایران می افتادم. اما واقعا چیز زیادی درباره این کشور نمی دانستم و عقیده دارم خیلی ها در جهان هستندکه مثل من نظری درباره ایران با تمام جذابیت هایش ندارند. من فکر می کنم اطلاعات گردشگری درباره ایران خیلی کم است. بسیاری از گردشگران زیاد درباره ایران نمی دانند.

کاردار کشور مکزیک در باره گسترش روابط تبادل گردشگر بین دو کشور می گوید: به طور کلی من علاقه دارم کشورم را بیشتر به مردم ایران معرفی کنم و دو ملت را با یکدیگر آشنا کنم، نه فقط برای توسعه گردشگری برای آشنایی با فرهنگ و تمدن یکدیگر. از این رو سفارت مکزیک برنامه های زیادی برای همکاری های فرهنگی بین دو کشور دارد؛ برنامه های موسیقی، نقاشی، تاریخ جزو کارهایی است که در مرکز فرهنگی سفارت انجام می شود.

سفیر کشور فنلاند: موسیقی سنتی ایران مرا به کهکشان ها برد

هاری کامراینن سفیر کشور فنلاند نیز درباره جاذبه های ایران و صنعت گردشگری کشورمان می گوید:  به عقیده من ایران پتانسیل بسیار زیادی برای ارتقای صنعت گردشگری خود در اختیار دارد و می تواند سالانه درآمد هنگفتی از آن به دست آورد این پتانسیل توان جذب گردشگران داخلی و خارجی را به دیدنی های ایران دارد واقعا من علاقمند هستم فنلاندی های بیشتری را در محوطه های باستانی ایران ببینم.

وی به موسیقی سنتی ایران به عنوان جاذبه ای شگفت انگیز برای گردشگران خارجی اشاره می کند و می گوید: به خاطر دارم در تهران به کنسرتی رفتم که در آن کنسرت نوازندهها نوای تار و پیانو را با هم تلفیق کرده بودند طی این کنسرت با تار آشنا شدم و واقعا به آن علاقمند شدم. این هم نوازی واقعا زیبا بود و البته شگفت آور صدای این دو ساز برای من صحرآمیز بود در میانه کنسرت احساس نزدیکی خاصی با موسیقی ایران داشتم واقعا زیبا بود به عقیده من موسیقی سنتی ایران گفتنی های بسیاری برای ما خارجی ها دارد که هنوز برایمان بازگو نکرده . من طی برگزاری این کنسرت انگار در آسمانها سفر می کردم و حال و هوایی خاصی را تجربه کردم واقعا تجربه زیبایی بود چون این موزیک بود که مرا با خود برد بنابراین می توان گفت که جاذبه موسیقی سنتی ایران برای جلب نظر گردشگران خارجی بسیار خواهد بود.

سفیر کشور نروژ: عاشورا یکی از بیادماندنی ترین خاطراتم ازایران است

اما جنزپتر کمپرود  سفیر کشور نروژ درباره گردشگری ایران اینچنین می گوید: وقتی با خودم فکر می کنم واقعا تعجب می کنم که ایران این همه امکانات برای گسترش صنعت گردشگری طبیعی و تاریخی را یکجا در اختیار دارد. طبیعت چهارفصل، آثار باستانی بسیار کهن و البته تمدن معروف ایران همه و همه یک دنیا گفتنی را در اختیار دارند که می تواند صنعت گردشگری ایران را متحول کند.

 یکی از همکاران قبلی من در ایران قبل از آمدنم به این کشور گفت: ایران 2400 سایت باستانی در اختیار داردکه همگی توان ثبت در سازمان یونسکو را دارند باید آنها را ببینی . او گفت من قبلا این کار را انجام دادم بنابراین من نیز این کار را انجام خواهم داد یعنی سعی می کنم از تمام آنها بازدید کنم. نتیجه اینکه صنعت گردشگری ایران واقعا می تواند کشور ایران را متحول کند.

سفیر کشور نروژ به جاذبه های مذهبی کشورمان اشاره می کند و می گوید: روز عاشورا تا کنون یکی از به یادماندنی ترین خاطراتم در ایران خواهد بود ، عاشورا به عنوان مراسمی مذهبی در ایران واقعا می تواند هر سال تعداد زیادی مثل من را به خود جلب کند.

به هر حال این گوشه ای از نظر مقامات خارجی مقیم ایران است و هر کدام دنیایی از گفتنی ها درباره ایران اسلامی ما دارند که می توان با انتشار گسترده آنها تصویری واقعی از ایران و تمدن باستانی آن به جهان مخابره کرد.

 

 

 

 

 

رسانه و گردشگری

آموزش و جریان سازی رسانه ای ؛ توسعه صادرات نامرئی

نویسنده : عماد عزتی

این هفته همه جا سخن از گردشگری و برگزاری مراسم مربوط به آن است و بسیاری از روی علاقه این اخبار را دنبال می کنند و دیگران هم به واسطه شغل و حرفه خود پیرو این اخبار هستند؛ جزو هر گروه که باشید هدف چیزی نیست به جز رشد و رونق صنعت گردشگری یا صادرات نامرئی کشورمان. ایده آلی که هم اکنون بسیاری از کشورهای بزرگ و کوچک جهان به دنبال آن هستند و برای رسیدن به آن از هیچ کوششی دریغ نمی کنند .

یکی از راهکارهای بکار گرفته شده از سوی فعالان و دست اندرکاران عرصه گردشگری استفاده از پتانسیل و ظرفیت بسیار بالای رسانه ها و تربیت نیروی متخصص برای رشد و رونق اقتصاد گردشگری یا همان صادرات نامرئی گوشه و کنار دهکده جهانی است.

هرچند در قرن حاضر رشد و تاثیر گذاری دنیای مجازی و شبکه های مجازی شاید دنیای واقعی بشر را تحت تاثیر خود قرار داده باشد اما این رسانه های مکتوب و تصویری هستند که موج خبری و رسانه ای کاملا متفاوتی برای مقاصد مختلف را ایجاد می کنند.

ستاره جوادی تهیه کننده و کارگردان برنامه رادیویی صنعت گردشگری در رادیو اقتصاد در این زمینه می گوید: در قرن حاضر این رسانه ها هستند که مقصد سفر بعدی گردشگران و ماجراجویان را برنامه ریزی می کنند نه خود آنها.

وی درباره تاثیرگذاری رسانه ها در رونق صنعت گردشگری به واسطه حضور گسترده در رسانه ها می گوید: شاید شیوه های تبلیغاتی کمی متفاوت شده باشد اما اصل موضوع که همان جریان سازی خبری برای توسعه گردشگری است هنوز قابل استفاده و مفید است .

این فعال رسانه ای ضمن تاکید بر حضور گسترده رسانه ها برای رونق گردشگری به حادثه به گل نشستن کشتی تفریحی کاستا کونکوردیا در ایتالیا اشاره می کند و می گوید: رسانه ها علاوه بر مخابره این حادثه  و بیان جزئیات آن توانستند محل این حادثه را برای همیشه در ذهن گردشگران بین المللی ثبت کنند در حالی که تا قبل از این حادثه نام این جزیره فقط در بین تعداد محدودی از گردشگران و مردم محلی برزبان جاری می شد اما اکنون شهرتی جهانی یافته است و بدون تردید برای سالهای سال تعداد زیادی از گردشگران را به خود خواهد دید.

این تهیه کننده رادیو می افزاید: تبلیغات گردشگری دهه حاضر به هیچ عنوان همانند تبلیغات مستقیم گذشته نیست بلکه روشهای نوین تبلیغات غیر مستقیم رسانه ای در این زمینه بسیار کارآمد تر از قبل شده اند و شاید هرگز لازم نیست دیگر مستقیم نام و جاذبه های تفریحی منطقه ای را برای تشویق گردشگران جهت دیدن آن منطقه به کار ببریم .

جوادی ضمن تاکید بر حضور گسترده وهدفمند رسانه ها در توسعه گردشگری می گوید: هم اکنون برنامه های تبلیغاتی برای صنعت گردشگری هرگز درون مرزی نیستند بلکه فعالان و سیاست گذاران این صنعت رسانه های تصویری را به عنوان خط مقدم خارج از مرزهای کشور به کار می گیرند و از رسانه های مکتوب برای اقامت بیشتر گردشگران در منطقه مورد نظرشان استفاده می کنند.

در همین حال این فعال عرصه رسانه ضمن تاکید بر شناخت بازار هدف و حضور گسترده رسانه ها در آن منطقه متعقد است برای توسعه گردشگری درحال حاضر رسانه ها به سوی مستند سازی روی آورده اند و شاید خبری از تبلیغات مستقیم در بازار هدف نیست و تبلیغات مستقیم فقط در حد چند دقیقه در روز کفایت می کنند اما ما شاهد پخش و تکرار صدها ساعت برنامه های مستند از مناطق دیدنی جهان در شبکه های ماهواره ای مختلف هستیم که به نوعی خودشان مسئول تبلیغات جاذبه های گردشگری آن منطقه هستند.

از سوی دیگر دکتر ایمانی خوشخو رئیس دانشگاه علم و فرهنگ علاوه بر تایید نقش رسانه ها در توسعه گردشگری به آموزش هدفمند در این زمینه اشاره می کند و می گوید: نقش آموزش در هیچ صنعتی پوشیده نیست و به همگان ثابت شده است که نیروی متخصص آموزش دیده بیش از افراد معمولی در صنایع مفید خواهند بود.

به عقیده وی آموزش در صنعت گردشگری نقشی کلیدی تری نسبت به دیگر صنایع برعهده داشته و باید به آن توجه ویژه ای داشته باشیم به عقیده دکترایمانی  هم فعالان عرصه گردشگری نیازمند دریافت آموزشهای هدفمند و مستمر هستند و هم گردشگران باید در این آموزشها شریک باشند تا راه و رسم درست سفر کردن را بیا موزند.

رئیس دانشگاه علم و فرهنگ در این زمینه می افزاید: آموزش و تربیت نیروی متخصص جزو اصلی توسعه گردشگری در کشورهاست  و  می تواند نقش کلیدی در موفقیت صادرات نامرئی کشورها را برعهده داشته باشد اما آموزش دربازار هدف هم جز مهمی در این امر خواهد بود.

ایمانی خوشخو ضمن تاکید دوباره بر لزوم آموزش نیروی متخصص در زمینه گردشگری درباره آموزش گردشگران نیز می گوید: این آموزشها مربوط به اینکه کجا برویم و چه بخوریم یا چه بپوشیم نیست؛ بلکه باید به آنها آموزش دهیم که در فلان نقطه زمین چگونه خود را از خطرات محافظت کنند و یا اینکه اگر علاقمند اکوتوریسم هستندچطور بدون آسیب زدن به محیط زیست اطراف خود از سفرشان لذت ببرند .

به عقیده این کارشناس ارشد گردشگری تربیت نیروی متخصص در صنعت گردشگری صرفا در کلاس های درس و پشت میز و نیمکت امکانپذیر نیست بلکه با استفاده از مراکز گردشگری فعال در کشور مانند هتل ها ، مراکز اقامتی، مراکز تفریحی و حتی رستوران ها باید آموزشهای عملی نیز به دانشجویان داده شود تا در آینده شاهد مدیریت نیرویی کارآمد و متخصص در صنعت گردشگری خود باشیم.

رئیس دانشگاه علم و فرهنگ می گوید: به عنوان مثال در رشته مدیریت هتلداری هرگز ایده آل تربیت مدیری با لباس آراسته که فقط پشت میز بنشیند و دستور بدهد نیست ؛ اگرچه آراستگی هم جزو برنامه آموزش است اما فارغ التحصیلان هتلداری به عقیده این مدرس دانشگاه باید از کوچکترین کارهای هتل مثل نظافت اتاق ها تا تاسیسات که قلب تپنده هتل شناخته شده سررشته داشته باشند و به مسایلی چون شناخت بازار هدف و بازاریابی نیز اطلاعات کافی آشنا باشند، در این صورت می توان به آینده هتل تحت امر این فارغ التحصیلان امیدوار بود.

در همین حال مهسا مطهر مدرس دانشگاه و فعال عرصه گردشگری از بهم پیوستن آموزش و رسانه در توسعه و رونق گردشگری می گوید و می افزاید: گردشگران حال حاضر دهکده جهانی ابتدا از طریق رسانه ها با فرهنگ و آداب و رسوم مقصد خود آشنا می شوند و بعد بار سفر به آنجا می بندند؛ بنابراین در طول سفر علاقمند هستند آنچه که در رسانه ها دیدند را تجربه کنند . بنابراین اموزش در گردشگری کاملا باید همراستا با سیاست های رسانه ای کشورهای گردشگرپذیر باشد تا گردشگران ورودی دچار تناقض در این زمینه نشوند.

این فعال عرصه گردشگری می گوید امروزه وقتی گروهی از گردشگران خارجی از مهمانوازی و پذیرایی ایران شنیده اند وقتی وارد خاک کشورمان می شوند علاقمند هستند این موضوع را به واقعیت ببینند پس اگر کارمندان هتل یا فعالان عرصه گردشگری خلاف این موضوع رفتار کنند ضربه ای مهلک به پیکره گردشگری کشورمان زنده اند.

مهسا مطهر بر لزوم افزایش کادر آموزش دیده در عرصه گردشگری کشورمان تاکید می کند و می افزاید: بسیاری از تصمیم های کلان گردشگری ایران همانند گذشته سنتی اتخاذ می شود که در حال حاضر هیچ کارآیی ندارند و با توجه به اینکه هم اکنون گردشگری به عنوان علم در دانشگاهها تدریس می شود جامعه گردشگری کشورمان برای رشد و ترقی نیازمند حضور گسترده نیروی متخصص و آموزش دیده است.

این مدرس دانشگاه از اهمیت رسانه ها هم اینگونه می گوید که شاید چندی پیش به جز چند مجله خارجی که از سفر و گردشگری می گفتند هیچ خبر دیگری  داخل مرزهای کشورمان نبود اما امروزه علاوه بر رسانه های صوتی و تصویری یا مجلات ، روزنامه ها هم یک صفحه به این صنعت اختصاص داده اند که همین موضوع از اهمیت توجه به حضور گسترده رسانه ها در صنعت گردشگری می گوید.

وی در پایان می افزاید: هیچ جای تردید نیست که مسئولان گردشگری کشورمان باید با سیاست گذاری دقیق و مشترک بین تبلیغات رسانه ای در سطوح مختلف و تربیت کادری مجرب و متخصص در گردشگری کشورمان تحولی نوین ایجاد کنند .

گردشگری فرهنگی

 

گردشگری و صنایع وابسته به آن همواره در جهان مورد توجه بیشتر سرمایه گذاران و البته دولتمردان بوده است. از سوی دیگر گردش مالی بسیار بالا و پویایی و نوآوری در این صنعت باعث شده تا گردشگری در اذهان عمومی به صنعتی پرهیاهو و پرحاشیه نیز بدل شود، اما در این بین بحث تداخل فرهنگ ها و ارتباط آنها برای برخی فعالان و دست اندرکاران دولتی گردشگری بخصوص در کشورمان که تازه قصد گشودن دروازه هایش به روی گردشگران کرده است، کمی مساله ساز شده است.

این نگرانی و گاهی اختلاف نظر هرچند محل تامل است و باید روی آن تکیه کرد، اما لازم به یادآوری است که اساس گردشگری بر پایه ارتباط فرهنگ ها بنا شده و باعث زنده نگهداشته شدن و ارتقای خرده فرهنگ های اقوام مختلف به این واسطه می شود و از آنجا که ایران اسلامی ما در طول تاریخ نشان داده با فرهنگ غنی خود همواره باعث جذب و هضم دیگر فرهنگ ها شده، نیازی به نگرانی از این بابت یعنی حضور گسترده گردشگران در مهین اسلامی ما نیست و باید به منافع حاصل از آن بیشتر توجه کرد.

لازم به یادآوری است که در شرایط دشوار تهاجم دشمنان به گواه تاریخ حتی در زمان مغول ها هم فرهنگ باستانی ایران علی رغم تسلط بیگانگان بر مردم قالب شد و دوباره رونق گرفت.

جای تردید نیست که فرهنگ غنی ایران اسلامی کشورمان با تکیه بر آموزه های دینی و تمدن چند هزار ساله حالا که خودمان قصد گشودن دروازه های کشورمان به روی گردشگران را داریم و خبری از تهاجم یا هرگونه سوءنیت دیگر نیست، باز هم سربلند از این امتحان بیرون خواهد آمد و باعث افتخار ملت و تمدن کشور سراسر دهکده جهانی خواهد شد.

این در حالی است که در قرن حاضر به گواه رسانه ها و تحقیقات علمی تقریبا 40 درصد از گردشگران به قصد آشنایی با تمدن ها و فرهنگ های جدید بار سفر می بندند و عازم دیار ناشناخته ها می شوند و رفتار و کردارشان کاملا با آداب و سنن و فرهنگ جامعه میزبان انطباق داشته و براساس آن در مقصد خود رفتار می کنند.

از سوی دیگر نباید گردشگران خارجی را به چشم جاسوس دید و آنها را باعث دردسر دانست و حالا که با رویکرد جدید دولت گردشگران خارجی را به ایران دعوت کرده ایم، با توجه به تعالیم دین مبین اسلام که می گوید مهمان حبیب خداست، اجازه دهیم فرهنگ غنی ایران اسلامی کار خود را کرده و چهره واقعی مردم و تمدن کشورمان را به خارج مرزها نمایان کند.

لازم به یادآوری نیست که بسیاری از گردشگران امروزی قبل از سفر، اطلاعات کاملی از مقصد خود دانسته و با توجه به آن اقدام به سفر می کنند، پس گردشگری که وارد خاک جمهوری اسلامی ایران می شود، از قوانین و مقررات این مرز و بوم آگاه است و هرگز خارج از آن چارچوب رفتاری نمی کند و اگر هم در معدود مواردی غیر از آن شد، نه برخورد غیرمنطقی بلکه امر به معروف و سنت حسنه پیامبر و خاندانش می تواند چاره ساز باشد، اگرچه کار به اینجا نخواهد رسید.

گردشگری کودکان

هفته گردشگری با تمام حواشی ، کنفرانس ها وهمایش ها یش به پایان رسید و هفته ملی کودکان از راه رسید بی آنکه توجهی به اهمیت گردشگری و ارتباط آن با اینده کودکانمان دقت کرده باشیم

بسیاری از روانشناسان و جامعه شناسان تاثیر سفر و گلگشت های خانوادگی را در زندگی آینده فرزندان خانواده آنچنان می دانند که  از آن به عنوان دانشگاهی زودهنگام در امر آموزش کودکان نام می برند . جای تردید نیست که ارودگاهی تابستانه برگزار شده برای دانش آموزان دوره های مختلف آموزشی و حتی سفرهای آموزشی در دوران دبیرستان یا حتی دانشگاه نیز جز این آموزش ها برای کودکان و نوجوانان هر کشور است. اما هم اکنون که تازه هفته گردشگری در کشورمان به پایان رسیده و وارد هفته ملی کودک شده ایم با کمی دقت در می یابیم هفته گذشته که همه جا سخن از رونق اقتصاد گردشگری بود و تمام فعالان و دست اندرکاران صادرات نامرئی را به خود مشغول کرده بود هیچ جا خبری از نقش کودکان در صنعت گردشگری کشورمان نبود . کودکانی که همواره در سفر و گردشگری بیشتر از هرچیزی ذهن والدین را به خود مشغول می کنند .

همین موضوع و تفاوت دیدگاه مسئولین گردشگری ایران و برخی از کشورها درباره ایجاد جاذبه هایی برای جلب نظرکودکان  سوژه ای شد تا کسب و کار امروز باتوجه به آغاز هفته ملی کودک و پایان هفته گردشگری در کشورمان از ابتکار عمل هلند در زمینه رشد صنعت گردشگری درپناه کودکان سخن بگوید.

همانطور که همگان می دانیم کودکان و تعیین مقاصد گردشگری در سبد سفر خانواده بسیار تاثیرگذار هستند و همواره ذهن خانواده ها به این موضوع معطوف شده که کدام مقصد گردشگری با سن کودک یا نوجوان خانواده مرتبط است و می تواند برای وی مفید باشد. همین موضوع باعث شده تا مسئولان آموزشی والبته گردشگری کشور هلند دست به کار شوند با ایجاد شرایطی کاملا ایده آل برای جلب نظر خانواده ها علاوه بر آموزش به صادرات نامرئی خود رونق بخشند.

هلند از زمان های گذشته به دلیل قدمت و آسیباب های بادی و مزارع گل بسیار معروف بوده  و هر ساله تعداد زیادی گردشگر را به خود جلب می کند و آمستردام به عنوان یکی از گزینه های برتر توریست ها است. اما این شهر هم اکنون نه برای بزرگسالان بلکه به عنوان شهر جادویی برای کودکان تبدیل شده است که می توان از این شهر به عنوان دنیای واقعی گالیور برای کودکان نام برد.

در نزدیکی شهر آمستردام شهری با ابعاد کوچک درست مثل شهر واقعی آمستردام ساخته شده و از آن به عنوان «آمستردام کوچک یا مادورالند» نام برده می شود و مانند شهر واقعی دارای کانال های آب بسیار زیباست و عنوان ونیز شمالی که لقب شهر اصلی آمستردام است را برای بازدید کنندگان نمایان می کند.

به گفته مقامات مسئول اداره این شهر تفریحی فواید سفر و تاثیر آن بر روحیه بزرگسالان و کودکان برای هیچکس پوشیده نیست ، به همین دلیل کشور هلند تصمیم به ساخت مجموعه ای مخصوص کودکان (چیزی شبیه دیزنی لند در ایالات متحده آمریکا) گرفته تا این آینده سازان جهان را از همین دوران کودکی به شرایط آتی زندگی واقعی خود آشنا کنند.

گردانندگان مادورالند معتقدند هدف از آن شهر آمریکایی بازی و سرگرمی است ولی  مادورالند مانند کلاس درس برای کودکان مفید خواهد بود. در این زمینه آنها شهر مادورالند را به دانشگاهی کوچک برای فرزندان تشبیه می کنند که والدین می توانند تصویری دقیق و واقعی از زندگی آینده را برای کودکانشان نمایش دهند.

اما این تمام ماجرا نیست که مسئولان گردشگری همراه با مسئولان آموزشی برای کودکان و خانواده های گردشگر در هلند تدارک دیده اند بلکه ساخت هتلی به نام هتل ان. اچ گراند کرانسنوپولسکی  NH grand hotel Krasnopolsky مخصوص کودکان که تمام خدمه و مهمانان آن را کودکان تشکیل می دهند از دیگر ابتکارهای هلند برای جلب نظر گردشگران سراسرجهان است.

مسئولین این هتل با توجه به سن کودکان همراه والدین برای آنها در این مکان شغلی درنظر می گیرند و کلیه کارهای آشپزی ، باغبانی، نظافت و مدیریت هتل را توسط استعدادهای نوجوان انجام داده و باعث ایجاد محیطی بسیار مطمئن و امن برای آنها می شوند که خانواده های هم می توانند در کنار آسایش فرزندانشان از سفر خود لذت ببرند.

موزه هایی که محل بازی کودکان شده اند

اگر از بحث اقامت و تصویر واقعی زندگی آینده کودکان بگذریم دانستن تاریخ و روند تکامل شکلگیری زندگی بشری از مهمترین موضوعات آموزشی ما به فرزندانمان است که مسئولان گردشگری هلند به عنوان آخرین راهکار برای تربیت ماجراجویانی مستعد برای اداره آینده دنیا با به کارگیری موزه های تاریخی و هنری در این زمینه  این اماکن را برای سرگرمی کودکان و آموزش دلبندان ما آماده کرده اند و مهمترین بخش این موزه ها مرکز NEMO است  این مرکز برای تقویت اراده و استقلال کودکان شماست در این مرکز کودکان معنی استقلال و  مسئولیت پذیری را خواهند یافت.

این مراکز پر از ابزار و وسایل آموزشی برای دلبندان ماست. که خود باعث تفکر بیشتر کودکان می شود در واقع به نوعی یک کارگاه زندگی برای کودکان دایر شده به گونه ای که آنها در آینده می توانند با تکیه بر این تجربیات زندگی خود را اداره کنند. البته در کنار آموزه های والدین خودشان.

سرآشپز کوچولو

خوراکی های معروف هلند نیز در جلب نظر کودکان بسیار کارآمد هستند  و  این بار این کودکان بالاتر از 10 سال هستند که برنده این مسابقه خواهند بود آنها می توانند یک روز از زندگی خود را به عنوان یک کشاورز در مزرعه بگذرانند. در شهر آمستردام، کیندر کوک کافه kinder kook kafe تنها رستورانی است که مدیریت و اعضای آن را کودکان تشکیل می دهند. در این رستوران غذاهای بسیار خوشمزه و زیبا توسط کودکان پخته می شود و روی میز ها سرو می شود. البته این نکته بسیار مهم است که تمامی مواد اولیه و غذاها حاصل فعالیت اجتماعی کودکان در همان مزارع است.

امید است با انتشار این ابتکار عمل کشور هلند برای جلب نظر خانواده های گردشگر همراه کودکانشان در ایران نیز شاهد احداث و راه اندازی اینگونه مراکز جهت تربیت نسل آینده کشورمان باشیم و علاوه بر رونق صنعت گردشگری روحیه استقلال و خودکفایی را از همین گلگشت های ساده و سفرهای تفریحی همراه خانوده به کودکانمان بیاموزیم که معامله ای بردبرد برای همگان است.

گردشگران تونسی

نویسنده : عماد عزتی

پس از یک هفته پرخبر برای اهالی گردشگری و صادرات نامرئی کشورمان هم اکنون حضور وزیر گردشگری تونس در تهران صدر اخبار مربوط به این صنعت پررونق بین المللی قرار گرفته است و بسیاری را با امید به آینده روابط گردشگری دو کشور به خود مشغول کرده است.

تونس کشوری که چهارمین کمیته فنی گردشگری را هم اکنون در ایران باستانی تشکیل داده و قرار است به زودی شاهد برقراری روابط گسترده گردشگری با آن باشیم، هرچند این روزها تغییر رویکرد  دولت به صادرات نامرئی بسیار امیدوار کننده است و باعث شده دیدی کاملا مثبت در افق این صنعت کشورمان حاصل شود اما درباره شناخت بازارهای هدف جهت ایجاد ارتباط و تبادل گردشگر با آنها باید بسیار دقیق و هدفمند باشیم تا بتوانیم چرخ صنعت گردشگری کشورمان را به حرکت درآوریم.

به هر حال ایران میزبان چهارمین کمیته فنی گردشگری بین دو کشور است و نکته ای کاملا ظریف و کوچک در این ارتباط وجود دارد که می توان آن را به عنوان نقطه عطفی در گسترش روابط گردشگری ایران و تونس درنظر گرفت.

اگر از دید آمار به صنعت گردشگری دو کشور بنگریم در می یابیم که تونس علی رغم برخی نارامی های اخیر در منطقه فاصله قابل ملاحظه ای در صنعت گردشگری نسبت به کشورمان داشته و حتی در بدترین شرایط سیاسی خود توانسته میزبان حدود 5 میلیون گردشگر باشد که شاهد مثالی دقیق از جاذبه ها و زیرساخت های کامل گردشگری در این کشور است.

این در حالی است که ایران با توجه به رویکردهای جدید دولت در صنعت گردشگری تونس را به عنوان بازار هدفی مناسب جهت گسترش روابط گردشگری خود انتخاب کرده است که می تواند دوباره سفری یک سویه را برای گردشگران ایران به دیدنی های تونس رقم بزند و کشورمان با هزاران جاذبه به صادر کننده گردشگر به تونس تبدیل کند و آن نکته ظریف در واقع همین جاست که آیا گردشگران تونسی بازار هدف مناسبی برای ایران هستند یا گردشگران تونس؟

شاید برخی از مسئولان گردشگری کشورمان وجود دین مشترک و اشتراکات فرهنگی مردم ایران با تونسی ها یا وجود خیابان هایی در شهر تونس با نام های خیام ، حافظ ، مولوی ، ابن سینا و فارابی در جهت گسترش تبادل گردشگر چشم دوخته باشند اما نباید از یاد برد که سواحل این کشور به عنوان یکی از جاذبه های اصلی گردشگران اروپایی و دیگر نقاط جهان در کنار جاذبه های تاریخی تونس است و این جاذبه ای نیست که ایران با توجه به فرهنگ و عرف جامعه بتواند برای جلب نظر گردشگران به دیدنی ایران با آن رقابت کند.

 بنابراین  به این واقعیت خواهیم رسید که این کشور آفریقایی به تنهایی با توجه به جمعیت حدود یازده میلیونی خود و البته درآمد سرانه مردم تونس شاید بازار هدف مناسبی برای سرمایه گذاری صنعت گردشگری ایران در آن نیست اما لازم به یادآوری نیست که همین کشور توانسته حدود 5 میلیون گردشگر را از سراسر جهان به خود و جاذبه هایش جلب کند ؛ پس بجاست مسئولان گردشگری کشورمان که به دنبال دست یافتن به بازارهای جدید گردشگری سراسر جهان هستند به این نکته بسیار ریز توجه کافی داشته باشند و به جای سرمایه گذاری روی گردشگران تونسی با ایجاد شرایط مناسب برقراری ارتباط دست اندرکاران بخش خصوصی صادرات نامرئی ایران با فعالان عرصه گردشگری تونس ، برگزاری تورهای ترکیبی بین دو کشور را پایه ریزی کنند و جاذبه های طبیعی تونس را در کنار جاذبه های مذهبی و تاریخی کشورمان به عنوان بسته ای بسیار جذاب به گردشگران تونس ارایه دهند نه گردشگران تونسی.

حاکمیت سیستم آزمون و خطا

برگزاری نمایشگاههای بین المللی گردشگری در چند دهه اخیر فکر بسیاری از کشورهای گردشگر پذیر را به خود مشغول کرده و فواید و اثرات مثبت آن در صنعت سبز گردشگری باعث شده تا بسیاری از کشورها در برگزاری اینگونه نمایشگاهها از یکدیگر سبقت بگیرند و از سوی دیگر تب تند شرکت در اینگونه نمایشگاهها نیز  سراسر دهکده جهانی بالا گرفته و بسیاری از کشورها که قصد سرمایه گذاری کلان در صنعت گردشگری دارند را روانه این نمایشگاهها در جای جای کره خاکی می کند.

همین کارکرد سوژه ای شده که بسیاری از فعالان گردشگری امسال در هفته گردشگری کشورمان از آن به عنوان نقطه ضعف گردشگری کشورمان یاد کرده و حضور ایران را در نمایشگاههای بین المللی گردشگری کمرنگ اعلام نمایند.

بطوری که عضو هیئت مدیره انجمن دفاتر خدمات مسافری تهران در این زمینه می گوید: اگر می خواهیم گردشگر به کشور بیاید باید جاذبه های گردشگری ایران را در خارج از کشور به هر نوعی تبلیغ کنیم اما اکنون مدتی است که حضورمان در نمایشگاه های بین المللی کمرنگ شده است.

تصویر سازی دقیق از ایران

بسیاری از فعالان عرصه گردشگری از جمله آرش نورآقایی ضمن تاکید بر برنامه ریزی برای حضور در این گونه نمایشگاهها معتقدند حالا که با تغییر رویکرد ایران نسبت به صنعت گردشگری فضای مناسب حضور گردشگران خارجی در کشور فراهم شده باید با حضور هدفمند و دقیق در نمایشگاههای بین المللی صنعت گردشگری در بازار های هدف ذهنیت منفی علیه گردشگری ایران را از تفکر گردشگران خارجی پاک کرده و زمینه ساز حضور گسترده گردشگران در کشورمان باشیم.

 از سوی دیگر علی اکبر غمخوار عضو هیئت مدیره انجمن دفاتر خدمات مسافری می گوید: متاسفانه در کشورهای اروپایی و غربی تبلیغ می شود که به ایران سفر نکنید. وقتی چنین فضا و ذهنیتی در میان کشورهای دور به وجود می آید شرکتهای بیمه ای، گردشگران ورودی به ایران را محاسبه نمی کنند در حالی که باید تلاش شود تا عبارت « به ایران سفر نکنید» را از فضاهای مجازی حذف کنیم.

غمخوار گفت: زمینه ورود گردشگر به ایران میسر نمی شود مگر این که زمینه ارائه محصولات متنوع گردشگری در کشور فراهم شود. در ایران ظرفیت طبیعت گردی، گردشگری سلامت و مذهبی وجود دارد. همه محصولات آماده است اما باید دید چقدر دولت و سازمان میراث فرهنگی توانسته در عرضه این محصولات موفق شود.

وی ادامه داد: اکنون تقاضا برای ورود گردشگر به ایران زیاد است اما باید زمینه عرضه را هم فعال کنیم. با این وجود، در حالی که هنوز ایران برای صنعت گردشگری خود  شعار و لوگو ندارد؛ کشورهای خارجی در تمام عناصر تبلیغاتی خود این آرم و شعار خود را به گردشگر معرفی می کنند.

 

حضور در نمایشگاه فقط پخش آش و سوهان نیست

این در حالی است که به گفته برخی از فعالان خصوصی گردشگری هم اکنون کشورمان اگر هم در بعضی از نمایشگاههای گردشگری بین المللی شرکت می کند متاسفانه همچون لشگر بدون فرمانده وارد میدان کارزار می شود و بدون هیچ برنامه ای صرفا به پخش شیرینی و شکلات یا سوهان همراه با چند پوستر از ویرانه های تخت جمشید بسنده می کند.

به عنوان مثال می توان به نمایشگاه ماتا (یکی از نمایشگاههای بسیار معروف گردشگری که هر سال در کشور مالزی برگزار می شود) در سال گذشته میلادی اشاره کرد که ایران علی رغم در اختیار داشتن بیش از 30 غرفه و وعده های مسئولین وقت سازمان میراث فرهنگی مبنی بر حضور گسترده گردشگران مالایی در کشورمان پس از خاتمه این نمایشگاه به جز هزینه ای سربار و آشفتگی حضور صنعت گردشگری ایران درنمایشگاه ارمغان دیگری برای کشورمان نداشت.

اما اگر از سال گذشته و مالزی بگذریم به کشور آلمان و نمایشگاه ITB خواهیم رسید که متاسفانه مسایلی از جمله ضعف استراتژی، برنامه ریزی نا مناسب ، عدم اطلاع رسانی به موقع و سیاستگذاری غیر اصولی و غیر واقعی باعث شد تا دوباره تجربه تلخ بی حاصلی حضورگردشگری ایران در نمایشگاههای بین المللی صنعت گردشگری تکرار شود.

این در حالی است که محمد حسن کرمانی رئیس هیات مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی هوایی کشور در این زمینه اعتقاد دارد تا زمانی که حضور در نمایشگاههای بین المللی را دولتی ها مدیریت کنند اوضاع کشور و صنعت گردشگری ایران همین است که می بینیم و صرفا در این نمایشگاهها مقداری آش و سوهان از ایران پخش خواهد شد.

بخش خصوصی توان مدیریت بهتری دارد

از سوی دیگر این فعال عرصه گردشگری می گوید: عدم هماهنگی مجریان امور نمایشگاهی با بخش خصوصی در گزینش نمایشگاههای سراسر جهان ، تاخیر و تعلل در زمینه اطلاع رسانی این گروه در ایجاد فضای نا مناسب حضور صنعت گردشگری ایران در اینگونه نمایشگاهها را فراهم می کند .

کرمانی در این زمینه می افزاید : جای تردید نیست که همگان درباره خصوصی بودن صنعت گردشگری اطلاع دارند و از دولت فقط انتظار حمایتی دارند اما در کشورما کاملا برعکس عمل می شود این دولتی ها هستند که تصمیم می گیرند ایران در کدام نمایشگاه شرکت کند یا نکند ، این موضوع واقعا بدون برنامه ریزی و غیر کارشناسی است  و امیدواریم که دولت یازدهم با توجه به رویکرد مناسب خود در گردشگری در این زمینه نیز همکاری های لازم به بخش خصوصی را فراهم کند تا علاوه بر شناخت دقیق از بازارهای هدف برای حضور گسترده در نمایشگاههای مربوطه نیز برنامه ریزی کنیم.

رئیس هیات مدیره انجمن دفاتر خدمات مسافرت هوایی ایران در این زمینه ادامه می دهد : باید با استفاده از امکانات دولتی و فضای مناسبی که دولت یازدهم در سطح بین المللی ایجاد کرده و با همکاری نزدیک و گسترده بخش خصوصی نقشه راهی دقیق و هدفمندی از حضور گسترده ایران در نمایشگاههای بین المللی صنعت گردشگری سطح جهان ترسیم کنیم تا در آینده شاهد رشد حضور گردشگران خارجی در کشور باشیم و از منافع حاصل آن بهرمند شویم.

این در حالی است که علی اکبر غمخوار ، ضمن تاکید بر شناسایی دقیق از بازارهای هدف گردشگری کشورمان نیز در این زمینه می گوید: این پرسش همواره مطرح بوده است که بازارهای هدف گردشگری ایران براساس چه برنامه و معیاری مشخص شده‌اند، چون کشورها همواره برنامه‌ای جامع برای بازارها و نمایشگاه‌های خود دارند. 

وی با بیان این‌که برنامه‌ریزی برای انتخاب بازارهای هدف و نمایشگاه‌های بین‌المللی گردشگری همواره در کشورمان براساس آزمون و خطا بوده است، می افزاید: در ایران معمولا فهرستی از نمایشگاه‌هایی که تاکنون در آن‌ها حضور داشته‌ایم یا بازارهایی که نمایندگان کشور برای شرکت در نمایشگاه‌های آن اعلام آمادگی کرده‌اند،‌ تهیه می‌شود و در اختیار بخش خصوصی برای انتخاب قرار می‌گیرد، بدون این‌که به بازخورد حضور در این نمایشگاه‌ها توجه شود. 

این عضو انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی تصریح می کند: سازمان میراث فرهنگی و گردشگری پیش از برنامه‌ریزی برای نمایشگاه‌های بین‌المللی گردشگری باید از آژانس‌های شرکت‌کننده در این نمایشگاه‌ها تعداد گردشگر جذب‌شده و اثربخشی این حضور را استعلام کند و در این‌باره تحقیقاتی انجام شودتا در صورت عدم موفقیت حضور در یکی از نمایشگاهها دوباره این اشتباه را سال بعد تکرار نکنیم و با صرف هزینه ای هنگفت در آن شرکت نکنیم یا اینکه راهکار مناسبی برای آن و استفاده بهینه از حضورمان در آن نمایشگاه بیاندیشیم.

گردشگری شبانه ایران

 

اینجا تهران همه جا امن و امان است

 

اگر اهل سفر هستید و به دنبال یافتن و دیدن تازه‌های جهان، جای تردید نیست به مناظر و طبیعت بکر کشورهای مختلف علاقه‌مند باشید و هرچند وقت یک بار سری به ناشناخته‌های اقصی نقاط جهان می زنید. هرچند نور خورشید در این گشت و گذار جزو ملزومات است، اما تاریکی شب هم برای خود دنیای دارد که سوژه برخی سفرها و گلگشت های ماجراجویان سراسر جهان است، بخصوص اگر پای گردشگری یا همان صادرات نامرئی به میان آید.

 

تبلیغات گردشگری همیشه از مناظر زیبا و پرنور سخن می‌گوید و به گرمای خورشید و سواحل زیبا یا درخشش دانه‌های برف در زمستان اشاره می‌کند،‌ اما یک یا دو دهه است که فعالان عرصه گردشگری پی به فرصتی مناسب برای پول درآوردن آن هم از سیاهی شب افتاده‌اند.

 

کارشناسان صنعت گردشگری، آرامش شب را به عنوان صندوقچه‌ای پر از الماس تشبیه کرده‌اند که صنعت گردشگری می‌تواند به میزان دلخواه از آن داشته و مال خود کند، چون رقیب دیگری در کار نیست و هرچه هست مربوط به شاخه‌های مختلف صادرات نامرئی خواهد بود.

 

پاریس، رم،‌ نیویورک، ونیز، فرانکفورت، سئول و توکیو در شب می‌درخشند و غرق در شادی با گردشگران، تاریکی شب را به درخشش خورشید می‌رسانند.

 

رستوران‌ها، گالری‌ها، مراکز خرید شبانه همه و همه دست به دست هم می‌دهند تا گردشگران دست به جیب شوند و هزینه کنند و از اوقات خود لذت ببرند. باربارا واتسون، یکی از فعالان عرصه گردشگری نیویورک درباره گردشگری شبانه می‌گوید: درخشش نور تابلوهای تبلیغاتی و بیکاری مردم، بهترین فرصت پول درآوردن است به عقیده وی بسیاری از تورهای شبانه سودآورتر از تورهای روزانه هستند.

 

خوردن شام روی عرشه قایق شناور در دریا و دیدن درخشش شهر یا دیدن نورپردازی‌های بسیار زیبا همه و همه می‌توانند فرصتی برای جذب گردشگران خسته از تفریحات روزانه باشند.

 

وی به این نکته اشاره می‌کند که خدمات شبانه همواره گران‌تر از خدمات گردشگری روزهاست، بنابراین هرگز نباید از این فرصت طلایی غافل شد.

 

اما در ایران و بخصوص تهران که به شب‌هایش معروف بوده ، چه خبر است؟ به عقیده بسیاری از فعالان صادرات نامرئی درباره گردشگری شبانه تهران فقط می‌توان گفت « اینجا تهران است و همه جان امن و امان است.»

 

به گفته این دست اندرکاران گردشگری براساس قوانین وضع شده از سوی دولت، بسیاری از اصناف نیمه‌شب مجبور به تعطیل کردن هستند و راهی خانه می‌شوند، حال آن‌که این زمان بهترین فرصت درآمدزایی از گردش‌های شبانه گردشگران خارجی و داخلی است.

 

محله های قدیمی ، پارک ها ، سینماها و حتی سالن های غذاخوری همه جزو مناطق گردشگر پذیر تهران هستند که با تاریک شدن هوا چراغ کسب و کار آنها نیز خاموش می شود.

 

«رضا درستکار»منتقد سینما معتقد است: «اگر بر اساس استانداردهای جهانی به مقوله فعالیت سالن‌های سینما و تئاتر تا پاسی از شب بنگریم، متوجه می‌شویم که این مهم باید در تهران نیز محقق شود اما در حال حاضر به دلیل اتفاقات و عادات غیر متعارفی که وجود دارد، تمام اماکن و اصناف تنها تا 12 شب می‌توانند فعالیت کنند و پس از این زمان باید تعطیل شوند.»

 

این منتقد سینما، نبود مدیریت صحیح در حوزه گردشگری ، آشنا نبودن مسئولان با چنین جاذبه‌های شهری، نبود برنامه روشن و هدفمند را دلیل توسعه نیافتن گردشگری به واسطه سالن‌های سینما و تئاتر دانست و گفت:‌ «سالن‌های سینما و پردیس‌های سینمایی این قابلیت را دارند تا زندگی را به شبهای تهران باز گردانند. این درحالی است که سرانه مراجعه به سینما در سال جاری نسبت به سال گذشته کم شده و این وظیفه مسئولان است که پردیس‌ها را به محل زندگی مخاطبان نزدیکتر کنند.»

 

درستکار با اشاره به 4 پردیسی که در حال حاضر در تهران فعال هستند یادآور شد: «در شهری با بیش از هشت میلیون نفر جمعیت باید توزیع درستی درخصوص مکان‌های گردشگری و سالن‌های سینما شکل گیرد چراکه این حلقه مفقوده نیازهای فرهنگی کشور است.»

 

توسعه و رونق و به روز کردن سالن‌های سینما و افزایش زمان فعالیت آنها در شب می‌تواند گامی در جهت توسعه گردشگری شبانه باشد.

 

مهسا مطهر، مدرس دانشگاه و فعال عرصه گردشگری ضمن تاکید بر رونق گردشگری شبانه در بسیاری از شهرهای معروف و گردشگرپذیر جهان می‌گوید: تهران علی رغم جاذبه‌هایی که در اختیار دارد، شب‌ها به شهری بدون روح تبدیل می‌شود، چون همه باید به خانه‌ها بروند و گردشگران هم که تازه از گشت بعدازظهر خود بازگشته‌اند نیز به رختخواب خواهند رفت.

 

وی می‌افزاید: این اتفاق یعنی از دست دادن فرصتی طلایی برای رونق رستوران‌ها و برخی گالری‌ها یا حتی مراکز خرید، چند ساعتی که می‌تواند به اندازه کل فروش روزانه این اماکن سودآور باشد ‌و گردشگران را راضی به اقامتگاه خود هدایت کند.

 

این فعال عرصه گردشگری در این زمینه می‌افزاید: هم‌اکنون ما هنگام برگزاری تور برای خارجی‌ها پس از یک کنسرت موسیقی سنتی یا بازدید از برج میلاد حدود ساعت 12 شب راهی هتل می‌شویم که متاسفانه بسیاری از گردشگران از این شرایط ناراضی هستند و از تفریحات شبانه تهران گلایه دارند.

 

به عقیده این کارشناس گردشگری، گاهی اوقات حتی با یک نورپردازی بسیار ساده می‌تواند ساعت‌ها از گردشگران درآمد کسب کرد و آنها را سرگرم کرد، اما دریغ از این اتفاق که گردشگری شبانه تهران هم‌اکنون از آن محروم است.

 

آرش نورآقایی هم به عنوان یکی از فعالان گردشگری، فرصت از دست رفته گردشگری شبانه تهران یا حتی دیگر شهرهای گردشگرپذیر را به عنوان معضلی برای توسعه گردشگری ایران می‌داند و می‌گوید: با توجه به صنعتی شدن زندگی و گرفتاری‌های روزانه، همه‌ساله در برخی کشورها مثل کره جنوبی مراکز خرید شبانه دایر شده که از بیکاری مردم بخوبی استفاده می‌کند. در این مراکز که از ساعت 10 شب تا 4 بامداد فعال هستند، هرآنچه که مردم نیاز دارند، ارائه می‌شود و علاوه بر ساکنان محلی، بسیاری از گردشگران شب‌زنده‌دار را به خود جلب می‌کند. رستوران‌ها، فروشگاه‌های لباس و بسیاری از مغازه‌های این بازارها از رونق خوبی برخوردار هستند و از وقت مرده شب بخوبی استفاده می‌کنند.

 

از سوی دیگر «نصرالله حدادی» پژوهشگر میراث فرهنگی، معتقد است، بخش اعظم بافت های تاریخی از فضایی مرده و سکنه ای غیر ایرانی تشکیل شده به گونه ای که امکان ایجاد گردشگری شبانه در آن ها نزدیک به صفر است.

 

او می گوید: با توجه به وضعیتی که بافت های تاریخی ایران به خصوص بافت تاریخی تهران دارد امکان گردشگری شبانه در آن ها به هیچ وجه امکانپذیر نیست. چراکه با تغییر مناسبات و تعاملات فرهنگی و اجتماعی نوع و شیوه زندگی هم در این مناطق به کلی دگرگون شده و این مناطق را از جریان زندگی عادی خارج کرده است.

 

اما «سعید فلاح فر» کارشناس ارشد مرمت بناهای تاریخی، گردشگری شبانه و امنیت در بافت های تاریخی را دو عامل جدایی ناپذیر می داند و می افزاید: امنیت موضوعی است که اهمیت آن در بافت های تاریخی به ویژه شب ها دوچندان می شود. بافت های تاریخی به هزار و یک دلیل ارزانترین مناطق شهر محسوب می شود و همین عامل سبب تجمع افرادی می شود که به خاطر وجود مشکلات اقتصادی، ساختارهای فرهنگی متفاوتی هم دارا هستند. غالب این افراد را معمولا مهاجران و افرادی تشکیل می دهد که از جایگاه قانونی و تعلقات فرهنگی به شهر بی بهره اند.

 

فلاح فر اعتقاد دارد، باید به معضل بافت های تاریخی نگاهی فرهنگی انداخت چراکه ارزش های اقتصادی و فرهنگی بافت ارتقا نیابد و به جایگاه واقعی خویش بازنگردد مردم عادی حتی نمی توانند در روز روشن در این مناطق قدم بزنند چه رسد به گشت ها و تورهای شبانه!

 

این درحالی است که آنطور که در مستندات تاریخی از جمله خاطرات عبدالله مستوفی و سعید نفیسی آمده است تهران تا دوره قاجار شاهد گردشگری های شبانه بود. تهران دوره قاجار نور و روشنایی نداشت اما هویت داشت. حدادی می گوید: وقتی ماه رمضان فرا می رسید مردم تا نیمه های شب خرید می کردند به حسینیه ها می رفتند چراکه امنیت و هویت حرف اول را می زد اما حالا با روشنایی پروژکتورهای قوی هم نمی توان زندگی شبانه را در شهر احیا کرد.

 

علی اصغر ابراهیمی رییس اتحادیه رستوران‌ داران تهران با تاکید بر آنکه نه تنها رستورانداران به ادامه فعالیت تا پاسی از نیمه شب علاقه‌مند هستند  بلکه مشتریان بسیاری نیز وجود دارد که علاقه‌مند هستند در زمان‌های مختلف به رستوران‌ها مراجعه کنند .

 

او در توضیح دلایل عدم فعالیت رستوران‌ها بعد از ساعت 12 شب گفت: «با وجود آنکه شب گردی و پیاده روی در شب‌های تابستان رونق یافته و در این زمان نیز گاه اتفاق می‌افتد که مشتریان علاقه‌مند باشند تا برای خوردن غذا به رستوران بروند اما از آنجایی که رستوران‌دار باید برای ادامه فعالیت خود بعد از 12 شب، شیفتی جداگانه با حقوق و مزایا تعریف کند، به دلیل کمبود مشتری در شیفت شب این صرفه برای او وجود ندارد تا سه شیفت کاری را در رستوران مشغول به کار کند.»

مصاحبه با سفیر اسپانیا

هر وقت صحبت از اسپانیا می‌شود، به یاد فوتبال و ماتادورهایش خواهیم افتاد؛ هرچند دیدن جاذبه‌های این سرزمین و سواحل زیبایش برای هزاران هزار گردشگر سراسر جهان، دلیل اصلی سفرشان بوده هست، اما ایران هم برای اهالی اسپانیا جذابیت‌های بخصوص و قابل توجهی دارد.

به همین رو خواستیم نظر سفیر این کشور در ایران را بدانیم که پدرو ویینا با خوشرویی درخواست ما را پذیرفت و درب اتاق کارش را به روی چمدان گشود.

جالب اینجاست که تنها دو روز قبل از زمان مصاحبه چمدانی ما با سفیر اسپانیا، وی همراه همسرش به کرمانشاه سفر کرده بود و گفتنی‌های زیادی از این سفر برای چمدان سوغاتی‌ آورده بود.

پدرو ویینا همراه همسرش حدود دو سال است که در ایران ساکن هستند و به شهرهای زیادی از کشورمان سفر کرده‌اند و گفتنی‌های زیادی از ایران برای شما دارند.

شما قبل از این‌که به ایران سفر کنید، چه تصویری از ایران داشتید؟

راستش درواقع من وقتی حکم ماموریتم را به ایران دیدم، زیاد خوشحال نبودم و اگر فرصتی داشتم سعی به تغییر آن می‌کردم. اطلاعات کاملا ضعیفی از ایران در اختیارم بود و تصور نادرستی از موقعیت این کشور داشتم، اما حالا پس از گذشت حدود دو سال از ماموریتم در ایران، نظرم کاملا با روز اول متفاوت است و ذهنم با واقعیت ایران آشنا شده است.

قبل از ایران در کدام کشورها اقامت داشتید؟

من مستقیم از شهر مادرید وارد خاک ایران شدم، اما در فرانکفورت، برلین، الجزایر، دوسلدورف و پاکستان سمت‌های دیپلماتیک داشته‌ام، البته در بولیوی هم اقامت داشته‌ام.

از صحبت‌های شما متوجه شدم قبل از سفرتان به ایران، ؟؟ خاصی به ایران نداشتید، حالا چه نظری دارید؟

من درباره ایران هیچ نظری نداشتم؛ بلکه نظراتم به روزنامه‌های معمول خارج از ایران نزدیک بود و به نوعی ذهنیت من به واسطه تبلیغات علیه ایران نسبت به این کشور منفی بود، اما همان‌طور که قبلا هم گفتم، در حال حاضر فاصله زیادی بین آن نظرها و نظر امروز من وجود دارد؛ آنچه که در روزنامه‌ها و رسانه‌های اروپایی درباره ایران گفته می‌شود، با واقعیتی که من آن را درک کردم، کاملا متفاوت است.

نظر شما درباره مردم ایران چیست؟

ایرانی‌ها مردمان مهمانواز و خونگرمی هستند که واقعا برایم جالب است. به طور کلی وقتی مردم ایران متوجه می شوند که شخصی از خارج از مرزهای این کشور آمده، به او نزدیک می‌شوند و علاقه‌مند هستند نظرش را درباره ایران بدانند و در نهایت با تمام توان به او کمک می‌کنند تا مبادا کمبودی داشته باشد. این بهترین امتیاز ایرانی‌ها برای گردشگران است. این دقیقا همان تصور اشتباهی است که بسیاری درباره مردم ایران دارند. آنها فکر می‌کنند طی سفرهایشان با مردمی خشن یا بی‌تفاوت روبه‌رو خواهند شد که واقعیت کاملا برعکس است و خونگرمی و مهمانوازی ایرانی‌ها باعث تعجب گردشگران می‌شود. به عقیده من، مردم ایران به شکل غیرقابل تصوری مهمانواز و خونگرمند.

به کدام شهرهای ایران سفر کرده‌اید؟

قم، کاشان، اصفهان، یزد، شیراز، قزوین، زنجان، تبریز، کرمانشاه، همدان، کرمان و بم.

کدام بهترین بوده است؟

سوال سختی است، چون هر کدام زیبایی‌های خود را دارند. اگر عقیده شخصی من به شکل توریستی معمولی را بخواهید، بدون تردید اصفهان بهترین است، اما اگر علاقه شخص خودم را بگویم، پرسپولیس، یزد و کرمانشاه بهترین شهر برای من بود، چون صحرا و کویر را بخوبی در این سفر تجربه کردم.

درباره آخرین سفر خود به کرمانشاه بگویید.

در حال حاضر زیاد بجز آنچه همه می‌دانند، ندارم؛ چون فقط دو روز آنجا بودم. باید دوباره به این شهر سفر کنم تا گفتنی‌های زیادی داشته باشم.

هنگام سفر با خودرو به مسافرت می‌روید یا از وسیله نقلیه دیگری استفاده می‌کنید؟

به طور کلی من علاقه زیادی به رانندگی دارم و تا آنجا که امکان داشته باشد، با خودرو و خودم رانندگی می‌کنم، اما به هر حال برخی مقاصد دور را با هواپیما خواهم رفت.

نظر شما درباره جاده‌های ایران چیست؟

بسیار عالی هستند. به عقیده من، جاده‌های ایران برای رانندگی مناسب و در برخی موارد کاملا مدرن هستند.

درباره علائم و تابلوهای راهنما چه نظری دارید؟

این تابلوها قابل اعتماد هستند و برای خارجی‌ها قابل درک، چون معمولا دوزبانه نوشته شده‌اند که قابل تحسین است، اما مشکل اصلی این است که امکان استفاده از سیستم هدایت ماهواره‌ای خودرو در ایران امکان‌پذیر نیست و اگر هم باشد، اطلاعات به‌روز نیست. این موضوع کمی کار را سخت کرده، ولی در کل امتیازات زیادی نسبت به برخی از کشورهای همسایه، در اختیار ایران است.

درباره ترافیک صادقانه بگویم؛ قصد این‌که بگویم اسپانیا بهتر است یا ایران را ندارم، اما همان‌طور که می‌دانید چند سال پیش اسپانیا هم از تصادفات جاده‌ای و آمار مجروحان و مصدومان این تصادفات رنج می‌برد؛ دقیقا همین حالتی که در ایران است، اما با تغییر فرهنگ رانندگی توانستیم بسیاری از مشکلات را برطرف کنیم. درباره ایران من مشکل را به دو بخش درون‌شهری و برون‌شهری تقسیم می‌کنم. درباره علائم و راه‌های درون‌شهری هیچ مشکلی نیست، چون همه چیز طبق استاندارد است، فقط اصلی‌ترین مشکل عابران پیاده هستند که به عقیده من به میزان زیادی در ترافیک شهری نقش دارند. به عنوان مثال در تقاطع‌ها، کل مسیر در اختیار پیاده‌هاست، بدون این‌که توجه به حق تقدم داشته باشند. به هر حال هم عابران پیاده و هم رانندگان باید کمی خودشان و نظراتشان را تغییر دهند تا مشکلات کمتر شود، اما در جاده‌ها اوضاع فرق می‌کند. نمی‌دانم چرا همه رانندگان ایرانی علاقه‌مند هستند از سمت چپ رانندگی کنند. فرض کنیم در اتوبان مشغول رانندگی هستیم و با توجه به محدودیت سرعت باند اول و دوم، اتوبان خالی است و همه با همین سرعت در حرکت هستیم، اما باز هم رانندگان پشت سر بوق می‌زنند و قصد سبقت گرفتن دارند، حال‌ آن‌که با حداکثر مجاز سرعت همگی در حال رانندگی هستیم. همین امر باعث ازدیاد تصادفات و در نهایت ترافیک جاده‌ای می‌شود؛ در حالی که به طور کلی شرایط جاده کاملا مناسب است.

به طور کلی به عنوان گردشگر خارجی، علاقه‌مند به ارتباط با مردم مقصد هستید یا به جاذبه‌های تاریخی توجه می‌کنید؟

ببینید این مساله کاملا شخصی است و من عقیده دارم هنگام سفرهایم باید نادیده‌ها و تجربیات تازه‌ای از شهر محل اقامت خودم به دست آورم. به عنوان مثال اصفهان شهری جذاب برای گردشگران است، اما بناهای تاریخی، کاشی‌کاری، بازارهای سنتی خاصیت همه شهرهای باستانی است و به عقیده من باید جاذبه‌های نوینی را تجربه کنیم. به هر حال من و همسرم ابتدا به تاریخ و بناهای تاریخی علاقه داریم. این کاری است که هم در اروپا هنگام سفرهایمان انجام می‌دادیم و هم در کشور ایران و البته ارتباط با مردم هم بخشی از سفر است، اما در ایران چون نمی‌توانیم فارسی صحبت کنیم، بدون تردید این موضوع کمرنگ خواهد شد. به هر حال تجربه محیط اطراف برای گردشگران لازم و ضروری است،‌ به همین دلیل من همیشه سعی می‌کنم با خودرو سفر کنم، چون با هواپیما این امکان نیست که واقعیت محیط اطراف را تجربه کنیم.

نظر شما درباره حمل و نقل عمومی ایران چیست؟

من نظر دقیقی ندارم،‌ چون بیشتر سفرهایم را با خودروی خودم رانندگی کردم، اما درباره هواپیما یکی دو باری که استفاده کردم، قابل قبول و به استانداردها نزدیک بود. در مورد متروی تهران باید بگویم مدرن و قابل اعتماد است، فقط پوشش آن برای کلانشهر تهران کافی نیست و دیگر موارد هم هیچ تجربه‌ای ندارم. درباره مشهد علاقه دارم با قطار سفر کنم، چون فکر می‌کنم با خودرو خسته‌کننده باشد.

آیا ایران برای گردشگران خارجی کشوری جذاب است؟

بدون تردید پاسخ شما مثبت است، اما درباره گردشگری ایران در جایی خواندم که حدود دو میلیون گردشگر سالانه از این کشور بازدید می‌کنند؛ تعجب کردم. ببینید وسعت ایران به اندازه آلمان،‌ فرانسه، اسپانیا و ایتالیاست. ایران کشوری است با حدود 75 میلیون نفر جمعیت و تاریخی چندهزارساله و با جاذبه‌هایی غیرقابل تصور برای جذب گردشگران اما کشور من اسپانیا امسال یعنی 2013 میلادی توانسته حدود 16 میلیون گردشگر پذیرایی کند، با وسعتی کمتر از ایران و جمعیتی حدود چهل میلیون نفر، یعنی چیزی حدود یک‌چهارم جمعیت کشور توانسته‌ایم گردشگر جذب کنیم. حالا ایران با 75 میلیون نفر جمعیت، تنها یک میلیون نفر. فکر می‌کنید مشکل کجاست. به عقیده من، با توجه به تمدن تاریخی ایران، هیچ عددی برای گردشگران ورودی به ایران نمی‌توان تصور کرد، چون بی‌نهایت جاذبه در ایران هست که می‌تواند میلیون نفر را هر سال به این کشور دعوت کند.

به نظر شما مشکل اصلی کجاست؟

اول مشکل سیاسی باعث این اتفاق شده است. دومین معضل، تصویر غیرواقعی ساخته شده توسط رسانه‌ها از ایران است، اما می‌توان به زیرساخت‌های گردشگری ایران هم اشاره کرد که هنوز برای پذیرایی از حجم بالای گردشگران مهیا نیست. در این زمینه علی‌رغم این‌که ایرانی‌ها مهمانواز هستند، اما در زمینه گردشگری و خدمات آن باید تغییرات عمده‌ای به وجود آورد. به عنوان مثال خدمات رستوران‌ها، خدمات هتل‌ها و خدمات تفریحی به طور کلی صنعت گردشگری؛ صنعتی بین‌المللی است که نیازمند روش‌های جهانی و البته خدمات نوین است. بنابراین اگر نتوانستیم بخوبی خدمات‌رسانی کنیم، هیچ گردشگری هم وارد منطقه نخواهد شد و درآمدی هم در کار نیست.

نظر شما درباره شرکت‌های چندملیتی خدمات گردشگری چیست؟

بدون تردید گردشگری یعنی تبادل گردشگری و همکاری‌های متقابل شرکت‌های بزرگی در سطح جهان هستند که می‌توانند جریان حرکت گردشگران را به مقاصد مختلف جهان تعیین کنند. آنها گردشگر به آفریقا، اسپانیا و آمریکا می‌فرستند. خوب ایران هم می‌تواند با آنها تعامل داشته باشد و از خدمات و تجربیات آنها استفاده کنند و پذیرای میلیون‌ها گردشگر باشد. به هر حال به عقیده من، اگر ایران قصد دارد رونق گردشگری خود را تجربه کند، باید بیش از پیش با این شرکت‌ها ارتباط برقرار کنند. به هر حال تصمیم با مسئولان و فعالان گردشگری ایران است که آیا واقعا قصد درآمدزایی از گردشگری دارند یا خیر؟

آیا به عقیده شما، می‌توان درآمد صنعت گردشگری را به جای درآمد نفت ایران محاسبه کرد؟

برای شما مثالی می‌زنم. کشور من منابع نفتی ندارد و بشدت به درآمد صنعت گردشگری وابسته است. دیدیم که حتی بدون نیاز به منابع نفتی و با استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر توانسته‌ایم درآمد مناسبی از این صنعت برای کشورمان داشته باشیم. بنابراین اگر ایران نیز به این باور برسند که می‌توان بدون محاسبه درآمد نفتی از گردشگری درآمد کسب کرد، اما هنوز ایران اقتصادش را بر مبنای درآمدهای نفتی بنا کرده است. اسپانیا تنها با 10 درصد از درآمد ناخالص کشور که از صنعت گردشگری به دست آورده، می‌تواند چرخ اقتصاد کشور را به حرکت درآورد. پس درآمد صنعت گردشگری واقعا قابل ملاحظه است و می‌تواند اقتصاد کشورها را اداره کند. پس اگر اسپانیا گردشگری نداشته باشد، با مشکل مواجه می‌شود و باید آن را همیشه رونق دهد، اما ایران یک گزینه همیشه پیش‌رو دارد؛ آن هم درآمدهای نفتی که بسادگی قابل استفاده است.

نظر شما درباره سطح توان مکالمه به زبان انگلیسی ایرانیان چیست؟

به عقیده من، بسیار خوب است و می‌توان به عنوان یکی از امتیازات کشور از آن یاد کرد. اگر حتی قصد مقایسه با کشور خودم داشته باشم، بازهم باید بگویم ایرانیان در مقام بالاتری هستند. برای شما در این زمینه یک مثال می‌زنم؛ چندی پیش مهمانی از اسپانیا داشتم و قرار بود برای استقبال وی به فرودگاه بروم. متاسفانه خروجی فرودگاه بین‌المللی تهران را در اتوبان قم رد کردم و از مقصد خودم فاصله گرفتم. تقریبا نیمه شب بود که کنار جاده ایستادم. جلوی یکی از خودروهای عبوری را گرفتم و با اشاره به وی فهماندم که قصد رفتن به فرودگاه را دارم. این ایرانی و راننده محترم گفت دنبال وی حرکت کنم و از مسیر اصلی خود خارج شد و من را تا خروجی صحیح هدایت کرد. بنابراین به شما می‌گویم که زیاد هم سطح زبان لازم نیست و می‌توان به مقصود رسید. به هر حال بدون در نظر گرفتن زبان انگلیسی یا هر زبان دیگر همه مردم آماده همکاری و کمک به دیگران هستند. پس نیازی به دانستن زبان نیست، اما باید به این نکته توجه داشت که اگر همه مثل من خوش‌شانس نباشند، مشکلاتی خواهند داشت.

نظر شما درباره رستوران‌های ایران چیست؟

سوال بسیار خوبی بود. یکی از اصلی‌ترین زیرساخت‌های گردشگری، رستوران‌های کشورهاست. اصلی‌ترین مشکل رستوران‌های ایران منوهای محدود آنهاست؛ همه‌ جا برنج و کباب است. شاید خیلی از گردشگران قصد تجربه غذاهای محلی را داشته باشند، مثل فسنجان، قورمه‌سبزی، میرزاقاسمی و... اما بیشتر رستوران‌ها فقط کباب و برنج دارند. این نقطه ضعف بزرگی بین گردشگری و رستوران‌های ایرانی است. این تنوع در رستوران‌های داخل تهران قابل قبول است، اما خارج از تهران خیر. به عقیده من، صبحانه‌های ایران بهترین منوی رستوران‌هاست.

کدام غذاهای ایرانی را دوست دارید؟

قرمه‌سبزی، میرزاقاسمی و فسنجان. یکی از غذاهای مورد علاقه من ته‌چین است که در کشور من هم شبیه آن هست.

غذاهای اصلی اسپانیا چیست؟

برنج در کشور من بسیار مصرف می‌شود و به طور کلی اسپانیا به عنوان دومین کشور مصرف‌کننده غذاهای دریایی است.

آیا تا به حال به شمال ایران سفر کرده‌اید؟

تا این لحظه خیر، چون هر زمان که قصد سفر به این منطقه را داشتم، به من گفته‌اند جاده شلوغ است و ترافیک سنگین مانع از این کار شده است. من علاقه ندارم هنگام سفر در ترافیک باشم. ترافیک شهری قابل قبول است، اما در جاده هیچ دوست ندارم، معطل شوم. به همین دلیل اولین فرصتی که به دست آید، سری به آن منطقه خواهم زد.

برنامه سفر بعدی شما به کدام شهر است؟

علاقه‌مندم در فرصتی مناسب به اردبیل سفر کنم، ولی همه به من می‌گویند هنوز وقت این شهر نیست، چون شهریورماه جاده‌های ایران شلوغ است.

آیا سرمایه‌گذاری از کشور اسپانیا برای سرمایه‌گذاری در صنعت گردشگری ایران از شما درخواستی داشته؟

بله. دو شرکت از کشور من هم‌اکنون در حال بررسی شرایط سرمایه‌گذاری هستند و در زمینه مراکز اقامتی آمادگی سرمایه‌گذاری هستند. اما به عقیده من، ایران خود سرمایه لازم این کار را دارد و فقط نیازمند دریافت کمک در زمینه تکنولوژی و مدیریت است. به همین دلیل استفاده از تجربه دیگران برای توسعه گردشگری ایران هم‌اکنون بیشتر مورد نیاز است تا سرمایه‌گذار خارجی. صنعت گردشگری یعنی همکاری مشترک. قبلا هم به این موضوع اشاره کرده‌ام. هم‌اکنون در طرح‌های گردشگری کشور شما نیازمند نیروی متخصص است. اگرچه نیروی آموزش‌دیده در ایران موجود است، اما باز هم همکاری‌های بین‌المللی می‌تواند به شما کمک کند. من عقیده دارم همکاری کشور من و ایران درباره صنعت گردشگری می‌تواند به رشد کیفیت مدیریت در صنعت گردشگری ایران منتهی شود. به هر حال تورگردانان بین‌المللی می‌توانند تورهای ترکیبی بین ایران و اسپانیا را برگزار کنند. به نظرم، همه کشورها جاذبه‌های مشترکی را به گردشگران ارائه می‌دهند؛‌ دریا، تفریحات ساحلی، اماکن تاریخی و طبیعت چیزی است که همه گردشگران را به خود جلب می‌کند، اما این خدمات و قیمت‌هاست که می‌تواند نظر گردشگران را به آن جلب کند.

در میان سخنان خود به صحرا و بیابان‌های ایران اشاره کردید. آیا این منطقه‌ها، فرصت مناسبی برای جذب گردشگران است؟

قبلا اشاره کردم که برای مدتی در الجزایر مامور بودم در این کشور بسیاری از گردشگران صرفا برای لذت بردن از طبیعت خشن صحرا به این کشور سفر می‌کنند، خیلی از گردشگران خارجی علاقه‌مند هستند یک شب در دل کویر اقامت کنند یا این که سوار بر پشت شترها برای مدتی هم سفر کنند. کمپ‌های صحرایی و خورد و خوراک مخصوص این مناطق مهم‌ترین جاذبه‌های کویری است که ایران بهترین را در اختیار دارد، اما نیازمند معرفی و تبلیغ است. به هر حال همه گردشگران به دنبال جنگل و مناطق سردسیر نیستندت بلکه کویرها هم جاذبه خوبی برای آنهاست.

نظر شما درباره گردشگری ورزشی چیست؟ کشور شما میزبان بازی‌های المپیک یا جام جهانی بوده است. چه تاثیری این رویدادهای جهانی در جذب گردشگری منطقه داشته است؟

می‌دانید که کشور من جزو یکی از کاندیداهای میزبانی بازی‌های المپیک سال 2020 است و همه می‌‌دانند حضور صدها رسانه و صدها هزار علاقه‌مند ورزش در این زمان می‌تواند چه تاثیر عمیقی در صنعت گردشگری کشورها داشته باشد. بسیاری هم پس از پایان این بازی‌ها دوباره برای یادآوری خاطرات به کشور میزبان بازخواهند گشت طی این مراسم و بازی‌ها همه زیرمجموعه‌های گردشگری با حداکثر توان درگیر این مسابقات می‌شوند و گرد‌ش‌های بسیار مناسبی در این زمینه حاصل خواهد شد. یکی دیگر از روش‌های جذب گردشگران می‌تواند برگزاری مسابقات دوچرخه‌سواری در کشورها باشد مثل تور دوفرانس یا هر مسابقه دیگر طبیعت و امکانات گردشگری طی این مسابقات به تمام جهان نمایش داده خواهد شد.

رنگ مورد علاقه شما چیست؟

تاکنون به این موضوع فکر نکرده‌ام، اما هنگام سحر کنتراست بین رنگ زرد و سیاه را دوست دارم.

به کدام برند خودرو علاقه‌مند هستید؟

آئودی.

آیا علاقه‌مند به سفر با دوچرخه هستید؟

بله.

کدام میوه ایرانی را می‌پسندید؟

هندوانه و انار گزینه‌های مورد علاقه من هستند.

یک کلمه درباره ایران بگویید؟

بیایید.

یک کلمه درباره اسپانیا بگویید؟

بمانید.

کمی درباره آخرین سفر خودتان در ایران بگویید؟

به طور کلی من هرگز درباره سفرهایم از پیش برنامه‌ریزی نمی‌کنم و این موضوع در ایران بسیار ساده است فقط کافی است که مسیر را بشناسید و از تهران خارج شوید. در آخرین سفرم که به کرمانشاه رفتم وقتی به ساوه رسیدم باید برای تعیین جهت از کسی آدرس می‌پرسیدم چون همان‌طور که قبلا گفتم دستگاه رهیاب اتومبیل در این فعال نیست. بنابراین گوشه‌ای ایستادم تا از کسی سوال کنم. اتفاقا یکی از افرادی که مقابل من بود دبیر زبان انگلیسی بود و توانست کاملا من را به خواسته‌ام برساند و راه را نشان دهد و جاهای تاریخی و دیدنی را باریم مشخص کند، اما به‌طور کلی در ایران نیازمند تور لیدرها هستیم تا بتوانیم آنچه را می‌خواهیم بیابیم. بزرگ‌ترین مشکل من در ایران فقط این است که نمی‌توانم فارسی صحبت کنم. به عقیده من اطلاعات گردشگری به زبان انگلیسی ایرانی بسیار کم است.

البته من فکر می‌‌کنم ایرانی‌‌ها به پیک‌نیک زیاد اهمیت نمی‌دهند که اولین قدم رشد صنعت گردشگری است.

به نظر شما، ایرانی‌ها کشور شما را به چه چیزی می‌شناسند؟

فوتبال. تیم‌های فوتبال کشور من برای شما کاملا جاافتاده است.

در جهت عکس چه؟

فکر می‌کنم خیلی سخت است خیلی از مردم کشور من درباره ایران زیاد اطلاع ندارند، اما متاسفانه تبلیغات منفی رسانه‌ها خیلی روی ذهن آنها تاثیرگذار بوده است.

نظر شما درباره همکاری‌های رسانه‌ای چیست؟

به عقیده من هیچ کشوری بدون استفاده از پتانسیل رسانه‌ها در گردشگری موفق نیست و این کار برای ایران خیلی مهم‌تر است چون رسانه‌ها باید در این زمینه تلاش کنند تا تصویر غیرواقعی ساخته شده از سوی رسانه‌های خارجی را تصحیح کنند.

نقش رایزنان فرهنگی در گردشگری

 

در حال حاضر مبحث گردشگری در دهکده جهانی  به عنوان یکی از صنایع پولساز این کره خاکی، دغدغه بسیاری از کشورها است. اهمیت اقتصادی این صنعت نوظهور باعث شده تا بسیاری از دست اندرکاران و فعالان عرصه گردشگری برای به دست آوردن سهم بیشتری از درآمد کلی آن دست به هر کاری بزنند و از هیچگونه تلاشی فروگذار نکنند.

 

سیاست های تشویقی ، کاهش میزان مالیات صنایع وابسته گردشگری داخل مرزها و حذف روادید ، حضور گسترده در نمایشگاههای صنعت گردشگری همه و همه از سیاست های کوتاه مدت و بلند مدت به کار گرفته توسط دست اندرکاران دولتی و خصوصی کشورهای مختلف در این زمینه است،​ که در کل برای به دست آوردن سهم بیشتر از گردشگری بین المللی استفاده می شوند.

 

بر هیچکس پوشیده نیست که خط مقدم هرگونه برنامه ریزی در ا ین زمینه خارج از مرزهای یک کشور سفارتخانه های آن کشور است. اگرچه برخی افراد بر این باور هستند که سفارتخانه​ها صرفا ماموریت دیپلماتیک دارند و هرگز به این قبیل مسایل توجهی نخواهند داشت اما برخلاف این گروه دیگران معتقدند حتی در صورت عدم نیاز به دریافت ویزا از سوی گردشگران برای ورود به یک کشور بازهم آنها بیشترین اطلاعات مورد نیاز خود را می توانند از طریق سفارتخانه کشور مقصدشان به دست آورند.

 

بدون تردید مسئولان و کارکنان سفارتخانه ها با توجه به آداب و رسوم و البته سلیقه گردشگران کشور میزبانشان راهکارها و پیشنهادهای مناسبی به درخواست اطلاعات آنها خواهند داد . پس فقط با یک نگاه نمی توان اینگونه تصور کرد که سفارتخانه ها خارج از مرزهای یک کشور فقط باید مشغول امور دیپلماتیک باشند و هیچ ارتباطی با صنعت مفرح گردشگری ندارند.

 

پاسخ این است که اگرچه انجام امور دیپلماتیک درسفارتخانه ها به دیگر موارد ارجح است اما امروزه این سیاست های تشویقی صنعت گردشگری هستند که بسیاری از سیاست های دیپلماتیک خارج از مرزهای کشورهای گردشگرپذیر را تابع خود کرده اند .

 

بنابراین بسیاری از دولت​ها  با توجه به اهمیت فعلی صنعت گردشگری یا همان صادرات نامرئی شرح وظایف جدیدی را برای کارکنان سفارتخانه ها یشان بخصوص در بخش فرهنگی درنظر می گیرند، که حاصل این شرح وظایف جدید درباره جذب گردشگران خارجی می​تواند حکم مکملی برای سیاست های کلان گردشگری کشور متبوعشان باشد.

 

اما در حالی که ایران طبق گزارش سازمان جهانی گردشگری هم اکنون به عنوان یکی از ده کشور برتر جذاب و ارزان گردشگران جهان است، دست اندرکاران صنعت گردشگری بخش دولتی هنوز پی به ارزش واقعی سفارتخانه ها و بخش های مختلف آنها در رشد و توسعه صنعت گردشگری نبرده اند و به قول معروف هنوز اندرخم یک کوچه اند.

 

این غفلت زمانی که برخی از دست اندرکاران دولتی صنعت گردشگری طرحی تازه را با نام رایزنان گردشگری به دولت پیشنهاد دادند بیش از پیش خودنمایی کرد و بیانگر آن شد که هنوز سیاست گذاران کلان گردشگری ایران به ظرفیت های بالقوه این اماکن به ظاهر دیپلماتیک خارج از مرزهایمان پی نبرده اند.

 

شاید عدم هماهنگی بین ارگانهای ذیربط گردشگری ایران باعث این غفلت شده بصورتی که برخی از مسئولان، صنعت گردشگری کشورمان را زیر مجموعه بخش اقتصادی سفارتخانه ها می دانند و اینگونه استدلال می کنند،  چون این صنعت به عنوان صادرات نامرئی در جهان معرفی شده ، پس بخش بازرگانی سفارت خانه ها مسئول هدایت و برنامه ریزی سیاست های جذب گردشگران به داخل کشور خارج از مرزهای کشورمان است .

 

اما گروه دیگر هم بخش فرهنگی را طلایه دار گردشگری ایران معرفی می کنند و معتقدند این صنعت یعنی گردشگری پل ارتباطی بین تمدن ها و فرهنگهای جهان است و رایزنان فرهنگی با توجه به تمدن و فرهنگ غنی ایران می توانند بهترین فرصت رشد ورود گردشگران را برای ایران زمین مهیا کند.

 

اگرچه این طرح یا همان طرح حضور رایزنان گردشگری در 60 سفارتخانه جمهوری اسلامی ایران خارج از مرزها ی کشور بیانگر اراده جدی دولت برای رونق صنعت گردشگری در بازارهای هدف است اما آیا واقعا رایزنان گردشگری می توانند راهگشای صنعت گردشگری کشورمان خارج از مرزهای ایران باشد.

 

طرحی که هم اکنون در پرده ای از ابهام قرار دارد و اجرایی شدنش نیز به نظر دولت منوط شده است. شاید دولتمردان و دست اندرکاران دولتی گردشگری نیز به این نتیجه رسیده اند این طرح خود به عنوان مشکلی تازه و البته آزمونی محکوم به شکست برای صنعت نوپای گردشگری ایران است؟

 

این سئوال مهم در شرایطی مطرح می شود که بسیاری از مسئولان صنعت گردشگری ایران با استفاده از توانایی های رایزنان اقتصادی مقیم در سفارتخانه های جمهوری اسلامی ایران خبر از شرکت گسترده ایران در نمایشگاه​های گردشگری سراسر جهان می دهند .

 

مسئولیتی که شاید هرگز در راستای وظایف رایزنان اقتصادی نبوده و صرفا به دلیل نام دیگر گردشگری یا همان صادرات نامرئی به این گروه واگذار شده است . شاهد مثال این اشتباه بزرگ در صنعت گردشگری ایران این است که در پایان سال 1391 به گفته جهانیان یکی از بالاترین مسئولان صنعت گردشگری کشورمان حضور ایران در نمایشگاههای صنعت گردشگری بین المللی جهان تا کنون صرفا 5 درصد گردشگران بین المللی را به داخل مرزهای کشور هدایت کرده است .

 

بنابراین با توجه به این آمار رسمی و موثق می توان دریافت اگرچه صنعت گردشگری می تواند در قسمت اقتصادی سفارتخانه ها نیز جایی برای خود دست و پا کند، اما صرفا حساب و کتاب یا سیاست های اقتصادی نمی تواند به موفقیت این صنعت پولساز جهانی بیانجامد. آنهم زمانی که ایران با توجه به پتانسیل های بالقوه خود در زمینه جذب گردشگران خارجی می تواند درآمد آن را جایگزین درآمد صنعت نفت خود کند.

 

پس حالا که علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه کشورمان معتقد است رایزنان فرهنگی ایران به عنوان بازوان توانمند این وزارتخانه خارج از مرزهای کشور مشغول به انجام وظیفه هستند ، بهترین گزینه برای ثبت روند مثبت صنعت گردشگری استفاده از توانمندی های این گروه  جهت تشویق گردشگران محل ماموریتشان به بستن چمدانهایشان برای سفر به ایران و دیدن جاذبه هایش خواهد بود.

 

بخشی از وظایف این گروه فراهم کردن شرایط آشنایی مردم کشور میزبانشان با آداب و رسوم ، فرهنگ و مذهب کشورمان است. که رایزنان فرهنگی سفارتخانه ها از روشهای مختلفی برای انجام این وظیفه همانند برگزاری هفته های فرهنگی ، برپایی مراسم مذهبی ، جشن و شادی و البته ارتباط هرچه بیشتر با جامعه کشور میزبانشان است، دقیقا روشهایی که می توان از آن برای رشد و رونق گردشگری کشورمان استفاده کرد.

 

اهمیت استفاده از پتانسیل بالقوه رایزنان فرهنگی در جذب و توسعه صنعت گردشگری کشورمان آنجا روشن می شود که طبق آمار سازمان جهانی گردشگری سفرهایی که برای آشنایی با آداب و رسوم و فرهنگ مقاصد مختلف گردشگری جهان صورت گرفته طی یک دهه گذشته رشدی چشمگیر داشته است و در سال 2012 میلادی تقریبا از هر ده سفری که در صنعت گردشگری صورت گرفته 4 مورد به این دلیل یا همان آشنایی با فرهنگ و آداب و سنن کشورهای میزبان بوده است.

 

بنابراین می توان اینگونه عنوان کرد که از هر ده نفر گردشگر چهار نفر برای آشنایی و درک دقیق فرهنگ کشور مقصدشان بار سفر می بندند ، سفری که می تواند جرقه آن طی یکی از مراسم برگزار شده توسط رایزنان فرهنگی خارج از مرزهای کشورمان زده شده باشد.

 

این امار بیانگر رشد چشم گیر گردشگری فرهنگی بین گردشگران بین المللی است و شاید جاذبه های دیگر مثل مراکز خرید یا مناطق طبیعی را در رده های بعدی انگیزه سفر قرار دهد. نکته ای که باعث یادآوری جایگاه ویژه رایزنان فرهنگی در صنعت گردشگری ما خواد بود.

 

جایگاهی که متاسفانه تا کنون به آن توجه نشده و دست اندرکاران صنعت گردشگری را بدون توجه به حضور آن به فکر ارایه پیشنهاد رایزنان گردشگری انداخته است. حال آنکه سفیران فرهنگی کشورمان هم اکنون در محل ماموریت خود مستقر هستند و با توجه به وظایف سازمانی خود بهترین شرایط را برای دست یابی صنعت گردشگری به موفقیتی مناسب دارند.

 

 به عقیده بسیاری از فعالان عرصه گردشگری ایجاد بخش جدید در سفارتخانه های ایران خارج از مرزهایش شاید یک موازی کاری مطلق باشد و به جز هزینه های هنگفت انهم در شرایط کنونی اقتصاد کشورمان شاید هیچ دستاورد دیگری به همراه نداشته باشد.

 

رایزنان فرهنگی ایران در دیگر کشورها با توجه به شرح وظایف خود باید بتوانند پیام فرهنگ سرزمین خود را به گویا ترین شکل و با حداکثر جاذبه ممکن به میزبان معرفی کنند. این سفیران فرهنگی ایران می توانند با توجه به جایگاه دیپلماتیک و امتیازاتی که در اختیار دارند نظر رسانه های کشور میزبان را به خود و البته زادگاهشان جلب کرده و باعث معرفی دقیق ایران و آداب و رسوم آن بشوند.

 

پس چرا باید گروهی دیگر را با تمام مشکلات حاشیه ای آن به عنوان رایزنان گردشگری راهی سفارتخانه های ایران کرد وقتی که این بخش توسط رایزنان فرهنگی ایران هم اکنون به عنوان پتانسیلی بالقوه وجود دارد.

 

شاید کم کاری و عدم حضور گسترده این گروه یعنی رایزنان فرهنگی ایران در مجامع بین المللی باعث ایجاد این شبه شده که جایگاهی با عنوان رایزنان گردشگری در سفارتخانه های کشورمان خالی باقی مانده و برای رشد و رونق صنعت گردشگری کشورمان باید این جایگاه را احیاء و استفاده کنیم.

 

نباید فراموش کرد به دلیل شرایط موجود سیاسی ایران امروز بهترین شرایط برای ایفای نقش رایزنان فرهنگی ایران مهیا شده است و به واسطه جریان سازیهای انجام شده در زمینه های سیاسی اکثر ساکنان کشورهای مختلف با نام ایران آشنا هستند پس چه به جاست که رایزنان فرهنگی نیز از فرصت استفاده کنند و در جهت تثبیت نام ایران با تمام جاذبه هایش در ذهن گردشگران گام عظیمی بردارند.

 

ارزانی فعلی ایران در کنار امتیاز مطرح شدن نام ایران در اکثر محافل خبری بهترین فرصت خودنمایی رایزنان فرهنگی در سفارتخانه های کشورمان خارج از مرزهای ایران است و به جاست که جای تعریف چارت اداری جدیدی برای سفارتخانه های ایران از امکانات بالقوه رایزنان فرهنگی برای رشد صنعت گردشگری کشورمان استفاده شود نه اینکه دوباره آزمونی بی حاصل را برایش تدارک ببینیم.

 

در هر حال رایزنان فرهنگی ایران می توانند با توجه به جاذبه های بسیار زیاد کشورمان طبق هماهنگی با سازمان گردشگری ایران زمینه رشد و رونق صادرات نامرئی کشورمان را فراهم کنند. بی شک آشنایی رایزنان فرهنگی کشورمان با فرهنگ و آداب و رسوم بازار هدف گردشگری کشورمان می تواند بسیار مفید واقع شده و کودک نوپای گردشگری کشورمان را به دویدن وادارد و زمینه ساز صدور فرهنگ و تمدن اصلی ایران اسلامی را به دیگر نقاط جهان فراهم کرد.

 

گردشگری سلامت

دبیر کمیته گردشگری سلامت: خلاء قانونی باعث عقب ماندگی گردشگری پزشکی در ایران شده است

نویسنده: عماد عزتی

هفته گردشگری در ایران و روزجهانی گردشگری در دهکده جهانی گذشت اما بازهم یکی از شاخه های بسیار پولساز گردشگری در کشورمان بدون توجه باقی ماند و کمتر از گردشگری پزشکی این صنعت پولساز در هفته گردشگری خبری به گوش رسید.

گردشگری پزشکی که از به هم پیوستن دو شاخه بسیار پردرآمد گردشگری و خدمات درمان به وجود آمده است همواره در جهان مورد توجه بوده و هست بطوری که براساس آمار بین المللی این شاخه از صنعت گردشگری حتی در دوران رکود اقتصادی در جهان توانسته سالانه رشدی معادل 20 درصد را برای خود به ثبت برساند و بسیاری را به خود مشغول کند.

به همین دلیل بسیاری از کشورهای دارای استعدادها و توانمندی های پزشکی در جهان برای جلب نظر گردشگران نیازمند خدمات درمانی از هیچ کاری دست برنداشتند و با تمام توان سعی در جلب نظر اینگروه به داخل مرزهایشان و مراکز درمانی خود داشته اند.

براساس آمار موجود بین المللی بیشترین توسعه در صنعت گردشگری را در کشورهای درحال توسعه به ثبت رسیده است و می توان ازمشهور ترین آنها به ترکیه، تایلند، هندوستان، مالزی، مکزیک ، برزیل اشاره کرد.

به عقیده دکتر حسن راشکی دبیر کمیته گردشگری ایران می توان عمده ترین دلیل سفر گردشگران پزشکی در سراسر جهان را نبود زیرساخت های پزشکی در زادگاهشان یا پایین بودن سطح ارائه خدمات درمانی نامبرد اما نمی توان از کشورهایی که هزینه درمان در آنها بسیار هنگفت است نیز چشم پوشی کرد چون بسیاری از گردشگران سلامت گوشه و کنار جهان از پیشرفته ترین کشورها سفر خود را آغاز می کند و فقط به دنبال دستیابی به خدمات با کیفیت و ارزان در دیگر نقاط جهان هستند.

نکته ای باعث شده تا بسیاری از کشورها روی آن سرمایه گذاری کرده و با ارتقای سطح کیفی خدمات پزشکی خود با کمترین هزینه آنها را به خود جلب کرده اند .

به این پزشک و فعال گردشگری پزشکی مهمترین درخواست سفر در زمینه گردشگری سلامت را می توان خدمات جراحی های عمومی و زیبایی یا خدمات دندانپزشکی دانست که بسیاری را برای دریافت خدمات مناسب و ارزان قیمتی در این زمینه را وادار به ترک دیار و وطن خود می کند. 

این متخصص صنعت گردشگری پزشکی می گوید امتیاز ایران برای توجه به صنعت گردشگری پزشکی امتیاز منطقه ای و بازار بسیار مستعد منطقه است. وی به این کشورهای عراق ، افغانستان ، کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس و جمهوری آذربایجان اشاره می کند و می گوید در این کشورها یا اصلا زیرساخت های پزشکی وجود ندارد یا اینکه اگر هم هست بسیار محدودو غیر قابل دسترس همگان بنابراین برخی از سیاستمداران این کشورها علاقمند هستند نیازمندان خدمات درمانی در دیگر کشورهای منطقه درمان شوند که این موضوع برای ایران همانند یک گنج خدادادی است و باید از آن به خوبی استفاده کنیم.

از سوی دیگر راشکی به تخصص و خوشنامی پزشکان ایرانی اشاره می کند و می گوید: متخصصان ایرانی در میان گردشگران نیازمند به دریافت خدمات درمانی کشورهای یاد شده بسیار خوشنام هستند و آنها علاقمند هستند به دست پزشکان ایرانی درمان شوند.

عمده تقاضاهای درمان در ایران به گفته راشکی جراحی های قلب و عروق، درمان نازایی، جراحی های زیبایی و پلاستیک و خدمات دندانپزشکی است.

 

اما سعید عبدالحسینی رئیس بیمارستان رضوی مشهد که یکی از بیمارستان های مطرح در جلب نظر گردشگران پزشکی به ایران و پایلوت گردشگری پزشکی کشور است در این زمینه می گوید: بازارهای هدف بسیار بکر و مناسب اطراف ایران در کنار تخصص پزشکان ایرانی می تواند بهترین سرمایه ایران برای توسعه گردشگری پزشکی در منطقه باشد.

وی به حدود 900 بیمارستان مستعد در کشورمان برای پذیرایی از گردشگران پزشکی اشاره می کند و می گوید: این تعداد بیمارستان می توانند در صورت مدیریت و برنامه ریزی دقیق در زمینه گردشگری پزشکی سالانه میلیون ها دلار درآمد ارزی را به کشورمان هدیه دهند.

در این زمینه حسن راشکی به شروع فعالیت های گردشگری پزشکی در کشور ترکیه اشاره می کند و می گوید: این کشور از سال 2009 میلادی با کمتر از 50 هزار نفر گردشگر پزشکی دراین زمینه آغاز به کار کرد و هم اکنون و نیمه دوم سال 2013 میلادی توانسته از 300 هزار گردشگر پزشکی پذیرایی کرده است و افقی یک میلیون نفری را برای سال 2015 میلادی درنظر گرفته است حال آنکه ایران باتمام این امتیازاتش سال 1391 تنها حدود 50 هزار نفر گردشگر پزشکی داشته باشد.

لازم به یادآوری است که طبق تعریف سازمان جهانی گردشگری هر گردشگر پزشکی می تواند از 3 تا 4000 دلار سودآوری برای کشور مقصد خود داشته باشد در این زمینه می توان به درآمد صنعت گردشگری سلامت سال 2012 میلادی در کشورهای ترکیه 4 میلیارد دلار، هندوستان 17میلیارد دلار و اردن یک میلیارد دلار اشاره کرد که شاهد مثال بسیار مناسبی برای نتیجه مدیریت و برنامه‌ریزی‌های دقیق در صنعت گردشگری سلامت آنهاست.

به گفته دبیر کمیته گردشگری سلامت ایران هم اکنون خلا قانونی در زمینه توسعه گردشگری سلامت باعث عقب ماندگی این صنعت کشورمان از دیگر کشورها مثل ترکیه شده و همین موضوع باعث تشکیل کمیته یاد شده یعنی کمیته گردشگری سلامت در وزارت بهداشت بوده است.

این فعال گردشگری پزشکی به رشد چشمگیر گردشگران نیازمند خدمات درمانی عرب در کشور ترکیه اشاره می کند و می گوید اگر بتوانیم سیاست های کاری کمیته گردشگری سلامت را در سازمان ها و ارگان های درگیر این مسئله یکسان کنیم بدون تردید می توانیم با امتیازات ویژه ای که در ایران در اختیار دارم کشورمان را به قطبی از صنعت گردشگری سلامت تبدیل کنیم.

راشکی ضمین بیان یکسان بودن نحوه پذیرش گردشگران پزشکی خارجی در کنار بیماران ایرانی به یکی از اقدامات کمیته یاد شده در زمینه توسعه گردشگری سلامت اشاره می کند و می افزاید: کمیته گردشگری سلامت از سال گذشته برنامه ای را تحت عنوان دپارتمان گردشگران سلامت در بیمارستان های علاقمند برای توسعه گردشگری درمانی طراحی کرده است تا این بیمارستان ها علاوه بر پذیریش جداگانه بیماران خارجی بتوانند نحوه ورود در بازارهای هدف و البته ایجاد ارتباط با شرکت های اعزام کننده گردشگران سلامت را بیاموزندو برنامه ریزی کنند .

اما به عقیده وی هم اکنون خلا قانونی در صنعت گردشگری درمانی کشورمان باعث شده تا برخی از افراد به صورت واسطه ای وارد این بازار پرپول شده و زمینه ساز بحران در صنعت گردشگری درمانی کشورمان بشود اینگونه برخی ها با سوء نیت و دیگران بدون اطلاع از خدمات پزشکی باعث رنج و ناراحتی گردشگران نیازمند خدمات درمانی شده اند که این آثار نامطلوبی در سابقه پزشکی ایران در ذهن گردشگران بین المللی خواهد داشت .

این فعال گردشگری پزشکی به رویکرد تازه دولت یازدهم به صنعت گردشگری و بخصوص گردشگری پزشکیی اشاره می کند و می گوید: وزارت خارجه ، وزارت بهداشت ، اتاق بازرگانی و در نهایت سازمان میراث فرهنگی باید با ایجاد شرکت های تخصصی در این زمینه جلوی فعالیت افراد غیر متخصص در صنعت گردشگری پزشکی کشورمان را بگیرند و با تدوین راهکارهای عملی و متناسب با بازار هدف کشورمان گام برندارند .

 

اهمیت برندسازی در گردشگری

با توجه به فعالیت های علمی و برگزاری سه دوره همایش برندسازی در صنعت گردشگری دستاورد آنها در صنعت گردشگری چه بوده است؟

اگرچه برند سازی پدیده ای بسیار مهم در صنایع مختلف بوده است اما این امر در صنعت گردشگری زیاد قدیمی نیست و به تازگی پا به عرصه وجودی این صنعت گذاشته است . بطوری که از برندسازی محصولات موضوع شروع شده و کشورهای مختلفی در این موضوع کار کرده اند تا اینکه موضوع برند سازی به گردشگری نیز رسیده است.

اما در این صنعت یعنی گردشگری زمانی ما برند محصولات گردشگری داریم که در این بخش به مباحث علمی خیلی به آن تکیه نمی کنند چون محصولات گردشگری بسیار گسترده و متنوع هستند بنابراین ویژگی هایی در محصولات گردشگری وجود دارد موضوع برند سازی را تحت تاثیر خود قرار داده و مجامع علمی به آن زیاد تکیه نخواهند کرد مگر در مواردی خاص مثل بحث اقامتی یا رستوران ها که می توان برای آنها برندی درنظر گرفت.

اما منظور از برند سازی در گردشگری بیشتر برند سازی در مقاصد گردشگری است که مورد نظر ماست و بسیاری از محافل علمی و عملی دهکده جهانی درباره آن اظهار نظر کرده و مشغول این موضوع هستند. در این زمینه بخصوص طی سه سال برگزاری همایش و سمینارهایی که برگزار شده بحث برندسازی در قالب مقالات و پیشنهادهای دوره دکترا و کارشناسی ارشد به آن پرداخته ایم ، این فعالیت اگرچه کار بسیار عظیم و خوبی در این زمینه بوده است اما چون بحث برندسازی در صنعت گردشگری ایران مبحثی کاملا پیچیده است هنوز موضوع برند گردشگری ایران به آن نتیجه ای که مورد نظر بوده و بتوان به آن تکیه کرد نرسیده ایم و باید کارهای بسیاری را در این زمینه انجام دهیم.

البته ممکن است بطور کلی انتظار اینکه طی دو یا سه سال بتوانیم به نتیجه یعنی برند گردشگری برسیم کلا انتظار صحیحی نباشد چون برندسازی برای صنعت گردشگری در گذر زمان معنی پیدا خواهد کرد نه با یک جلسه یا دو رویداد در این زمینه بلکه باید به شکل طبیعی این برند باید تولید و معرفی شود .

این مبحث یا برندسازی کاری نیست که یک گروه دور هم بنشینند و آخر جلسه عبارت یا شعاری به عنوان برند گردشگری یک منطقه تولید کنند این اشتباه همگی ماست که علامت یا نشان را به جای برند در نظر می گیریم و فکر می کنیم اگر یک علامتی یا شعاری را به عنوان ایران به بازار معرفی کردیم کار تمام شده و از این پس کاسبی و گردش مالی ما روبه رشد خواهد بود. در صورتی که علامت یا شعار بیان کننده برند و معرفی کننده برند در بازار هدف است نه خود آن .

بطور کلی برند باید در طول زمان تولید شده که در این زمینه ابتدا باید عواملی که برند مقصد را می سازند شناسایی شده و متناسب با آن ها برند شکل گیرد این موارد در کنار هم برندی برای گردشگری کشوری مثل ایران را تولید خواهند کرد و این برند در ذهن گردشگر به خودی خود تصور مثبتی از مقصد ایجاد می کند.

این برند می تواند درباره هنر، صنعت، آداب و رسوم یا سنن ایران زمین باشد اما اصل موضوع این است که در باره برندسازی برای گردشگری ایران ما هنوز ابتدای راه هستیم و در بخش تئوری کار مانده ایم و تا عمل فاصله زیادی داریم.

آیا انجمن ملی گردشگری ایران بخصوص شما همکاری با مجامع دولتی در این زمینه داشته اید؟

در مورد اخیر که آقای نجفی دستور آن را صادر کرده اند حداقل بنده هیچ اطلاعی از همکاری مجامع علمی و انجمن یا اساتید علم گردشگری با کمیته درنظر گرفته شده ندارم و ندیده ایم این افراد در این مجمع جایی داشته باشند. اگر چه به عقیده من و دیگر همکارانم در انجمن ملی گردشگری ایران این روش یا تعیین کمیته مخصوص برندسازی گردشگری ایران تجربه موفقی نخواهد بود چون در مدیریت قبلی سازمان میراث فرهنگی هم اینگونه برنامه ها انجام شده بود و با همین روش ها قصد تولید برند گردشگری ایران را داشتندکه خوب خودتان حاصل کار را دیده اید و هم اکنون دوباره همه چیز از صفر شروع شده و بازهم همان تجربه در حال تکرار شدن است.

من فکر می کنم اگر صاحبنظران گردشگری ، فرهنگ، هنر و تاریخ و طبیعت ایران به عنوان شورایی در کنار یکدیگر و در یک جلسه باشند شاید بتوان راهکاری عملی در این زمینه به کار گرفت نه اینکه هر یک از ارگان های درگیر جداگانه در این زمینه برای خود تصمیم  گیری و اقدام نماید بنابراین با همکاری یکجا و همزمان ارگان های درگیر موضوع برندسازی شاید به توان به اینده آن امیدوار بود نه با روش های کنونی . من به عنوان کارشناس ارشد و رئیس انجمن ملی گردشگری ایران معتقدم در صورتیی که این اتفاق هم بیافتد و همه کنار هم و سر یک میز بنشینند تازه در مسیری قرار گرفته ایم که در انتهای آن موفق به ساخت برند گردشگری کشورمان خواهیم شد.

شما به زمانبر بودن روند تولید برند گردشگری در کشورها اشاره کردید آیا به عقیده شما این تعجیلی که هم اکنون در سازمان میراث فرهنگی برای تولید یا معرفی برند گردشگری ایران صورت گرفته است نتیجه ای خواهد داشت یا خیر؟

به نظر من شاید این عجله زیاد مورد نیاز نیست چون شاید بسیاری از راهکارها یا پیشنهادهایی که در این موقعیت به سازمان داده می شوند زیاد منطقی یا عملی نباشند و قابلیت اجرایی نداشته باشند . همانطور که قبلا نیز اشاره کردم اگر پس از چند جلسه یک عبارت یا شعاری را مصوب کنیم که حتی ترکیب زیبایی هم داشته باشد این عبارت برند گردشگری ایران یا هر کشور دیگر نیست بلکه جمله ای زیبا است که به سرعت فراموش می شود و هیچ کارکرد مفیدی دراین زمینه نخواهد داشت.

من بطور کلی عقیده دارم تعجیل در این مسئله اصلا صلاح نیست و باید خیلی حساب شده دراین راه گام برداریم چون به گفته اکثر اهالی فن برند خروجی از اینگونه نشست ها و جلسات عجولانه محصولی است که به راحتی از ذهن ها پاک شده و در نهایت محو خواهد شد و بناچار دوباره باید به فکر عبارتی جدید در این زمینه باشیم. این تجربه ای است که کشورهای دیگر هم داشته اند به این صورت که شعاری یا به قول خودشان برندی را طراحی کرده و به بازار هدف ارایه داده اند اما با توجه به همان موارد که گفته شد پس از یک یا دوسال مجبور به تعویض آن شده اند چون بطور کلی یا فراموش شده است یا اینکه هیچ کارکرد مفیدی برای برنامه های آن ها نداشته است.

پس بهتر است برای اینکه بتوانیم برندی سازنده داشته باشیم ابتدا عوامل سازنده برند را بررسی و آنها را یکی یکی مهیا کنیم تا زمینه ساز تولید برندی کارآمد و دایمی در صنعت گردشگری کشورمان باشیم.

برای برند سازی باید مزیت های مقصد مورد نظر ما که هم اکنون ایران است را مورد توجه قرار دهیم و نوآوری و خلاقیت هایی که نسبت به مقاصد مشابه یا همسایه آن لازم است را به خوبی مورد بررسی و نتیجه گیری قرار دهیم تا بتوانیم بر بازارهای رقیب غلبه کنیم و نظر گردشگران را به امتیازات مقصد مورد نظر خودمان جلب کنیم .

بطوری کلی یکی از اشکالاتی که در سال های گذشته در زمینه برندسازی بوده این است که همه فعالان و دست اندرکاران دولتی در صنعت گردشگری که قصد برندسازی برای گردشگری ایران را داشته اند تصور می کردند در منطقه خاورمیانه یا آسیا یا حتی خلیج فارس ایران مقصدی بدون رقیب است هرچند جاذبه های منحصربفرد ایران در دیگر نقاط جهان گاهی بدون بدیل هستنداما همین کشورهای اطراف ما سالهاست که اقتصادشان را برمبنی گردشگری پایه ریزی کرده اند و هم اکنون از آن بهره خوبی به دست می آورند بنابراین جای تردید نیست که گامهای زیادی از ما جلوتر هستند و حتی با نداشته هایشان در حال پول درآوردن از صنعت گردشگری خود هستند پس نباید خودمان را بهترین مقصد در نظر بگیریم و تصور بدون رقیب بودن را داشته باشیم بلکه باید با خلاقیت و نوآوری داشته های بی بدیلمان را در بازارهای مقصد معرفی کنیم تا خواهان پیدا کند.

بطور کلی در زمینه ساخت برند دقت و انعطاف پذیری حرف اول را برای برند گردشگری می زند و باعث زنده ماندن یک برند در صنعت گردشگری خواهد بود. بازهم در زمینه برندسازی گردشری به این نکته اشاره می کنم که باید در بلند مدت زمینه های تولید برند را فراهم کنیم نکه اینکه به فکر تولید خود برند باشیم چون برند را خود جامعه و گردشگران با توجه به این امتیازات و زمینه های موجود تولید خواهند کرد و در جلسات نمی تواند تولید برند کرد.

به عقیده شما بخش خصوصی در برندسازی در گردشگری ایران چه نقشی خواهد داشت؟

به طور کلی گردشگری یعنی بخش خصوصی و دولت صرفا حکم نظارتی و حمایتی خواهد داشت بنابراین بطور کلی در صنعت گردشگری نقش عمده بخش خصوصی حلقه ای است بین مقصد و گردشگران بطوری که همه کسانی که در بخش خصوصی گردشگری مثل هتل ها ، مراکز تفریحی یا رستوران ها و تورگردانان یا آژانس های مسافرتی فعالیت می کنند اصلی ترین نقش را تولید و معرف کردن برند گردشگری کشور را بر عهده دارند.

بحث برند گردشگری معادله ای دو سویه است که در هر دو طرف گردشگران هستند و بخش خصوصی حاصل کار را به بالادستی ها یعنی جامعه دولتی انتقال خواهد داد.

همانطور که می دانیم گردشگر وقتی خاطره ای خوش یا زیبا از منطقه ای داشته باشد می تواند مبلغ خوبی برای گردشگری آن منطقه باشد پس حالا که افراد بخش خصوصی زمینه این تجربه خوب را برای او فراهم کرده اند می توانند نقاط قوت و ضعف همان منطقه را با توجه به عکس العمل گردشگران به بالادست خود انتقال دهند تا حاکمیت برای رسیدن به شرایط ایده آل گردشگران که در نهایت به برندسازی منتهی می شود گام بردارند نکه اینکه مسئولان خودشان برندسازی کنند.

بطور کلی برند تصوری از مقصد در ذهن گردشگر است که با توجه به تجربه وی از مقصد به وجود می آید بنابراین همگی بخصوص بخش خصوصی به عنوان اولین عضو مرتبط با گردشگران از سوی جامعه میزبان باید بیشترین تلاش را برای تشکیل تصویری خوب و مناسب از مقصد در ذهن گردشگر داشته باشد و دولت باید ابزار کار و لوازم مورد نیاز بخش خصوصی را در این باره در اختیارش بگذارد تا ذهن خلاق گردشگر با تجربه خوشی که از مقصد داشته اقدام به برند سازی دقیقی در این زمینه بکند.

به هر حال باید درنظر داشته باشیم که بطور کلی برندسازی برای گردشگری یک منطقه نیازمند هدایتی مرکزی از سوی دولت است اینگونه که تمام امکانات و قوانین لازم را باید در اختیار بخش خصوصی قرار دهد و صرفا پس از انتقال تجربه گردشگران از طریق بخش خصوصی به کارگروه و کمیته مربوطه به تقویت خوبی ها و کاهش بدی های موجود در مقصد کند اینگونه است که گردشگران با توجه به تجربه خوشی که از مقصدشان دارند خودشان برند گردشگری مقصد را تولید می کنند و کم کم آن در سطح بین الملل معروف می شود.

برند گردشگری ایران چیست؟

نظر شما برای برندسازی گردشگری و نقش آن در توسعه گردشگری کشورمان چیست؟

بطور کلی بحث برندسازی در صنعت گردشگری از نیازهای امروز توسعه گردشگری یا همان صادرات نامرئی در کشورهای مختلف جهان است. اما برای اینکه ما مطمئن باشیم که این برند می تواند زنده بماند و جوابگوی انتظارات ما باشد و بطور کلی صنعت گردشگری با تمام شاخصه هایش باشد و آن را تحت پوشش خود درآورد لازم است که این برند گردشگری پشتیبانی مردمی در کشور مقصد را داشته باشد نه اینکه صرفا عبارت یا شعاری بدون پشتیبانی جامعه میزبان باشد یا اینکه در واقع جنبه ملی داشته باشد.

به عقیده من برند می تواند موفق باشد که در واقع ارتباط مستقیمی با خواسته های مردم جامعه میزبان داشته باشد که در واقع برند رابطی بین تولید کننده و مشتری است و اگر نتوانیم این ارتباط را به خوبی برقرار کنیم بدون تردید اعتماد بین مشتری و فروشنده به وجود نخواهد آمد و در نهایت چرخه عرضه و تقاضا از بین خواهد رفت و برند مذکور فراموش خواهد شد.

به عقیده من همین عدم پشتیبانی مردمی باعث شده که علی رغم تلاش های انجام شده در این زمینه در ایران باستانی هنوز برند گردشگری قابل اعتمادی نداریم و در بازارهای هدف گردشگری کشورمان گمنام باقی مانده ایم.

چون وقتی برندی تهیه می شود و به مشتری ارایه می شود باید حس اعتماد و رضایت را در دو سوی معادله ایجاد کند نه اینکه یک طرف معادله بدون در نظر گرفتن نیازهایش رها شود با این رویکرد در واقعی راهی بیهوده مثل گذشته را طی خواهیم کرد و دوباره تکرار مکررات خواهد بود.

بنابراین برای موفقیت برند باید مطالعات زیادی در مورد زمینه جامعه شناسی و روانشناختی در جامعه میزبان صورت گیرد و حالا که جامعه میزبان ما ایران است باید بیشترین مطالعه در باره ارتباط جامعه ایران با گردشگران خارجی صورت گیرد و تصویری که ذهن ایرانیان از گردشگران خارجی می سازند را مد نظر این برندسازی قرار دهیم.

این موضوع یعنی ارتباط برند با جامعه و ملت میزبان بخصوص در کشورمان حساسیت بیشتری خواهد داشت چون ایران جامعه ای مذهبی و کاملا سنتی است بنابراین باید برند گردشگری مورد نظر ما برای ایران متناسب با خواسته ها و باورهای جامعه ایران تعیین شود تا پشتیبانی مردم با تمام افکار و عقایدشان را به خود جلب کند و در نهایت جاودانه باقی بماند اگرنه به سرعت فراموش خواهد شد چون مردم و جامعه ایران علاقه ای به مطرح کردن آن ندارند.

به نقش برند در اعتماد سازی گردشگران اشاره کردید آیا این برندسازی می تواند در استانداردسازی خدمات گردشگری جامعه میزبان نیز کمک کند؟

بدون تردید پاسخ شما مثبت است به این صورت که وقتی برند مورد اعتماد گردشگران قرار می گیرد به معنی آن است که گردشگر و مردم کشور میزبان به خدماتی که ارایه می دهند و دریافت می کنند ایمان داشته و همان کیفیت را همواره با دیدن یا شنیدن نام یا برند مورد نظر انتظار دارندبنابراین خود بخود استاندارد سازی صورت گرفته و همواره خدمات ارایه شده و تقاضای مورد نیاز با یکدیگر تناسب دارند و یکسان هستند.

بطور کلی نقش بخش خصوصی در این زمینه یعنی برندسازی از نظر شما چیست؟

همانطور که می دانیم فعالیت اصلی گردشگری بر عهده بخش خصوصی است و دولت هیچ وقت نباید در بحث اجرایی این موضوع حضور داشته باشد و صرفا در تهیه قوانین و تولید راهکارهای علمی گام بردارد پس این بخش خصوصی است که برای برندسازی تلاش می کند و آن را زنده نگه می دارند نه دولت چون دولت مجری در این زمینه نیست که نیازها و برتری های گردشگری ایران را بداند و با تکیه بر آنها برندسازی کند.

این تعجیل صورت گرفته درسازمان میراث فرهنگی برای تولید برند گردشگری کشورمان مفید است یا خیر؟

من معتقدم این عجله هرگز مفید نیست و جوابگوی نیاز گردشگری کشورمان ایران نخواهد بود چون این موضوع یعنی برندسازی در صنعت گردشگری نیازمند مطالعه دستاوردهای گذشته و متناسب سازی آن با نیازهای امروز جامعه است که در این زمینه استفاده از تجربه دیگران و کشورهای موفق هم دخالت خواهد داشت بنابراین جایی برای تعجیل یا عجله در این زمینه وجود نخواهد داشت .

جای تردید نیست که اگر مدت زمان بیشتری برای تولید برند گردشگری صرف شود در نهایت حاصل کار گامی مطمئن و دقیق تر خواهد بود چون در گذشته هم این تجربه را داشته ایم و با عجله تمام تلاش هایمان به دست فراموشی سپرده شده است و موفقیتی نداشته ایم.

سهم خودروهای کره‌ای در ایران

نگاهی به سهم خودروهای ساخت کره جنوبی در ایران

از زمانی که زندگی شهری شکل گرفت و چهار پایان جای خود را به اتومبیل چهار چرخ دادند صنعت خودروسازی و بطور کلی خودرو جایگاه ویژه ای در زندگی بشر به خود دید.

جایگاهی که حتی گاهی در تصمیم گیری دولتمردان تاثیر گذار بوده و باعث نگرش تازه آنها به قوانین جاری کشورها شده است. آمریکا، ژاپن، کره جنوبی ، آلمان ، انگلستان، ایتالیا، ترکیه ، سوئد، برزیل ، ایران ، روسیه  و چندین کشور دیگر در دهکده جهانی با بکارگیری امکانات و صنایع خود سعی کرده اند به عنوان خودروساز جهان مطرح شده و از این تجارت سودآور به نفع اقتصاد خود استفاده کنند.

صنعتی که با سرعت گرفتنش دیگر صنایع هم رونق می گیرند و می توانند چرخ اقتصاد مملکت را به حرکت درآورند، طبق آمار هم اکنون در دهکده جهانی حجم انبوهی از مشاغل به این صنعت وابسته است و به صورت مستقیم و غیر مستقیم سفره بسیاری را رنگین کرده است.اما با توجه به رشد و رونق صنعت خودروسازی جهان همواره کشورهای تولید کننده به دنبال تسخیر و دست یافتن به بازارهای بین المللی برای فروش محصولات تولیدی خود هستند. از همین رو به دست آوردن بازارهای منطقه ای یکی از دغدغه های اصلی تولیدگان خودرو در دهکده جهانی است اما از سوی دیگر برخی از کشورهای تولید کننده مثل ایران سعی دارند با اجرای سیاست هایی سهم خودروهای خارجی را در بازار داخل خود کنترل .

 اما ایران که خود به عنوان هجدهمین تولید کننده خودرو در سطح جهان است  و طبق آمار منتشر شده از سوی سازمان های بین المللی رتبه 72 در سرانه خودرو  را  با 200 خودرو برای هر هزار نفر به خود اختصاص داده است هم اکنون در این زمینه دچار دردسر شده و تراز سهم خودروهای واردتی و داخلی آن به هم خورده است.

از این رو بر اساس آمارهای رسمی گمرک جمهوری اسلامی ایران میانگین قیمت هر خودروی سواری صادراتی طی ده ماهه سال 1391 مبلغ 5,874 دلار بوده که نسبت به سال گذشته، با افزایش 14.93 درصدی مواجه بوده است. بر همین اساس عمده خودروهای ایران در سال جاری به کشورهای عراق، اوکراین و آذربایجان صادر شده است.  
از مجموع 46,591خودروی صادراتی طی 10 ماهه نخست این سال 45,952 خودرو به عراق، 230 خودرو به اوکراین، 198 خودرو به آذربایجان و 211 خودرو نیز به سایر کشورها صادر شده است.

 

 

منبع وب سایت رسمی گمرک جمهوری اسلامی ایران

 

اما اگر به تعداد خودروهای موجود بازار کشور یعنی حدود پانزده میلیون خودرو بنگریم  و به واردات خودرو و آمار منتشر شده گمرک جمهوری اسلامی ایران در این زمینه با دقت نگاه کنیم کشورهایی چون فرانسه، آلمان، ژاپن، کره جنوبی و چین عمده بازار خودروهای وارداتی به ایران را به خود اختصاص داده اند. اما مدتی است که پای تولیدات  ایتالیا، مالزی و حتی آمریکا نیز به بازار ایران باز شده است.

همچنین میانگین قیمت هر خودروی سواری وارداتی طی ده ماهه نخست سال 1391 مبلغ 23,915 دلار (نزدیک به 4.07 برابر هر خودروی صادراتی) بوده که نسبت به سال گذشته، با افزایش 15.54 درصدی مواجه بوده است.  
سه کشورعمده مبدأ واردات خودرو طی ده ماهه نخست سال 1391به ترتیب، امارات متحده عربی، جمهوری کره و کویت بوده اند. 
 

 

                منبع وب سایت رسمی گمرک جمهوری اسلامی ایران


 منبع وب سایت رسمی گمرک جمهوری اسلامی ایران

  
از مجموع 34,012 خودروی وارد شده به کشور درده ماهه نخست سال گذشته 18,477 خودرو از امارات، 9,992 خودرو از جمهوری کره، 1,454 از کویت و 4,089 خودرو نیز از سایر کشورها به کشور وارد شده است. 
 
بر همین اساس طی همین مدت 813 میلیون دلار خودرو به کشور وارد شده و 274 میلیون دلار نیز خودرو به کشورهای دیگر صادر شده است.

هرچند تعداد خودروهای وارداتی به کشور در مهرماه 1391 نسبت به متوسط ماه‌های قبل فقط 200 دستگاه بیشتر بود، اما متوسط قیمت خودروهای وارداتی در این ماه نسبت به ماه‌های قبل 60 درصد بیشتر بود که نشان می‌دهد سهم خودروهای گران‌قیمت از کل خودروهای وارداتی در این ماه به شدت افزایش یافته بود. خلاصه آن که واردکنندگان خودروهای لوکس در مهرماه توانستند از مصوبه ممنوعیت واردات این نوع خودروها، سودهای 70 تا 80 درصدی کسب کنند.جالب آن که در سال 1391 به رغم ابلاغ مصوبه ممنوعیت واردات خودروهای گران‌قیمت در چند ماه پایانی آن، میانگین قیمت خودروهای وارداتی نسبت به سال 1390، افزایش 17 درصدی پیدا کرد که نشان می‌دهد حجم واردات خودروهای لوکس، بیشتر هم شد که طبیعتا ناشی از رشد واردات این نوع خودروها در هفته‌های قبل از ابلاغ مصوبه ممنوعیت بود.

آمارها حکایت از آن دارد که میزان واردات خودرو در هفت ماهه نخست سال 1391 نسبت به مدت مشابه سال قبل از نظر تعداد 35/13 درصد و از نظر ارزش 22/20 درصد افزایش داشته است و این در حالی است که در 5 ماهه آخر سال 91 تعداد 21،199 دستگاه به ارزش 568،297،759 دلار خودرو از گمرکات ترخیص و وارد کشور شده است .

اما اگر سراغ جزئیات آمار شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران تا پایان شش ماهه دوم سال 90  برویم در میابیم بطور کلی در این تاریخ سهم خودروها در بازار ایران چقدر بوده است. این شرکت خودروها ی موجود بازار ایران (داخلی و وارداتی) را صرفا با توجه به اصالت آنها و براساس قیمت به چند گروه مختلف تقسیم بندی کرده است و براساس همین گروه ها آمار مربوطه را منتشر کرده است.

گروه اول خودروهای زیر ده میلیون تومان در نظر گرفته شده اند و  دومین گروه خودروهایی با قیمت بیش از ده میلیون تومان تا بیست میلیون تومان هستند و سومین گروه بیست میلیون تومان تا سی میلیون تومان انتخاب شده و چهارمین گروه هم سی میلیون تومانی ها تا چهل میلیون تومان در نظر گرفته شده اند و اما پنجمین گروه مربوط به 40 تا 50 میلیون تومانی ها است و دیگران به خودروهای لوکس تقسیم بندی شده اند . اما نباید فراموش کرد که طی سال 90 تا 92 قیمت خودروهای خارجی  تقریبا نزدیک به چهار برابر افزایش داشته ولی تغییر چندانی در میزان سهم بازار آنها به وجود نیامده است و چه بسا سهم خارجی ها به دلیل کاهش تولیدات داخلی بیشتر از قبل نیز شده باشد.

در این گزارش ما  فقط به سراغ کره ای های این بازار رفتیم و آماری جالب از آن به دست آورده ایم هرچند برخی از این خودروها هم اکنون در کشورمان تولید می شوند اما همانطور که قبلا نیز اشاره شده به زادگاه واقعی آنها یعنی کره جنوبی توجه کرده ایم و آمار مربوطه به کشور کره در بازار ایران را مشخص کرده ایم.

در گروه یک که جزو خودروهای ارزان قیمت موجود بازار بوده اند اعضای آن 7/ 46‌ درصد از حجم بازار را در اختیار دارند، پراید صبا توانسته 3/74درصد از بازار این گروه را به خود اختصاص دهد. سایپا 132 نیز که یکی از مدل‌های پراید محسوب می‌شود، 2/10‌درصد بازار مورد بررسی را در دست گرفته و مدل‌های 141 و 111 پراید هم چهار و 9/2‌درصد از این بازار  را نصیب خود کرده‌اند.

از سوی دیگر آن‌طور که گزارش شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد آمده، خودروهای ریو و هیوندای ورنا نیز که هر دو کره‌ای به شمار می‌روند و جزو گروه دوم تقسیم بندی این شرکت بوده اند ، توانسته‌اند به ترتیب 8/3 و چهار دهم درصد بازار این گروه یعنی از ده میلیون تا بیست میلیون را تصاحب کنند. به گروه سوم یعنی از بیست میلیون تومان تا سی میلیون تومان می رسیم که هیوندای آوانته هم در این گروه است و 8/7 درصد سهم بازار را به خود اختصاص داده که جالب است بدانیم خودروهای این گروه کلا حدود 3/1 درصد بازار خودروی ایران را به خود اختصاص داده اند.

اما سراتو که تولید شرکت کیا، دومین برند موجود کره در بازار ایران است و جزو خودروهای گروه پنجم بازار ایران به شمار می آید،
توانسته 20‌ درصد حجم بازار همگروهایش را بخود اختصاص دهد. از سوی دیگر هیوندایی
I30 در این گروه نیز صاحب 8/5‌ درصد از سهم بازار همگروهایش در ایران شده‌است.

نکته جالب درباره خودروهای لوکس بازار ایران سهم بیشتر کیا اپتیما نسبت به هیوندای سوناتا است. این موضوع در شرایطی اتفاق افتاده است که سوناتا حضور با سابقه‌تری داشته و به نوعی مشهورتر به حساب می‌آید. سوناتا 9/29‌ درصد سهم بازار خودروهای هم گروه خود را در اختیار دارد و  اپتیما توانسته 3/31 درصد سهم داشته باشد. همچنین هیوندای توسان 1/18 درصد سهم  از این گروه را به خود اختصاص داده است . پس از آن هیوندای آزرا با 8/24‌ درصد سهم، بیشترین حجم بازار گروه خود یعنی بالای 50 میلیون تومان را به خود اختصاص داده است. 
سانتافه و 
IX55 نیز که هموطنان آزرا به شمار می‌روند، به ترتیب 9/17 و 4/13‌درصد از بازار گروه مورد بررسی را در اختیار گرفته‌اند و همچنین هیوندای جنسیس (کوپه و معمولی) سهمی 11‌درصدی را در بازار لوکس‌های بالای 50 میلیون داراست. کیا موهاوی و سورنتو هم به ترتیب حضوری 12 و 5/5‌درصدی در بازار دارند. 

از مهمترین مدلهای وارداتی گروههیوندای - کیا به ایران می‌توان به جنسیس، سراتو، اکسنت، موهاوی، آزرا، سوناتا، ix35، توسات، H1، سنتیننتال، کادنزا، پیکانتو، اپتیما، سورنتو، ix55، سانتافه،اسپورتیج، گرنجر، i30، i20، اشاره کرد.

در انتهای این گزارش می توان به سهم کمتر از یک درصدی کل تولیدات کشور ایتالیا در بازار ایران اشاره کرد.  لازم به یاد آوری است با وجود ارسال درخواست های مکرر به نمایندگی انحصاری دو شرکت کیا و هیوندا برای دریافت اطلاعات دقیق میزان واردات و سهم از بازار ایران به عنوان اصلی ترین مرجع کسب اطلاعات هیچگونه همکاری از سوی آنها با روزنامه جام جم صورت نگرفته است. از سوی دیگر همانطور که قبلا نیز گفته شده اطلاعات شرکت کنترل بازرسی ایران مربوط به شش ماهه دوم سال 1390 شمسی است که می توان با توجه به افزایش قیمت صورت گرفته گروه بندی آن را تغییر داد و نصبت های جدید را تقریبا محاسبه کرد.

 

تحریم ها و واردات خودرو

با توجه به آمار ارایه شده درباره سهم کره ای ها از بازار ایران می توان به این موضوع پی برد که با وجود تحریم های یکجانبه غرب علیه ایران هرچند کره ای ها قرار بود صادرات خودروهای خود را به ایران متوقف کنند اما شاهد رشدی قابل توجه از واردات این خودروها به ایران بوده ایم که حاکی از شیرینی حضور در بازار ایران برای این تولید کنندگان است.

اما جالبتر آنکه اگرچه زادگاه برخی از این خودروها کره جنوبی است اما برخی از محصولات هیوندا و کیا از کشورهایی چون عربستان، کویت، بلغارستان ، آلمان و لهستان وارد کشورمان شده اند این امر بیانگر آن است که ایران بازار بسیار جذابی برای کره ای هاست و به هیچ قیمتی حاضر به از دست دادن آن نیستند. جالبتر اینکه در شرایطی که دو خودروساز عمده کره جنوبی صحبت از تحریم و توقف صادرات مستقیم به کشورمان می کنند چهارمین خودروساز کره جنوبی یعنی شرکت سانگ یانگ وارد بازار کشورمان شده است، خبر از راه اندازی خط تولید این خودرو در ایران داده است.

اتومبیل های این خودروساز کوچک کره ای هم اکنون با برندهای کایرون، رکستون، اکتیون و رودیوس در خیابان های ا یران تردد می کنند و مشهور ترین آنها خودروی موسو است . در همین حال بزرگترین محموله ای که از این خودروساز وارد کشورمان شده است در سال 1390 با تعداد 200 دستگاه به ارزش 5/2 میلیون دلار بوده است.

لازم به ذکر است که 70 درصد از سهام این خودروساز کره ای در فوریه سال 2011 میلادی توسط یک شرکت خودروساز هندی خریداری شده است و خودروهای جدیدی با برند سانگ یانگ به زودی توسط شرکت رامک خودرو در ایران تولید خواهد و روانه بازار مصرف شد.

 

نویسنده عماد عزتی

تبلیغات تلویزیونی گردشگری

شاید زمانی برای سپری کردن اوقات فراغت مقابل جعبه جادو بنشینیم، اما این جعبه درواقع می تواند انگیزه سفرهایمان در آینده باشد.

دیدن سریال های تلویزیونی وقتی که از کار روزانه به منزل بازگشته اید می تواند کاملا انتخاب مناسبی باشد و بسیاری را متقاعد به روشن کردن تلویزیون کند، اما آیا هیچ فکر کرده اید این برنامه ها می تواند مقصد بعدی شما را تعیین کند؟

خیلی از ما هنوز نام کازابلانکا یا فرار بزرگ و شمشیر تیپوسلطان را به یاد داریم؛ فیلم هایی که همواره میانسال یا جوانان زیادی را در سطح جهان به خود جلب می کنند، اما کارکرد اصلی این دو اثر هنری می تواند به رونق گردشگری لوکیشن های ساخت آنها ختم شود.

این تاثیری است که بسیاری از کشورها هم اکنون به آن پی برده اند و با ساخت فیلم یا سریال های تجاری درواقع به تبلیغ توانمندی های گردشگری خود پرداخته اند.

در این زمینه به سریال های معروف کره ای به نام «افسانه جومونگ» می توان اشاره کرد که دست اندرکاران این سریال علاوه بر تولید یک اثر هنری، اقدام به زنده کردن دوباره تاریخ و فرهنگ کره در ذهن مخاطبان خود کرده اند. این سریال با توجه به جذب مخاطبان مقتضی در منطقه خاورمیانه توانست نقش اصلی خود که جلب نظر گردشگران به لوکیشن های زیبا و طبیعت کره بود را بخوبی بازی کند و بسیاری را به سمت مناطق یادشده بکشاند.

اگرچه هنوز هم ساخت تیزرهای تبلیغاتی برای معرفی کشورها و جاذبه های گردشگری آنجا به کار گرفته می شوند، اما به عقیده بسیاری از کارشناسان رسانه ای تاثیرگذاری یک برنامه چندثانیه ای تا یک سریال چندصد قسمتی در ذهن مخاطب اصلا قابل مقایسه نیست.

از سوی دیگر همان طور که می دانیم کارکرد اصلی صنعت گردشگری علاوه بر ایجاد پل ارتباطی بین فرهنگ ها، بحث رونق اقتصادی است و لازمه رشد و رونق این صنعت آشنایی گردشگران با فرهنگ کشور میزبان است. همین امر برای ایجاد انگیزه سفر در گردشگران و البته سفری خوش برای آنها بسیار مفید است و مناسب.

یکی از فعالان عرصه گردشگری، خانم کانگ می سان در این زمینه می گوید: این سایت بهترین روش برای جذب گردشگران است که مدتی از سوی سازمان گردشگری کره جنوبی به کار گرفته شده است. همکاری میان تولیدکنندگان سریال های نوین و تاریخی در کره با این سازمان، بهترین نتیجه را در قسمت گردشگری کشور به دست آورده است.

این فعال گردشگری کره جنوبی، کارکرد جعبه جادو در گردشگری را این طور توصیف می کند که وقتی سریال تولید شده از کشورش در کشور دیگری به نمایش گذاشته می شود و ساکنان آن کشور صدها شب همراه داستان سریال می شوند، ناخودآگاه ذهنشان با نام و جاذبه های گردشگری کره آشنا شده و حالا نوبت به صنعت گردشگری است که این فرصت طلایی را به فرصت تجاری تبدیل کند.

طی یک برنامه زمانبندی شده مثلا در یک سریال 120 قسمتی در بازار هدف پس از 70 قسمت تبلیغات تورهای گردشگری که حاصل همکاری گردشگری کره و کشور مذکور می باشد، در رسانه ها آغاز می شود. طبق برنامه ریزی ها هم در این تبلیغات به سریال های یادشده اشاره می کنم که حاصل استقبال گردشگران از تورها می شود.

کانگ می سان به عنوان مدیر یک آژانس گردشگری در شهر سئول می گوید: طبق آمارهایی که سازمان در اختیار ما قرار داده است، در کشورهای عربی پس از پخش یکی از سریال های مشهور تاریخی، ضریب اشغال تورهای ما چیزی حدود 90 درصد شده بود. این درواقع مصداق اصلی همکاری تلویزیون و سینما با صنعت گردشگری است.

اما ایران باستانی که علاوه بر جاذبه های طبیعی پشتوانه چندهزار ساله تمدن را یدک می کشد، هنوز در این زمینه فعالیت مناسبی نکرده و اندر خم یک کوچه مانده!

هرچند شبکه شما قرار بود به عنوان شبکه گردشگری ایران به معرفی جاذبه های ایران بپردازد، اما این طرح کاملا بدون نتیجه و بدون برنامه ماند و خبری از فروش سریال های ایرانی به کشورهای خارجی، زیاد به گوش نمی رسد.

ستاره جوادی، تهیه کننده و سردبیر برنامه رادیویی صنعت گردشگری رادیو اقتصاد در این زمینه می گوید: اگر به تاثیر رسانه در صنعت گردشگری توجه داشته باشیم، بدون تردید شاهد رونق گردشگر و در نهایت رونق اقتصادی مناطق گردشگرپذیر خواهیم بود، اما نکته اصلی شناسایی بازار هدف برای جذب مخاطب و تولید برنامه متناسب با آنهاست.

وی به شعرا و فرهیختگان ایران باستان اشاره می کند و می گوید: یکی از راهکارهای جلب نظر گردشگران از طریق رسانه ها بخصوص جعبه جادو، شناخت زندگینامه این اساطیر است. هیچ جای تردید نیست که بسیاری از گردشگران هم اکنون در دهکده جهانی برای آشنایی با فرهنگ و آداب کشورها بار سفر می بندند. پس این بهترین فرصت برای رسانه هاست که به همکاری بخش گردشگری ایران بشتابند.

این فعال رسانه ای می گوید: امید داریم مسئولان جدید سازمان میراث فرهنگی پی به ارزش این ارتباط یعنی رسانه و گردشگری ببرند و با ایجاد شرایط مناسب و سرمایه گذاری روی سریال ها و تولیدات صداوسیما آینده گردشگری کشورمان تضمین کنند.

به عقیده این فعال رسانه، پخش این گونه تولیدات از رسانه ها می تواند به جذب سرمایه گذارهای خارجی علاوه بر گردشگران منتهی شود.