کشکول

صنعت گردشگری

کشکول

صنعت گردشگری

بررسی برنامه رادیویی «یک استکان چای داغ» که از نخبگان اقتصادی سخن می گوید

یک «استکان چای داغ» روی امواج رادیویی اقتصاد

تدوین و مدیریت برنامه های اقتصادی به عنوان مهترین اولویت کاری هم اکنون علاوه بر دولتمردان سراسر دهکده جهانی، ذهن اکثر دست اندرکاران رسانه را نیز به خود مشغول کرده است . بطور کلی مبحث کارآفرینی در مقوله اقتصاد بصورت جدی از دهه 1930 در جهان مورد توجه قرار گرفت و اهمیت تشویق و حمایت از کارآفرینان و نخبگان اقتصادی آنچان بود که علاوه بر دولتمردان، اهالی رسانه و فعالان اقتصادی حتی جامعه علمی یعنی دانشگاههای معتبر جهان با ایجاد رشته های خاص تحصیلی در این زمینه نیز وارد میدان رقابت شدند .

وقتی پای دانشگاهها در زمینه کارآفرینی به میان آمد، بدون تردید بسیاری از کارشناسان اجتماعی و اقتصادی نیز در این باره اظهار نظر کردند و اینگونه گفتند: «رشد و رونق اقتصادی در منطقه ای از این کره خاکی باعث ایجاد شور و نشاط اجتماعی آن منطقه نیز خواهد شد.» بنابراین هیچ جای تردید باقی نماند که دولت ها و البته دست اندرکاران اداره کشور باید با تمام توان و با توجه به امکانات منطقه خود از حضور این گروه یعنی فعالان اقتصادی و کارآفرینان به عنوان نخبگان اقتصادی حمایت کنند.

شاید حمایت های مالی ، معافیت های مختلف یا ایجاد شرایط مساعد سرمایه گذاری به عنوان روشهایی کارآمد در این زمینه از سوی دولت ها  باشد اما هرگز جایگاه بسیار سازنده رسانه ها در باره حمایت و البته معرفی نخبگان اقتصادی به دیگر جوامع را نباید نادیده گرفت. بسیاری از کارشناسان اقتصادی درباره اهمیت رسانه در حمایت نخبگان اقتصادی معتقدند : بسیاری از نخبگان هستند که ایده های نوین و کارآمدی در ذهن خود دارند اما به دلیل مشکلات مالی نمی توانند آنها را عملی کنند؛ اینجاست که رسانه ها با معرفی طرح یا ایده های نوین این افراد می توانند زمینه رشد و شکوفایی این نخبگان را فراهم کنند .

بسیاری از شرکت های بزرگ اقتصادی حاصل همین همکاری رسانه ها بوده اند. ایده ای خام در کنار تجربه و منابع مالی دیگران توانسته حال به غول اقتصادی بزرگ تبدیل شود. این کارشناسان در این باره دیدگاه دیگری دارند که وقتی موفقیت های اقتصادی فردی را می بینید یا می شنوید ناخودآگاه انگیزه حرکت در ذهن شما شکل خواهد گرفت تا از تجربیات او شما هم برای موفقیت خود استفاده کنید . به هر حال حمایت نخبگان اقتصادی صرفا مسائل مادی نیست بلکه مطرح کردن آنها خودمی تواند به عنوان بهترین حمایت در سطح جامعه باشد که با این کار در واقع با یک تیر دو نشان زده شده است؛ یکی اینکه این افراد یا نخبگان اقتصادی تشویق به ادامه کار یا کارآفرینی خود خواهند شد و دومین هدف ایجاد انگیزه مثبت برای تازه کارهاست که در نهایت به تشکیل شرکت های بسیار قدرتمند خواهد شد.

به همین دلیل ، هم اکنون در عرصه جهانی افراد خلاق، نوآور و مبتکر به عنوان کارآفرینان منشاء تحولات بزرگی در تولید و خدمات اقتصادی بین المللی هستند. این جایگاه باعث شده که در بسیاری از کشورها به این افراد لقب قهرمانان ملی داده شود و همیشه مورد احترام حمایت قرار گیرند.

داشتن ایده های نو یا خلاقانه و شناساندن آنها به دیگران، علاوه بر ایجاد فرصت های جدید می تواند با بسیج منابع و کمک به شکل گیری کسب و کارهای جدید به اقتصاد منطقه نیز کمک کند این روش طی سالهای اخیر شرکت ها و واحدهای تولیدی زیادی را سراسر جهان بوجود آورده و زمینه اشتغال هزاران هزار نفر جویای کار را فراهم آورده است.

 به عنوان مثال در کشور هندوستان به عنوان یکی از کشورهای در حال توسعه منطقه، طی سال های 1960 تا 1980 حدود 500 موسسه کارآفرینی شروع به فعالیت کردند. حضور این شرکت ها در اقتصاد سرزمین عجایب باعث شد تا حتی شرکت های بسیار بزرگ بین المللی نیز برای رفع مشکلات خود به آنها رجوع کنند و با استفاده از راهکارهای علمی ، عملی و البته مطابق با شرایط منطقه حضورشان راه صعود را در پیش گیرند.

به عبارتی می توان با این پیش فرض اینگونه گفت که در واقع چرخ های توسعه اقتصادی همواره با توسعه کارافرینی به حرکت در خواهد آمد.  اما ایران حتی با داشتن برنامه های اقتصادی بلند مدت برای توسعه اقتصادی خود هنوز به صورت جدی به جایگاه نخبگان اقتصادی یا به عبارتی کارآفرینان توجه نکرده است؛ در حالی که توجه به مقوله کارآفرینی و ایجاد و توسعه آن علیرغم وجود برخی مشکلات پیش رو، گام مثبتی در جهت ایجاد فضای مناسب جهت توسعه ، افزایش منابع ملی، کاهش نرخ بیکاری ، تعادل ساختاری و توسعه در شهرها و روستاهای ایران زمین خواهد بود.

همین موضوع یعنی خلاء موجود درباره توجه به کارآفرینان و نخبگان اقتصادی کشور باعث شد تا فکر ریختن «یک استکان چای داغ» آنهم در رادیو اقتصاد، به عنوان تنها شبکه تخصصی رادیو در زمینه فعالیت های اقتصادی و اقتصاد در ذهن عبدالله عبدی، سردبیر و ستاره جوادی، تهیه کننده این برنامه شکل گیرد.

عبدی درباره «یک استکان چای داغ» اینگونه می گوید: برنامه مذکور با هدف ارائه تجربیات نخبگان اقتصادی به علاقمندان و دیگر افراد جامعه شکل گرفت و بطور کلی با توجه به جلسات متعددی که با تهیه کننده برنامه ، ستاره جوادی برای برنامه ریزی تولید این برنامه داشتیم متوجه شدیم که هم اکنون بسیاری از منابع موفقیت در جامعه پویای کشورمان یا کتابهایی ترجمه شده از دیگر کشورهاست یا اینکه نمونه های موفقیت خارجی به عنوان الگوی موفقیت به جوانان و فعالان اقتصادی معرفی می شود.

بنابراین تصمیم گرفتیم که با تولید برنامه «یک استکان چای داغ» الگوهایی بومی را به علاقمندان و شنوندگان برنامه معرفی کنیم تا علاوه بر ایجاد انگیزه در افراد جویای کار یا علاقمندان به سرمایه گذاری های اقتصادی، روحیه ای نوین و پویا را به جامعه جوان میهن عزیزمان بدمیم.

اگرچه نمونه های متفاوتی از این میزگردها در تلویزیون نیز دیده می شد، اما به عقیده من و البته بسیاری از کارشناسان رسانه ، این نمونه میزگردهای خودمانی در رادیو می تواند مخاطبان بیشتری را به خود اختصاص داده و تاثیرگذاری بیشتری در ذهن آنها داشته باشد چرا که مخاطبان رادیو با ذهن آزادتری به برنامه های رادیو گوش می سپارند و بدون تردید با علاقه خودشان موج رادیویی موردنظر را انتخاب می کنند.

 طبق بسیاری از آمارها و البته نظرسنجی ها مخاطبان رادیو نه تصادفی و نه از روی اجبار به شبکه رادیویی گوش می کنند بلکه به دنبال آن خواهند بود پس «یک استکان چای داغ» ما واقعا گواراست و علاقمندان را به خود جلب می کند. با این دید، زمان و حتی شبکه رادیویی برنامه را انتخاب کردیم و زمان پخش این برنامه تولیدی یا همان استکان چای داغ خودمان را از ساعت 23 تا 24 هر هفته سه شنبه ها درنظر گرفتیم.

ستاره جوادی، تهیه کننده برنامه درباره «یک استکان چای داغ» می گوید: شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه ایران از یکسو و از سوی دیگر تحریم های یکجانبه غرب علیه ایران، ما را برآن داشت تا با یک استکان چای داغ، خودمان حال و هوای کارافرینی را در جامعه ایجاد کنیم و با تاکید بر حمایت و مطرح کردن نخبگان اقتصادی و کارآفرینان از یاس و ناامیدی جوانان مشتاق و جویای کار در کشور جلوگیری کنیم .

بدون تردید شنیدن راز و رمز موفقیت نخبگان وطنی از زبان خودشان بدون هیچ واسطه و ابهامی می تواند انگیزه بیشتری را در ذهن هر مخاطبی ایجاد کند .

بسیاری از ما درباره خالق فلان برنامه کامپیوتری یا فلان وب سایت اینترنتی شنیده یا مطالعه کردیم، اما هنوز هم که هنوزه در گوشه ذهن خودمان نمی توانیم شرح موفقیت آنها را با زندگی امروز ایران مطابقت دهیم و با اما و اگرهای فراوانی دراین زمینه دست و پنجه نرم می کنیم. خوب حالا اگر یک فعال عرصه اقتصادی ایران که از صفر تا صد کارش را خود مدیریت کرده و اکنون هم در اوج کارش قرار دارد، از موفقیت ها و فراز و نشیب کارش برایمان بگوید، بسیار جذاب و دلچسب برای مخاطبان خواهد بود و بدون هیچ شک و شبه ای آنها می توانند از راه روش او برای مدیریت کسب و کارشان استفاده کنند. به قول معروف آزموده را آزمودن خطاست، یک استکان چای داغ ما دقیقا ترجمه این ضرب المثل است.

جوادی، تهیه کننده یک استکان چای داغ بررسی علل موفقیت و نقش خانواده در موفقیت این نخبگان عرصه اقتصاد را از مهمترین نکات قوت برنامه می داند و می گوید: می توان با در نظر گرفتن جایگاه اعتقاد به خداوند و البته رهنمودهای دینی در کنار علل اجتماعی مثل خانواده، راهکارهای مناسبی منطبق با جامعه ایران به علاقمندان ارائه کرد تا آنها نیز به توانمندی های خود ایمان اورده و راه پیشرفت و اشتغالزایی را پیش گیرند و به آینده طرح خود امیدوار شوند.

در این زمینه سردبیر برنامه نیز می افزاید: هدف این برنامه و البته مهمانان ویژه آن این است که به مخاطبان خود یادآوری کنیم که در کنار ایمان و اعتقاد به خداوند و البته همت بالا می توان به موفقیت رسید و یادآور آن باشیم که به قول معروف ره صدساله را نمی توان یک شبه طی کرد، چون این تفکر واقعا مانع از پیشرفت خواهد شد و گاهی باعث انحراف فکر و ذهن انسان می شود. یک استکان چای داغ قرار است کلید موفقیت دیگران باشد . مخاطبان برنامه ما می توانند تجربیات افراد موفق وطنی را شنیده و آن را با شرایط خود مطابقت دهندو تصمیم گیری کنند، نه اینکه نمونه خارجی را الگوی خود قرار دهند .

به هر حال با توجه به محتوا و البته موضوع برنامه شاید تصور کنید که این برنامه همانند میزگردهای دیگر زیاد شاد و پرجنب و جوش نیست، اما نوید نوروزی، گوینده «یک استکان چای داغ» کاملا مسلط به اوضاع در هر برنامه سعی می کند با انرژی و با سوال هایی کاملا خودمانی از مهمانان برنامه به معرفی خلقیات وروحیه آنها طی یک ساعت برنامه، استکان چای خود را گرم و پر از حرارت نگهدارد.

پرسش و پاسخ درباره زندگی شخصی مهمانان گاهی اوقات آنچنان هیجانی خواهد شد که هر شنونده ای را سرذوق خواهد آورد ، سئوال هایی چون چه ماشینی سوار می شوی ؟ کجا ویلا داری ؟ یا اینکه چند دست کت و شلوار داری؟ یا اینکه ترسیم منزلی که در آن زندگی می کنند همه و همه نکاتی هستند که شنوندگان برنامه را مشتاق نگه می دارد تا همراه یک استان چای داغ تا پاسی از شب بیدار بمانند و از شنیدنی های فعالان عرصه اقتصادی و کارآفرینان موفق کشورمان لذت ببرند.

نوروزی درباره حال و هوای برنامه می گوید : ستاره جوادی و عبدالله عبدی با زیر نظر گرفتن اوضاع اقتصادی ایران، مهمانان خود را انتخاب می کنند و اینگونه نیست که مهمانان از روی حدس و گمان یا اینکه بدون برنامه دعوت شده باشند. بلکه کاملا آگاهانه انتخاب صورت می گیرد و همین موضوع می تواند انگیزه ای مضاعف برای شنوندگان یک استکان چای داغ بوده و آنهارا به عنوان مخاطبانی وفادار به برنامه درنظر گیرد.

شنیدن داستانهای یک وزیر از زبان خودش که می گوید چگونه درس خوانده تا وزیر شده یا اینکه وقتی وزیر شد چگونه وزارتخانه تحت امر خود را اداره کرده که از بحران های موجود به سلامت عبور کند هم برای فعالان عرصه اقتصادی کنونی مفید است و هم برای فعالان آینده اقتصاد ایران یا آنها که هم اکنون در حال برنامه ریزی برای آینده خود هستند.  این دقیقا رمز موفقیت یک استکان چای داغ است که هم می تواند هم روحیه جدی و کاملا کلیشه ای مدیران کنونی را هدف بگیرد و هم ذهن خلاق و پرجنب و جوش جوانان جویای موفقیت را وادار به عکس العمل کند.

البته ایده ای بسیار جالب توسط تهیه کننده و سردبیر برنامه به کار گرفته شده که شنوندگان با توجه به ایده ای که در ذهن دارند می توانند با ارسال پیامک یا تماس تلفنی، مهمانان برنامه های بعدی را برایمان مشخص کنند. مخاطبان با توجه به فعالیت اقتصادی خود یا ایده ای که در سر دارند می توانند با برنامه تماس بگیرند و تقاضای دعوت فلان نخبه اقتصادی را داشته باشند . مثلا در حوزه کشاورزی یا باغداری ، صادرات و واردات یا حتی در سطح وزیران این کار انجام شده است.

بدون تردید هیچ فعالیت اقتصادی یا مدیریتی بدون شکست نبوده بنابراین وقتی این موضوع را صادقانه از زبان خود این نخبگان اقتصادی درباره شکست ها  و راهکارهایشان پخش می کنیم، بیشترین تاثیر را در ذهن مخاطب خواهیم داشت.

با این ابتکارها می توان اینگونه گفت که «یک استکان چای داغ» رادیو اقتصاد که هر هفته سه شنبه شب ها ساعت 23 تا 24 روی موج اف ام فرکانس 98 مهمان شماست، توانسته گوی رقابت را از دیگر برنامه های اینچنینی برباید و مخاطبان زیادی را به خود جلب کند. اگر علاقمند به نوشیدن یک استکان چای داغ رادیو اقتصاد به عنوان فعال اقتصادی یا کارآفرین در استودیو رادیو اقتصاد هستید، می توانید سوابق کاری و البته دلیل موفقیت خودتان را با دست اندرکاران برنامه از طریق شماره تلفن 22652525 در میان بگذارید. اما اگر جزو علاقمندان و مخاطبان این برنامه جالب و آموزنده هستید راههای ارتباطی شما شماره تلفن 22622525 و پیامک 300003637 است. به یاد داشته باشید که می توانید مهمان هفته آینده یک استکان چای داغ را با توجه به برنامه اقتصادی خودتان از دست اندرکاران این برنامه طلب کنید. اینجاست که یک استکان چای داغ آنچه شما خواسته اید را برایتان مهیا خواهد کرد.

عزتی.

پشتوانه پولی ایران؛ دریایی از نور

پشتوانه پولی ایران؛ دریایی از نور

ریال ایران به دریایی از نور تکیه زده است

نگاهی به موزه جواهرات ملی ایران و جایگاه اقتصادی آن در کشور

شاید اهل موزه و گشت و گذار در تاریخ کشورها باشید. وقتی در سالن های مختلف موزه ای قدم می زنید چه احساسی دارید ؟ بدون تردید هنگام بازدید از کالاها یا اجناس تاریخی پشت ویترین موزه خودتان را بخشی از آن زمان احساس می کنید. با این حس سعی می کنید از گذشته و فرهنگ آن مرز و بوم آگاه شوید. اما بدون تردید گاهی هم به قیمت اجناس مقابل رویتان اندیشیده اید . هزار دلار، یک میلیون تومان ، چند میلیارد تومان یا شاید به اندازه اقتصاد آن کشور ارزش داشته باشند. تاکنون هیچ فکر کرده اید گاهی اوقات این موزه ها که محل نگهداری اشیاء تاریخی هستند می توانند جایگاهی غیر از حفظ و نگهداری از فرهنگ کشورها داشته باشند؟ به عقیده شما این اماکن بسیار جذاب چه جایگاهی در اقتصاد یک کشور دارند یا اینکه می دانید ارزش اسکناس داخل جیبتان به اجناس یکی از همین موزه ها بستگی دارد؟ بله درست متوجه شدید ارزش اسکناس داخل جیبتان به اجناس و ارزش یکی از همین موزه ها بستگی دارد.

با این مقدمه ممکن است ذهن شما به سرعت سراغ موزه پول و سکه های تاریخی یا همان تماشاگه پول متمرکز شود. ممکن است به موزه فرش فکر کنید و شاید هم چشم به خزانه ملی دوخته باشید. اما آن موزه که به دنبال آن هستید یکی از همین موزه های پرطرفدار ایران است که هر روز صدها علاقمند و بازدید کننده را به خود جلب می کند، اینقدر عادی که شاید هیچ وقت فکر نکردید دارایی آن پشتوانه پولی کشورمان است و حتی نامش می تواند پشتوانه خوبی برای ریال کشورمان باشد. بله؛ درست پیش بینی کردید این موزه همان موزه جواهرات ملی ایران است که از سال 1334 محل نگهداری با ارزش ترین دارایی ایران بوده است. اگرچه برخی از جواهرات آن با تاسیس بانک ملی در سال 1316 شمسی در اختیار خزانه آن بانک قرار داشت اما در نهایت با تاسیس بانک مرکزی از سال 1334 در خزانه ای زیر نظر این بانک و مساحت حدود 1000 متر مربع نگهداری شده اند. این موزه یا همان خزانه جواهرات ملی از بدو تاسیس خود تا کنون به عنوان یکی از گنجینه های بی بدیل جهان با انواع و اقسام جواهرات تاریخی و ارزشمند خود علاوه بر معرفی توانایی جواهرسازان و هنرمندان ایرانی در کنار تمدن کشور به حفظ پول ملی کشورمان نیز کمک کرده است.

بدون تردید حالا که نام این موزه بی بدیل را متوجه شده اید به یاد الماس بسیار معروف دریای نور افتاده اید ، اما درنظر داشته باشید که این الماس 182 قیراطی تنها برگ زرینی از این مجموعه عظیم و ارزشمند است . برگ زرینی که با ارزش خود همواره به عنوان نمادی از تمدن و ثروت ایران زمین بوده و خواهد بود.

این جواهرات چه رازی در دل دارند؟

بطور کلی تا قبل از پادشاهان صفوی کمتر حاکم یا حکمرانی در ایران آن زمان بود که به فکر جمع آوری یا نگهداری سنگهای قیمتی و جواهرات باشد. بلکه برخی از سنگ های قیمتی یا طلا به صورت سرمایه ای در دست تجار و افراد متول جا به جا می شود.

 اما از این تاریخ به بعد (907 تا 1114 هجری قمری) به دستور حکام وقت سفرایی برای خریداری و جمع آوری جواهرات و سنگ های قیمتی به کشورهای اطراف یا دور دست مثل ایتالیا و فرانسه فرستاده شدند و با این کار اولین گام برای جمع آوری و حفظ و نگهداری گنجینه ای گرانبها در خزانه حکومت برداشته شد.

این سنگها یا زیورآلات گرانبها در خزانه سلطنتی و در پایتخت آن دوران یعنی شهر اصفهان نگهداری می شدند. با حمله محمود افغان به ایران بخشی از این مجموعه گرانبها به تاراج رفت . بخشی از این جواهرات که از مرزهای ایران خارج شده بود به افغانستان امروزی و بخش دیگری به هندوستان رسید.

 به روایت تاریخ برخی از جواهرات تحت اختیار افغانها با همت نادرشاه دوباره به ایران بازگشت و برای گرفتن دوباره بخش دیگری از جواهرات ایران که به هندوستان فرستاده شده بود نامه ای توسط نادرشاه به هندوستان ارسال شد که هرگز توسط هندی ها پاسخی به آن داده نشد. در نهایت نادر شاه در سال 1158 هجری قمری به منظور بازپس گرفتن جواهرات ایرانی تصمیم حمله به هندوستان گرفت که با وارد شدن سپاه نادر به هندوستان حاکم وقت این کشور یعنی محمدشاه گورکانی برای جلوگیری از حمله نادر به سرزمینش علاوه بر جواهرات ایرانی مقداری هم هدایای بسیار ارزشمند برای او فرستاد.

 این هدایا شامل مقدار زیادی وجه نقد، سلاح، جواهرات ، سنگ های قیمتی و پارچه های نفیس بودند . اما طبق اسناد تاریخی بسیاری از این هدایا هرگز وارد خاک ایران نشدند بلکه در میانه راه توسط نادر به والیان یا حاکمان مختلف یا سپاهیان بخشیده و بخشی هم به امام رضا (ع) اهدا شد و در نهایت بخش کوچکی از آن به پایتخت و خزانه سلطنت رسید.

پس از قتل نادر شاه یکی از سران او به نام احمد بیگ افغان ابدالی، دست به غارت این جواهرات زد که بسیاری از جواهرات قیمتی غارت شده هرگز به ایران بازگردانده نشد. یکی از معروفترین جواهراتی که توسط این فرد از کشور خارج شد الماس کوه نور بود . این الماس گرانبها در اختیار احمدشاه درانی قرار گرفت و بعد از آن به دست رنجیت سینگ پنجابی افتاد و با شکست او توسط انگلیس ها کوه نور ایرانی به دست کمپانی هند شرقی افتاد و به گواه تاریخ مدتی بعد در سال 1266 هجری قمری با زور به ملکه ویکتوریا هدیه داده شد.

به این ترتیب در دورانه قاجار بسیاری از جواهراتی که از خزانه سلطنت خارج شده بود دوباره بازگردانده شد و برای جلوگیری از سرقت یا غارت مجدد آنها به دستور حکام قاجار بسیاری از جواهرات روی سازه هایی مثل تاج کیانی، تخت طاووس، تخت نادر، کره جواهرنشان ، سینی ، شمشیر جهانگشای نادری ، خنجر و یا قلیانها نشانده شد تا علاوه بر کنترل بیشتر روی آنها در امان باشند.

این جواهرات از چه تاریخی ملی شدند؟

به روایت تاریخ برای اولین بار جواهرات سلطنتی در دوره مظفرالدین شاه مکتوب و رسید شدند. این اتفاق اینگونه رخ داد که با پیروزی مشروطه خواهان بر حکومت، شاه برای حفظ جان خود از کاخ گریخت و به سفارت روسیه پناه برد. محمدعلی شاه تعداد زیادی از جواهرات سلطنتی از جمله دریای نور را نیز به عنوان اموال شخصی همراه خود به سفارت روسیه برد که با پافشاری مشروطه خواهان به ناچار برخی از آنها از جمله الماس دریای نور دوباره به کاخ گلستان منتقل شد و در نهایت از آنها فهرستی تهیه شد تا از میزان واقعی این جواهرات اطلاعات دقیقی در دست باشد.

اما اصلی ترین زمانی که این جواهرات در واقع ملی شدند یا به عبارت دیگر به بانک ملی ایران اهدا شدند مربوط به زمان رضا شاه است در این دوره یک شرکت فرانسوی به نام  کمپانی بوشرون به دستور شاه از تمامی جواهرات سلطنتی صورت برداری و ارزش آنها را تعیین  کرد و در نهایت در سال 1316 هجری شمسی با تاسیس بانک ملی ایران بسیاری از آنها به خزانه بانک ملی به عنوان پشتوانه پولی و مالی کشور منتقل شدند.

پشتوانه پول ملی چیست؟

از زمانی که حواله یا بیجک در دست مردم و تجار به عنوان سند دارایی طلا یا نقره قرار گرفت و حمل و نقل طلا برای انجام مبادلات کاهش یافت طلا یا نقره به عنوان پشتوانه حواله ها در صندوق ها ذخیره شدند این اتفاق را می توان اولین کارکرد طلا یا جواهرات به عنوان پشتوانه اسکناس معرفی کرد.

 بنابراین طبق عرف یا قانون دولت ها تا مدتی پیش، با توجه به ذخایر طلا و جواهرات خود اقدام به انتشار اسکناس می کردند. در واقع انها با توجه به توان و ارزش پشتوانه ذخایر طلای کشور ، اسکناس در اختیار عموم قرار می دادند و هر واحد از پولشان را با مقداری معینی طلا ارزش گذاری می کردند. در ایران نیز طبق قانون اساسی و بند یک قانون پولی و بانکی کشور ، واحد پولی کشور ریال و برابر یکصد دینار انتخاب شده است. این مقدار پول یا یک ریال طبق قانون مذکور برابر یکصدو هشت هزار و پنجاه و پنج ده میلیونیم (0108055/0) گرم طلای خالص تعریف شده است.  

بطور کلی براساس قانون یاد شده بانک مرکزی باید صد درصد میزان اسکناس منتشر شده، دارایی و وثیقه به عنوان پشتوانه ریال در اختیار داشته باشد که این پشتوانه عبارت از

 الف. طلا - ب. ارزهای خارجی - ج. اوراق بهادار.

این دارایی ها طبق همین قانون باید به صورت 25 درصد طلا و ارز و مابقی باید به صورت اوراق بهادار در خزانه موجود باشد.

اما اگر از جایگاه جواهرات ملی در این پشتوانه به خواهیم بدانیم لازم به یاد آوری است که در بند ب ماده 8 قانون پولی و بانکی کشور ، این جواهرات به تصویب قانونی در مجلس از سال 1308 و زمان رضا شاه ، به عنوان وثیقه تعهدات ناشی از اسناد و اوراق بهادار دولت شناخته شده اند. از این تاریخ به بعد جواهرات ملی به عنوان وثیقه و پشتوانه پولی ایران در اختیار بانک ملی و نهایتا در اختیار بانک مرکزی قرار گرفت . اما هرگز نباید فراموش کرد که این وثیقه یعنی جواهرات ملی ایران برای اسناد دولتی فقط حالت شکلی دارند و از لحاظ ماهیت تاثیری بر نحوه یا روند انتشار اسکناس و پشتوانه آن نخواهند داشت.

از سوی دیگر برخی از اقتصاددانان امروزه براین عقیده هستند که تقریبا یک دهه پس از جنگ جهانی دوم دیگر طلا یا جواهر و ارزهای خارجی به عنوان پشتوانه مناسبی برای پول ملی کشورها نیست بلکه تولیدات ملی منطقه و صنایع آن می تواند بهترین پشتوانه برای پول ملی کشور انتخاب شود .

ارزش این جواهرات چقدر است؟

اگرچه ارزش جواهرات ملی ایران به ارزش اقتصادی آن محدود نمی‌شود، ولی از جواهرات ملی ایران به عنوان پشتوانه قدرت و ذخیره خزانه کشور و گاه به عنوان پشتوانه پول منتشر شده توسط بانک مرکزی استفاده می‌شده‌است. از نظر فنی به لحاظ منحصر به فرد بودن، بی‌نظیر بودن و اهمیت تاریخی، قیمت گذاری برای چنین جواهراتی(حتی بطور تقریبی) برای زبده‌ترین کارشناسان و ارزیابان نیز مقدور نیست. اما برخی مورخان تنها ارزش جواهرات غنیمتی ایران از هند را به ارزش آن زمان حدود هفتاد کرور روپیه برآورد کرده‌اند.

این گنجینه گرانبها کجا نگهداری می شود؟

همانطور که قبلا نیز گفته شد این جواهرات پس از دوران قاجار کمتر دستخوش تغییرات شد و تقریبا  یکسان باقی ماند اما تعدادی مروارید گرانبها از خلیج فارس و زمردهای گرانبها از خراسان به آن افزوده شد . در این دوران جواهرات سلطنتی در کاخ گلستان نگهداری می شد . با به سلطنت رسیدن پهلوی این جواهرات به زیر زمین کاخ مرمر منتقل شدند تا اینکه از سال 1316 شمسی بخشی از آنها در اختیار خزانه بانک ملی به عنوان پشتوانه پولی کشور قرار گرفت . این گنجینه گرانبها در نهایت سال 1334 به خزانه جواهرات ملی ایران منتقل شدند خزانه ای که با سرپرستی یک گروه از مهندسان آلمانی در نهایت ایمنی و امنیت ساخته شده بود. این جابجایی در نهایت سال 1339 به پایان رسید و این جواهرات در خزانه بانک مرکزی ایران آرام گرفتند و از آن پس تا کنون در معرض دید عموم هستند.

جواهرات و قطعات موجود در خزانه جواهرات ملی در قالب 36 گنجه دسته بندی شده‌اند. محتویات این گنجه‌ها بسیار متنوع بوده و به طور عمده شامل انواع زیورآلات تزئینی، انواع تاج و نیمتاج، انواع جقه (پیش‌کلاه)، گلدان، سرپوش‌های غذا، قلیان، آینه، تنگ‌های مینا، شمعدان، فیروزه، شمشیر، خنجر، سپر، ساعت، قلمدان، انفیه‌ دان، اشیای آراسته به یاقوت و لعل، تفنگ، عصا، مدال، تخت، سنجاق و گل سینه، مروارید و... است.

آیا امنیت این گنجینه گرانبها برقرار است؟

اگرچه هنگام ورود بازدید کنندگان کاملا کنترل می شوند و در نهایت در گروههای کوچک به دلیل کمبود فضا همراه با یک راهنمای خوش برخورد به بازدید موزه خواهند رفت . اما ظاهر امر زیاد حاکی از فضای امنیتی بسیار بالا برای این اجناس بی بدیل جهان نیست صرفا به چند دوربین مدار بسته و تعدادی حس گر که از این گنجینه همراه دیوارها و مسئولان انجام وظیفه می کنند ، بسنده شده است. شاید این گنجینه در تحت نظارت بانک مرکزی تاکنون کاملا امن و ایمن نگهداری شده است اما این موضوع یعنی سادگی تجهیزات نگهداری و حفاظتی موزه جواهرات ملی هر بیننده ای را به این فکر وامی دارد که آیا  این اجناس واقعا اصلی هستند یا بدلی از آنها تهیه شده و در چنین موزه ساده ای به نمایش گذاشته شده اند؟ اگرچه شایعاتی در این زمینه هم شنیده می شود که جواهرات اصلی در خزانه ملی و ساختمان اصلی بانک مرکزی تحت شدیدترین تدابیر امنیتی البته دور از چشم بازدید کنندگان محافظت می شوند!!!

تخت نادری

تخت نادری نام اریکه سطلنتی ، یکی از اقلام بسیار معتبر و ارزشمند موزه جواهرات ملی ایران است که به دستور فتحعلی شاه قاجار توسط صنعت گران و هنرمندان کشور ساخته شده و به اشتباه با توجه به نام آن گاهی به نادرشاه افشار در اذهان عمومی نسبت داده شده است حال آنکه نادر در زبان فارسی یعنی کمیباب و به دلیل زیبایی و منحصر بفرد بودنش به این تخت نادر گفته شده است البته نباید فراموش کرد که گاهی هم این تخت منحصربفرد را با تخت طاووس اشتباه می گیرند.

این تخت 9 تکه و مرصع و میناکاری شده با 22 هزار سنگ و جواهر قیمتی تزئین شده است . طبق روایات و اسناد تاریخی این تخت صرفا در هنگام سفر شاه مورد استفاده قرار می گرفته و در دیگر ایام در خزانه سلطنتی نگهداری می شده.  پس از این دوران تا قبل از انتقال جواهرات به خزانه ملی تخت نادر در کنار تخت طاووس در تالار سلام کاخ گلستان نگهداری شده است و از آن پس هم در موزه جواهرات ملی به خودنمایی مشغول است. 

الماس دریای نور

مجاز یا غیرمجاز؛ مساله این است؟

صرافی های غیرمجاز و مجاز

کدام گزینه بهتر است، مجاز یا غیر مجاز؟

اگرچه حضور صرافی ها برای مقابله با تحریم های یکجانبه غرب علیه ایران نسخه ای کارآمد توسط برخی مسئولان عنوان شده بود، اما عوارض این نسخه در اقتصاد ارزی کشور بسرعت خودنمایی کرد و کارکرد صرافی ها جهت انتقال ارز و دلارهای نفتی ایران از خارج به داخل کشور را به روندی معکوس تبدیل کرد و باعث سونامی عظیمی از واردات یا خروج ارز از کشورمان شد. همین امر موجب دخالت دوباره بانک مرکزی به عنوان عالی‌ترین نهاد مالی کشور برای تعیین صرافی ها به دو بخش مجاز و غیرمجاز شد.

هرچند هدف اصلی این دخالت مبارزه با قاچاق ارز و پولشویی بود، اما در اصل راهکاری برای تعیین اعتبار یا مشروعیت بخشیدن به برخی از صرافی های فعال در بازار ارزی ایران که روز به روز افزایش می یافتند، بود. تا جایی که بانک مرکزی به عنوان اصلی ترین نهاد مسئول در بازار ارزی مجبور به صدور بخشنامه ای به عنوان اتمام حجت با صرافی ها  مبنی بر تعیین تکلیف صرافی های غیرمجاز شد و در نهایت هم خودش راسا برای به سرانجام رساندن کار در این زمینه گام برداشت تا به قول معروف کنترل نوسانات بازار ارزی کشور را دوباره در اختیار بگیرد.

به همین دلیل فهرستی بلند بالا از غیرمجازها به نهادهای مربوطه قضایی توسط بانک مرکزی جهت برخورد قانونی با آنها ارسال شد و مراحل قانونی برای جلوگیری از فعالیت این گروه از صرافان غیرمجاز به سرعت یکی پس از دیگری طی شد، اما عطش بازار ارزی ایران آنقدر زیاد بود که سود حاصل از آن نمی توانست مانع از حضور غیر مجازها در بازار ارزی کشور شود و در نهایت این فعالان هرگز دست از فعالیت خود نکشیدند؛ بلکه از دنیای واقعی ، کوچه و خیابان یا مغازه های لوکس و زیبا به حاشیه خیابان ها آمدند و در نهایت به دنیای مجازی راه یافتند بصورتی که  حتی در حال حاضر با وجود قوانین بسیار سخت درباره مبارزه با صرافی های غیر مجاز بصورت غیر قانونی مشغول ارائه خدمات ارزی بخصوص حوالجات به خارج از کشور هستند.

شاید از خود بپرسید مگر امکانش هست که بانک مرکزی با این همه ابزار قانونی و امکانات نتوانسته جلوی فعالیت این گروه از  صرافی های غیر مجاز را بگیرد؟ اگر علاقمند به دریافتن واقعیت امر این گروه از غیرمجازها و نحوه فعالیت آنها حتی با وضع قوانین بسیار سختگیرانه مسئولان ارزی کشور هستید کافی است کلمه "صرافی یا ارسال دلار به خارج" را در سایت گوگل جستجو کنید، آنگاه با انبوهی از اسامی و صرافی های گوناگون مواجه خواهید شد که باعث تعجب شما می شود و بیاد فهرست معروف بانک مرکزی از صرافی های مجاز می افتید چون طبق فهرست منتشر شده از سوی بانک مرکزی تنها کمتر از هفتصد صرافی مجاز هم اکنون مشغول ارایه خدمات ارزی به متقاضیان هستند البته نباید فراموش کرد که همین تعداد هم به دو گروه الف و ب تقسیم شده اند یعنی آنها که فقط اجازه خرید و فروش فیزیکی ارز را دارند و دیگران که برای ارسال حوالجات هم می توانند اقدام کنند. بنابراین متوجه می شوید که تابلوهای غیر مجاز ها فقط خاموش شده ولی از کار نیافتاده است.

برای دریافت فهرست صرافی های مجاز و اطلاع از اعتبار مجوز صرافی مورد نظر خودتان می توانید به وب سایت رسمی بانک مرکزی یا وب سایت رسمی کانون صرافان ایران مراجعه کنید. در این فهرست تمامی اطلاعات مربوط به صرافی ها و شرایط مجوز آنها قید شده، حتی شماره تلفن صاحب یا صاحبان این صرافی نیز در فهرست مذکور مشخص شده بنابراین می توانید بدون دغدغه اما با توجه به ستون مخصوص مجاز یا غیر مجاز بودن صرافی در این فهرست که جلوی نام صرافی ها ذکر شده از خدمات صرافی‌های مجاز بهره مند شوید.

به یاد داشته باشید صرافی های غیرمجاز با ارائه قیمت های وسوسه کننده ممکن است همیشه و در همه حال ذهن شما را به خود درگیر کنند، اما اجازه ندهید این وسوسه  شما را گرفتار عواقبی جبران ناپذیر کند؛ بلکه بهترین پیشنهاد این است که با خودداری کردن از معامله با اینگونه صرافی ها زمینه تقلب و اختلال ارزی در بازار را کاهش دهید.

به هر حال با تمام تدابیر موجود بازار از جمله صدور مجوزها و راه اندازی پرتال ارزی یا تهیه نرم افزار سنا SANA (سامانه نظارت ارز) هنوز هم بدون مجوزها به کار خود مشغول هستند، به صورتی که به گفته برخی مسئولان، تعداد این صرافی ها ده برابر مجوزدارهاست و هم اکنون بدون مجوزها در کنار دلالان غیررسمی بازار ارز به عنوان رقیبی سرسخت در رقابتی ناعادلانه با مجوزدارها وارد میدان شده اند و بسیاری از تلاطم ها و نوسانات این بازار پرراز و رمز را رقم می زنند، بنابراین اگرچه این گروه تابلوی قیمت ندارند یا مجوزی در دستشان برای فعالیت اقتصادی نیست، اما هنوز هم تاثیر مهمی در تعیین سرنوشت ارزی کشورمان دارند.

شاید سختگیری های نظام بانکی به فعالیت ارزی صرافی های مجاز باعث رونق کسب و کار بدون مجوزها شده، اما به هر حال تمام تلاش بانک مرکزی به عنوان تنها نهاد مسئول نظام مالی کشور کنترل بازار ارز در ایران است که البته در صورت موفقیت به اعتقاد بسیاری از کارشناسان اقتصادی کاری بسیار مفید برای رونق اقتصادی کشورمان و هر کشور دیگر در این کره خاکی خواهد بود.

مقررات ناظر بر صرافی ها

همان طور که قبلا اشاره شد بانک مرکزی برای کنترل هرچه بیشتر بر نظام ارزی کشور، بخصوص در بازار آزاد و در شرایط کنونی دستورالعمل ها و بخشنامه های متعددی صادر کرده است و از این طریق با تمام توان سعی در کنترل جریان ارز در رگهای اقتصادی کشور را دارد.

اولین گام برای این حرکت راه اندازی پرتال ارزی کشور بود که به عقیده کارشناسان بانک مرکزی با استفاده از اطلاعات آن می توان منابع ارزی را به سمت درست اقتصادی هدایت کرد و از پولشویی یا خروج ارز بدون برنامه از کشور در شرایط اقتصادی فعلی جلوگیری کرد. به هر حال پرتال ارزی با اتصال سه ارگان مهم اقتصادی مثل وزارت صنعت، معدن و تجارت، بانک مرکزی و گمرک به یکدیگر توانست بیشتر تقاضای جابه جایی ارز و واردات کالا به کشور و تا حدودی میزان تقاضای موجود بازار را رصد کند و آماری تقریبا مستند برای برنامه ریزی های کلان ارزی کشور را به دست مدیران ارزی بانک مرکزی برساند، شاید در ابتدای امر حضور این پرتال در دنیای ارزی ایران زیاد به فعالیت اقتصادی صرافی ها مربوط نبود و به ظاهر بسیار کلانتر از میزان جابجایی ارز در صرافی ها بود و صرفا تقاضای ارز برای واردات کالا به کشور را کنترل می کرد اما توانست منشاء اصلی تقاضای ارز را مشخص و تا حدود بسیار زیادی میزان تقاضا را هم به مسئولان امر اعلام نماید.

به هر حال حتی با کنترل مبادی تقاضای ارز در دنیای صادرات و واردات هرگز نمی توانیم نقش صرافی ها را آنهم در شرایط فعلی یعنی تحریم نظام بانکی کشور نادیده بگیریم در حالی که این گروه علاوه بر تامین ارز مورد نیاز برخی از واردکنندگان همواره مشغول پاسخگویی به تقاضای های خرد بازار نیز بودند. بنابراین دومین اقدام بانک مرکزی برای حفظ جایگاه ارزی خود در بازار ارزی کشور، صدور مجوزهای فعالیت برای صرافی ها بود تا با این کار روند عرضه و تقاضای دلار یا ارزهای مختلف را در بازار آزاد بررسی و به قول معروف نبض بازار آزاد ارزی را در صرافی های مورد تایید خود به دست گیرد.

این اقدام بانک مرکزی باعث شد تا تنها تعداد مشخص و محدودی از صرافی ها مجاز به انجام خرید و فروش یا حوالجات ارزی باشند که بهترین راهکار برای کنترل عرضه و تقاضاهای خرد در بازار آزاد بود بدون درنظر گرفتن موفق یا ناموفق بودن این طرح  صدور مجوز برای فعالیت صرافی ها از سوی بانک مرکزی موجب پایه ریزی تولید نرم افزاری خاص جهت ثبت معاملات ارزی در این واحدهای مجاز نیز شد.

در ابتدای امر بانک مرکزی تمام صرافی های مجاز  را مجبور به صدور فاکتور برای خرید و فروش کرد و پس از آن صرافی ها می بایست تمام فعالیت ارزی خود اعم از خرید، فروش یا حواله را توسط نرم افزار «سنا» یا همان سامانه نظارت ارزی در اختیار بانک مرکزی قرار می‌دادند. این فرآیند در کنار بازرسی های محسوس یا نامحسوس به عقیده کارشناسان بانک مرکزی می توانست از قاچاق ارز و خروج منابع ارزی کشور بدون حساب و کتاب جلوگیری کند و در نهایت ثبات مناسبی به بازار مالی و ارزی جامعه ببخشد.

در حالی که برخی از اقتصاددانان معتقدند اگرچه این قید و بندها مثل صدور فاکتور یا ثبت معاملات در سامانه «سنا» به نوعی تقاضاهای کاذب را از بازار ارزی ایران حذف کرد، اما هنوز هم بسیاری بر این شرایط انتقاد دارند و  اصل موضوع یعنی وجود تلاطم در بازار ارزی را در جایی دیگر می دانند نه پشت گیشه صرافی ها که بتوان با صدور بخشنامه و کنترل و محدود کردن کار صرافی ها، مشکل را درمان کرد.

این گروه عنوان می کنند صرافی های مجاز باید برای مبالغ بیش از 300 دلار فاکتور خرید همراه با اطلاعات خریدار صادر کنند و در نهایت آن را از راه ثبت در «سنا» به دست بانک مرکزی برسانند، اما آیا واقعا همه تقاضاها هرچند خرد و کوچک در صرافی های مجاز پاسخ داده خواهد شد؟ اما با توجه به انبوع صرافی های حقیقی و مجازی غیر مجاز در ایران همین تقاضاهای خرد و کوچک در سطح جامعه ایران به نوسانات بزرگ منجر شده اند و به قول معروف قطره قطره جمع گردد، وانگهی دریا شود...

عزتی

پرونده صرافی

توصیه های مفید برای خرید ارز از صرافی ها

بدون تردید حداقل یک بار هم که شده برای تهیه ارز اقدام کرده اید. شاید بانک و شایدهم صرافی . اگر برای تهیه ارز مورد نیاز خودتان به بانک مراجعه می کنید که مشکلی نیست چون سیستم بانکی با اطمینان کامل برای نیاز شما پاسخی مناسب درنظر گرفته و در نهایت می توانید خدمات مورد نیازتان را بدون مشکل دریافت کنید .

اما مشکل زمانی است که برای تهیه ارز مورد نیازخودتان به بازار آزاد مراجعه می کنید. به هر حال دو گزینه پیش روی شماست یکی استفاده از خدمات صرافی های مجاز و دیگری روی آوردن به وسوسه های غیر مجاز ارزی کنار خیابان و یا صرافی های نامعتبر بازار شهر محل سکونت خودتان. در مورد صرافی های غیر مجاز که تکلیف روشن است. این روش معامله ای با ریسک بسیار بالا و غیر معمول برای شما خواهد بود و بدون تردید هیچکس توصیه استفاده از این خدمات را به شما نخواهد کرد.

آخرین راهکار که همان صرافی های تایید شده از سوی بانک مرکزی است یا به قول معروف همان مجازها هستند برای شما باقی می ماند که این روش هم راهکارهای خود را طلب می کند . حالا اگر قصد خرید ارز خارجی دارید مطالعه این مطلب برای شما بدون تردید مفید خواهد بود.

1.        ابتدا ارز مورد نیاز خودتان را بشناسید: این کار را می توانید با استفاده از امکانات اینترنت یا دنیای مجازی انجام دهید کافی است که نام کشور مورد نظر و واحد پول آن را تایپ کنید با تقسیم بندی واحد پول کشور مورد نظر و شکل و شمایل اسکناس و سکه های آن آشنا شوید .

2.        قبل از اینکه برای خرید به بازار بروید از نرخ مبادله ارز مورد نظر خودتان با ریال آگاهی کسب کنید : برای این کار می توانید با پرسیدن قیمت خرید و فروش ارز مورد نظرتان از صرافی چند روز روند قیمت آن را زیر نظر بگیرید.

3.        به یاد داشته باشید که ساعات غیر اداری یا روزهای تعطیل و زمانی که بانک ها تعطیل هستند برای تهیه ارز اقدام نکنید چون  قیمت ها غیر واقعی هستند.

4.        اگر قصد خرید دلار از صرافی دارید به یاد داشته باشید که معمولا صرافی ها مهر بسیار کوچکی که بیانگر اصالت اسکناس و فروشنده است  دارند بنابراین از فروشنده بخواهید این مهر را برای شما روی اسکناس ها بزند.

5.        از فروشنده صرافی بخواهید به شما فاکتور فروش بدهد که شماره سریال های اسکناس ها در آن قید شده باشد. البته امروزه دستگاههای پول شمار در برخی صرافی ها خود اینکار را انجام می دهد.

6.        از فروشنده بخواهید اسکناس ها را زیر دستگاه یا همان نور ماوراء بنفش برای شما چک کند هرچند او قبلا اینکار را انجام داده است.

7.        به تاریخ انتشار اسکناس ها دقت کنید بخصوص درباره دلار این موضوع بسیار مهم است.

8.        از تحویل گرفتن اسکناس های معیوب جدا خودداری کنید چون بعدا دچار دردسر خواهید شد.

9.        سعی کنید از چند صرافی قیمت بگیرید بعد خرید کنید چون قیمت صرافی ها معمولا کمی با یکدیگر اختلاف دارد اما در باره اختلاف های فاحش هوشیار باشید که بدون تردید مشکلی در کار است.

10.    هنگام ورود به صرافی به مجوز بانک مرکزی خوب دقت کنید این مجوز طبق قوانین باید در دید مشتریان نصب شده باشد. البته می توانید صحت مجوز صرافی مورد نظر خودتان را از طریق وب سایت رسمی بانک مرکزی بررسی کنید.

چگونه دلار اصلی بخریم.

همه ما خبر مربوط به وجود دلارهای تقلبی در بازار ایران یا بطور کلی سراسر جهان را شنیده ایم این داستان غریبی در دنیای ارزی و مبادلات ارزی نیست بلکه برای اکثر پولهای رایج جهان مثل یورو، پوند ، ین اتفاق افتاده است بنابراین می توان با کمی دقت از شر اینگونه اسکناس ها خلاص شد و در دام سودجویان نیافتاد. البته این موضوع یعنی اسکناس های تقلبی مربوط به دلار دیده شده است بنابراین بد نیست هنگام خرید دلار به نکات زیر توجه کنید.

1.        به یاد داشته باشید که خودکارهایی در بازار وجود دارد که می توان با آن حساسیت اسکناس های معتبر نسبت به نور ماوراء بنفش را تایید کرد.

2.        در مورد دلار اولین گام چک کردن برجستگی حروف روی اسکناس است

3.        اگر اسکناس یکصد دلاری می خرید سریع به عدد 100 توجه کنید هنگامی که از روبرو و مستقیم به آن نگاه می کنید رنگ سبز خاصی دارد اما وقتی کمی اسکناس را بچرخانید رنگ سبز عدد 100 به سیاه تبدیل خواهد شد یعنی زاویه دید شما نصبت به اسکناس باعث تغییر رنگ آن می شود.

4.        با کمی احتیاط اسکناس را از دو سر بکشید اسکناس اصلی هرگز پاره نخواهد شد (به یاد داشته باشید که نیاز نیست اسکناس به شدت کشیده شود کاملا معمولی بکشید)

5.        شاید کمی غیر عادی باشد اما بوی اسکناس دلار کاملا مشخص و واضح است می توانید به حس بویایی خود کمی اطمینان کنید.

6.        به نوع نوشته های روس اسکناس کاملا توجه کنید اسکناس های اصلی نوشته هایی کاملا مشخص و بدون هیچ حاشیه دارند در حالی که اسکناس های تقبلی معمولا نوشته های منظمی ندارند.

7.        شماره سریال روی اسکناس اصلی کاملا یکسان و با فاصله ای مشخص چاپ شده در حالی که در اسکناس های تقلبی فواصل اعداد کاملا بدون توازن است و از هیچ قاعده ای پیروی نمی کند.

8.        به برش کاغذ اسکناس کاملا دقت کنید نباید کوچکترین اشکالی داشته باشد.

9.        اسکناس دلار اصلی دارای خط با حروف و نوشته لاتین بوده که در اسکناس دلار لابسی حتی از کنار دسته ده هزار تائی قابل مشاهده است.

10.    اسکناس دلار اصلی علاوه بر سریال سال ساخت و سریال، خود اسکناس دلار شماره سری نیز دارد

11.    اسکناس دلار اصل به هیچ صورت در ارتباط با آب رنگ پس نداده و تداخل رنگ ندارد

12.    خط دور اسکناس دلار میکروپرینت است که با ذره بین خوانده می شود

13.    اسکناس دلار اصلی در زیر نور لیزر قرمز دو سمت اسکناس دلار به راحتی تفکیک و نقش ها برجسته میباشد

14.    به یاد داشته باشید که همیشه جاعلان دلار مبتدی نیستند بنباراین نگران اسکناس های تقلبی کاملا حرفه ای باشید که تنها راه شناخت آنها نور ماوراء بنفش است.

عزتی

پرونده صرافی

تابلویی سیاه با پرچم های رنگی به نام صرافی

با شنیدن نام صرافی ناخودآگاه تابلوهایی سیاه رنگ با اعدادی دیجیتالی قرمز و تعدادی پرچم را تصور می کنیم. این اولین واکنش ذهنی همه ما با دیدن کلمه صرافی است. اگرچه مدتی است به دلیل نوسانات ارزی بیش از حد در کشورمان اکثر این تابلوها خاموش هستند و در کوچه و خیابان زیاد جلب توجه نمی کنند، ولی هرگز خاموش بودن تابلوی این صرافی ها به معنی بیکار بودنشان یا از کار افتادنشان نیست؛ بلکه حتی این تابلوهای خاموش هم گفتنی های بسیاری در دل دارند  که گاهی اوقات از این خاموشی باید نگران شد . به هر روی هم اکنون صرافی ها با تابلوهای معروفشان کارایی بسزایی در اقتصاد ایران را به عهده گرفته اند.

آیا تاکنون فکر کرده اید که این تابلوها از چه زمانی نوسانات ارزی را به نمایش گذاشته یا این که اصلا صرافی چیست و کی وارد زندگی ما شده است؟

. به طور کلی صرافی در لغت به معنی داد و ستد انواع پول است و در کشورمان از قرن نوزدهم با توجه به رشد تجارت داخلی و خارجی شکل تازه ای به خود گرفت. اگر از واقعیت این شغل بخواهید می توان این گونه گفت؛ از زمانی که معامله پایاپای کمرنگ شد، نقش این شغل یعنی صراف ها در زندگی اقتصادی و معاملات تجاری ما پررنگ تر شد.

این حرفه یا صرافی قبل از پیدایش سیستم بانکداری در ایران گسترش یافت و پایش را از مرزهای کشور بیرون گذاشت . صرافان ایرانی در هند ، عراق  شعبه داشتند و تاجران را برای انتقال وجوه خود یاری می کردند. طبق اسناد و مدارک اصول کار صرافی های ابتدایی بر دو پایه برات و بیجک استوار بود، به صورتی که تجار برات و بیجک های مدت دار  صادر می کردند این برات ها نزد نزد برخی صرافی های خاص و مورد نظرشان تجار یا صادر کننده برات معتبر بود و در نهایت قابلیت نقد شدن داشت.

اگرچه نقش بیجک یا برات صرافی ها با پیدایش سیستم بانکداری در جامعه ایران کمرنگ شد، اما حرفه صرافی حتی با وجود سیستم بانکداری نوین به معاوضه پول و خرید و فروش آن کنار بانک ها به حیات خود ادامه داد و تا این که از اواسط دهه 70 شمسی دوباره کار و بارش سکه شد. قبل از این تاریخ بیشتر صرافی ها مشغول داد و ستد سکه، طلا و نقره به مشتریان خود بودند و در ابعاد کوچک خرید و فروش ارزهای معتبر بین المللی انجام یا اینکه برای ارسال حوالجات رقم پایین به نیازهای خرد خانواده ها پاسخ می دادند.

به طور کلی صرافی ها در ایران و هم اکنون به دو گروه تقسیم می شوند؛

صرافی های نوع اول: این گروه از صرافی ها اجازه حضور در معاملات الکترونیک ندارند و صرفا برای خرید و فروش فیزیکی ارز مجوز دارند.

صرافی های نوع دوم: این گروه از صرافی ها علاوه بر خرید و فروش فیزیکی ارزهای معتبر جهانی، مجوز حضور در مبادلات الکترونیک یا همان حوالجات را کسب کرده اند و می توانند حواله هم صادر کنند.

لازم به یادآوری است که هر دو گروه می توانند به خرید و فروش سکه در کنار خرید و فروش ارز مبادرت ورزند.

اما اصولا تعریف کار صرافی ها چیست؟

از گذشته های دور، کار اصلی صرافی ها تعیین عیار و ارزش واقعی سکه های طلا و نقره بوده و کم کم به وصول برات و بیجک نیز اقدام کردند، اما همان طور که قبلا هم بیان شد، پس از ظهور و پیدایش سیستم بانکداری این حرفه به حاشیه رانده شد و صرفا به خرید و فروش سکه، طلا و نقره مبادرت می کردند، اما این شغل کم کم همگام با نظام بانکداری، رشد کرد و در کنار نظام بانکداری صراف ها نیز اقدام به اعطای وام و حتی ارسال حوالجات کردند و در نهایت به نوعی رقیب قدرتمندی برای بانک ها در ارسال و خرید و فروش ارز در ایران تبدیل و گاهی هم تعیین کننده نرخ مبادله ارزها در بازار اقتصادی کشور شناخته شدند.

صرافی ها چگونه کار می کنند؟

شاید خیلی ساده، فرض کنید وارد یک صرافی می شوید و مقداری ریال می دهید و در ازای آن ارز مورد نظرتان را می خرید و از آن خارج می شوید. آیا واقعا کار به همین سادگی است؟ خیر به طور کلی صرافی ها دقیقا همانند فروشنده کالایی مجبور هستند قیمت تمام شده کالای خود را تعیین و با درصدی سود آن را به متقاضی بفروشند. از این رو اطلاع از نرخ برابری ارزها در مقابل واحد پول ملی کشورشان مثل ریال امری حیاتی و ضروری برای آنهاست، اگرچه این صنف در کنار خرید و فروش یا حواله ارزش اقدام به خرید و فروش سکه طلا نیز می کند، اما به قول معروف خرید و فروش سکه طلا برای جوری جنس آنهاست و کار اصلی و حساسیت اصلی مربوط به همان پولهای کاغذی یا حوالجات است.

در شرایط عادی و عمومی بین المللی نرخ برابری ارزها اگرچه در بازارهای بین المللی مثل فارکس یا دیگر بازارهای ارزی تعیین می شود، اما مبنای محاسبه نرخ ارزهای خارجی در کشورها را معمولا بانک مرکزی آن کشور به عهده دارد و این نظام بانکی آن کشور است که هر روز نرخ مورد نظر صرافان را در اختیارشان قرار می دهد تا تابلوهای معروف مغازه‌های صرافی روشن شوند و شروع به نوسان کنند، اما داستان این تابلوها در ایران کمی متفاوت است و نوسان آنها در حال حاضر زیاد به بانک مرکزی بستگی ندارد.

هنوز نرخ درنیامده است

بدون تردید چند سالی است که با این جمله زیاد برخورد کرده اید: «هنوز نرخ درنیامده». معمولا وقتی قصد خرید یا فروش ارز دارید، این جمله را اول صبح زیاد شنیده اید و با کلی سوال، گوشی تلفن را قطع کرده اید یا این که از درب صرافی خارج شدید، اما معنی واقعی این عبارت چیست؟ مگر قرار نیست که بانک مرکزی نرخ را برای صرافی ها اعلام کند. بانک که ساعت 7 و 30 دقیقه کار خود را آغاز می کند، پس چرا هنوز... نرخ در نیامده است.

این جمله را می شنوید چون نرخ ارزهای خارجی در ایران بنا به هر دلیلی در بازار آزاد در حال حاضر خارج از محوطه بانک مرکزی یا حتی خارج از مرزهای کشورمان تعیین می شود و بنا به هر دلیلی هم بانک مرکزی هم اکنون در این باره بی تفاوت عمل می کند چون به دلیل تحریم های یکجانبه خارجی علیه نظام بانکی ایران چاره ای هم ندارد.

داستان از این قرار است که امروزه و با توجه به شرایط فعلی نظام ارزی کشورمان، نرخ ارز و برابری ریال ایران با دیگر ارزها در کشورهایی مثل امارات متحده عربی یا شهر هرات و گاهی هم ترکیه تعیین می شود اما پایگاه اصلی تعیین نرخ ارز در بازار آزاد ایران همان امارات متحده عربی است و دیگران فعلا نقش مهمی در تعیین نرخ ارز آزاد ایران ندارد و از آنجا که در امارات صرافی ها ساعت 11 صبح شروع به کار می کنند و برابری ریال ایران با درهم امارات را تعیین می کنند، بازار ایران هم تا قبل از این ساعت معمولا از خرید و فروش مگر در شرایطی خاص یا به ضرورت خودداری می کند. بنابراین صرافی ها این جمله را که «هنوز نرخ درنیامده» به کار برده و تا ظهر معمولا به محاسبه کارهای روز قبل خود می پردازند یا این که با احتیاط و در حجم بسیار کم با نرخ های روز گذشته کار می کنند، البته فکر نکنید که وقتی ساعت 11 صبح به قول معروف نرخ ها مشخص شد، کار تمام است؛ بلکه طی ساعت کاری دائم طبق هماهنگی های تلفنی یا ارتباط اینترنتی قیمت ها به روز شده و مبنای محاسبه قرار خواهد گرفت. البته صرافی هرچه معتبرتر باشد، بدون تردید زودتر از نوسانات مطلع می شود، ولی مبنای دیگری هم در کار است که معمولا بعدازظهر و حوالی ساعت 5 شروع می شود.

شاید پیش آمده باشد که حوالی ساعت 5 بعدازظهر نزدیک خیابان فردوسی یا چهارراه استانبول عبور کرده و جنب و جوش خاصی را بین دلارفروش ها یا صرافی های محل دیده باشید و بی تفاوت به خیال آن که کارشان را می کنند، از آنجا عبور کرده باشید، در حالی که نوسانی تازه در بازار ارزی در حال اتفاق افتادن است که حتی به شرایط کاری امارات یا هرات و ترکیه بستگی ندارد.

استراتژی ساعت 5

اگر اهل بازار هستید و زیاد با خرید و فروش ارزهای خارجی سروکار دارید، بدون تردید اطلاع دارید که معمولا نوسانات جدی برابری ارزهای بازار آزاد یا همان صرافی ها حدود ظهر آغاز می شود و تابلوهای دیجیتالی معروف صرافی ها یکی پس از دیگری روشن می شوند و تا بعدازظهر هم تغییراتی دارند، اما حوالی ساعت 5 گاهی اوقات خاموش می شوند و صرافی ها دست از خرید و فروش می کشند و حدود ساعت 6 دوباره نرخ های جدید حاکم بر بازار خواهد شد.

این اتفاق به این دلیل است که بازار پول آمریکا یا فارکس حوالی ساعت 5 بعدازظهر به وقت ایران تازه آغاز به کار می کند و نرخ برابری ارزهای معتبر جهان را روی تابلوهای خود به نمایش می گذارد. بنابراین ناخودآگاه اعداد و ارقام این تابلوی فارکسی در بازارهای ارزی جهان تاثیرگذار خواهد بود که ایران هم از آن مستثنا نیست، به همین دلیل بسیاری از فعالان و صرافی های بازار ایران در این ساعت دوباره تابلوهای خود را تنظیم و با نرخ جدید شروع به معامله می کنند، البته هستند افرادی که به قول معروف فارکس باز هستند و با زیر نظر گرفتن نوسانات بازار فارکس ریسک می کنند و کمی قبل از شروع به کار این بازار یعنی حوالی ساعت 4 بعدازظهر وارد بازار می شوند و با خرید یا فروش ارز خود کاسبی می کنند. این افراد گاهی ره صدساله را یک ساعته طی می کنند و گاهی هم حاصل های کارکرد خود را یک ساعته از دست می دهند. اگرچه نباید فراموش کرد که اکثر این معامله گران فارکسی هرگز در دنیای واقعی ما حضور نخواهند داشت بلکه در دنیای صفر و یک سیر می کنند.

صرافی ها و مقابله با تحریم

شاید تاکنون سفرهای خارجی را تجربه کرده باشید یا این که پای صحبت مسافران خارج رفته نشسته باشید و از تبادل پول در صرافی ها سخن گفته یا شنیده باشید و این گونه نتیجه گیری کرده باشید هرچه گردشگران ورودی یک کشور زیادتر باشند، صرافی های بیشتری در آنجا می بینید، اما ایران که هنوز گردشگر زیادی به خود ندیده است، پس این همه صرافی در کوچه و خیابان چیست؟ شاید این صرافی ها به عنوان زیرساخت های گردشگری باشند یا این که حکایت از رونق بسیار بالای تجارت خارجی در ایران کنند. هر دوی این موارد قابلیت استناد را خواهد داشت، اما در حال حاضر وجود این همه صرافی در کوچه و بازار، رازی بزرگ تر در دل دارد؛ آن هم مقابله با اثرات تحریم هاست.

با گسترش تحریم ها و درگیر شدن نظام بانکی ایران با آن عملا انتقال دلارهای نفتی توسط نظام بانکی سخت و سخت تر شد تا جایی که گاهی اوقات مبالغ دریافتی بابت فروش نفت در حساب های بانکی ایران خارج از مرزها  باقی ماند و غیرقابل جابه جایی شد. مشکلات ایجاد شده برای نظام ارزی کشور از یکسو، عطش بازار داخلی به دلیل واردات از سوی دیگر باعث شد تا فعالان و مسئولان اقتصادی کشور به فکر چاره و راهکار باشند و در نهایت روشی بسیار کهن را برای جلوگیری از بروز بحران را به نظام مالی ایران معرفی کردند؛ آن هم حمایت و توسعه صرافی ها در ایران بود.

با این روش بخش خصوصی به کمک دولت آمد و راهکاری کهن یعنی نظام حوالجات که از قرن ها پیش در جهان استفاده می شد را دوباره رونق بخشید.

بخش خصوصی البته با حمایت دولت با ایجاد شبکه های گسترده صرافی در کشورهای مختلف مثل امارات، ترکیه، هند، مالزی، قبرس، مالت، اتحادیه اروپا و استرالیا اقدام به جابه جایی دلارهای نفتی با وجود تحریم های سخت بین المللی در نظام بانکی کشور کرد. این روش زمانی رونق گرفت که نقل و انتقال پول توسط نظام بانکی جهان یا غیرممکن شده بود یا این که از امنیت مناسب برخوردار نبود و خطر بلوکه شدن پول در بانک های خارجی گسترش یافته بود.

این سیستم حوالجات برای نقل و انتقال پول از سوی ایران آنچنان گسترش یافت که یکی از روزنامه های معتبر در آمریکا واشنگتن پست، حجم این مبادلات را سالانه حدود یکصد میلیارد دلار برآورد کرده است.

ایران به گردشگران جهان درست معرفی نشده است

سفیر بوسنی

شاید کمتر از یک دهه پیش نام کشور بوسنی و هرزگوین یادآور خشونت و نسل کشی بین دو گروه بود و بیشتر شاهد انتشار اخبار ناخوشایند درگیری و خونریزی بودیم، اما این کشور سرسبز و زیبا مدتی است که روی آرامش را به خود دیده است و دوباره به زندگی عادی خود بازگشته است.

این کشور از لحاظ طبیعت و جاذبه های توریستی یکی از کشورهای پرمخاطب شرق روسیه است، اما آیا واقعا مردم این کشور علاقه ای به جاذبه های ایران دارند؟ یا این که ایران از دیدگاه آنها چگونه است؟ به همین دلیل به سراغ سفیر این کشور در جمهوری اسلامی رفتیم تا از نظر او درباره دیدنی های ایران مطلع شویم.

امیر حاجی کادونیچ به عنوان سفیر کشور بوسنی هم اکنون سه سال و نیم است که در ایران مشغول کار است. علاقه وی به دیدنی های ایران باعث شده که در نمایشگاه عکسی به نام ایران از نگاه شرق و غرب، عکس هایی که خودش از جاذبه های ایران گرفته شرکت کند و عکس هایی را به نمایش بگذارد.

سفیر بوسنی با رویی خوش چمدان را در دفتر کارش پذیرفت و از دیدنی های ایرانی این گونه گفت.

چه تعداد از شهرهای ایران را تاکنون دیده اید؟

در مورد من شاید بهتر است بگویم کدام شهرهای ایران را ندیده ام. من از شمالی ترین نقطه ایران تا جزایر کیش و قشم در خلیج فارس  دیدن کرده ام. بنابراین شاید همه نقاط ایران را دیده باشم و از آنها عکاسی کرده ام. اهواز، بندرعباس، آبادان، قم، مشهد، تهران، گرگان، همدان، چابهار، کرمان و بسیاری از شهرهای دیگر را دیده ام.

کدام شهر ایران بهترین بود؟ اصفهان بهترین شهری بود که من تاکنون دیدم، ولی علاقه بسیاری به قشم هم دارم. زیبایی های آن واقعا حیرت آور است. کیش و چابهار هم نظرم را جلب کرده است.

نظر شما درباره تهران چیست؟

شهری بسیار بزرگ، پرهیاهو و تمیز این تصویر تهران در ذهن من است.

چرا بیشتر انتخاب های شما شهرهای ساحلی بودند؟

من گواهینامه قایقرانی تا قایق های 12 متری را دارم، بنابراین ناخودآگاه به سمت شهرهای دریایی و ساحلی برای لذت بردن از قایق سواری کشیده می شوم. کیش، قشم، چابهار هم جزو این شهرها هستند که من می توانم در آنها قایقرانی کنم و لذت ببرم.

آیا تاکنون درباره صنعت گردشگری ایران فکر کرده اید؟

بارها و بارها طی سفرهای خودم در سراسر ایران به این موضوع فکر کردم. به عنوان مثال در شرق چابهار من بهترین ساحل عمرم را دیدم. من کشورهای زیادی را دیده ام، ولی واقعا ساحل شرقی چابهار یکی از زیباترین های کشورهای ساحلی که من دیده بودم، هست. من عکس های زیادی از این ساحل گرفتم، اما متاسفانه هیچ کس غیر از من در این ساحل نبود. نمی دانم چرا هیچ امکانات توریستی در این منطقه با این همه زیبایی مهیا نشده؛ منطقه ای که می تواند واقعا صنعت گردشگری چابهار را دگرگون کند. من فکر کنم این نعمتی اختصاصی از طرف خداوند است که به طبیعت ایران داده شده، باید از آن بخوبی استفاده کرد.

آیا جاذبه های ایران را با کشورتان می توان مقایسه کرد؟

البته ایران و بوسنی تفاوت های زایدی دارند، کویر، صحرا نمونه بارز آن است که در کشور من نمی توان یافت. بوسنی کشوری کوهستانی است و کاملا متفاوت از ایران، اما مناطق جنگلی و سرسبز ایران را می توان با بخش هایی از بوسنی مقایسه کرد. اگرچه هر دو کشور چهار فصل را دارند، ولی ایران متفاوت تر است، چون چهار فصل همزمان در ایران قابل لمس است.

کدام فصل بهترین زمان سفر به کشور شماست؟

پاسخ این سوال به علاقه‌های شخصی شما بستگی دارد یا این‌که در بوسنی به دنبال چه هستید. اگر زمستان را دوست دارید، بهترین مکان‌ها را خواهد دید، ولی اگر علاقه به سرسبزی و بهار دارید، بوسنی بهترین‌ها را در اختیار شما خواهد گذاشت. طبیعت بوسنی واقعا غیرقابل توصیف است. البته من فکر می‌کنم ایرانی‌ها علاقه‌مند هستند بیشتر در نوروز سفر کنند که این فصل هم در کشور من دیدنی‌های بسیاری خواهند دید. درجه حرارت این فصل حدود 20 درجه است که واقعا دلچسب مسافران کشورهای گرمسیری است.

جاذبه‌های مهیج کشور شما چیست؟

رودخانه خروشان، پرش از ارتفاع، صخره‌نوردی و ورزش‌های زمستانی از معروف‌ترین‌های بوسنی است. به طور کلی طبیعت بوسنی امکانات زیادی را در اختیار گردشگران قرار داده است. ایران هم موقعیت‌های بسیاری در این زمینه دارد.

از جاذبه‌های تاریخی بوسنی بگویید.

معروف‌ترین جاذبه تاریخی کشور من شهر موستار است. در زبان بوسنی پل موست (most) این پل در قرن 16 میلادی ساخته شده که هرساله تعداد زیادی گردشگر را به خود جلب می‌کند.

دلیل معروف شدن این پل چیست؟ آیا تاریخی بودن آن است؟

البته تاریخی بودن آن هم دلیل معروف بودن این شهر است، اما مهم‌ترین موضوع مسابقه پرش از روی این پل است که از همان سال اول ساخته شدن آن در بوسنی هر سال برگزار شده است. این پل هرساله صدها بلکه هزاران گردشگر ماجراجو را به خود جلب می‌کند. این مسابقه نزدیک به 500 سال است که در این منطقه برگزار می‌شود. پس می‌توان اهمیت جاذبه‌های تاریخی بوسنی را هم در این زمینه دید. البته من فکر کنم ایرانی‌ها زیاد درباره این مسابقه اطلاع نداشته باشند.

نظر شما درباره گردشگری زمستانی چیست؟ آیا ایران ظرفیت استفاده از این نوع گردشگری را دارد؟

من علاقه زیادی به اسکی دارم و پیست توچال را بخوبی می‌شناسم. در این مورد ایران فرصت‌های بسیاری در اختیار دارد. به طور کلی ایران و بخصوص تهران درباره گردشگری زمستانی و ورزش‌های زمستانی امکانات خوبی در اختیار دارد. علاقه ایرانی‌ها به این ورزش حاکی از روحیه بانشاط آنهاست، اما نکته مهم در این زمینه این است که اکثر کسانی که در پیست اسکی مشغول انجام این ورزش زمستانی هستند، ایرانی هستند و خارجی‌ها بندرت دیده می‌شوند. پس می‌توان این‌گونه برداشت کرد که هنوز گردشگری زمستانی در ایران جا نیفتاده است و گردشگران خارجی، ایران را به عنوان مقصد سفرهای زمستانی خود نمی‌شناسند.

نظر شما در این باره چیست؟ چرا گردشگران خارجی ایران را به عنوان جاذبه زمستانی نمی‌شناسند؟

اولین مورد تبلیغات منفی برخی رسانه‌ها علیه ایران است، اما عمده‌ترین موضوع مربوط به خود دست‌اندرکاران گردشگری ایران است.

به رسانه‌ها اشاره کردید. نقش آنها در جذب گردشگر چیست؟

نمی‌توان نقش رسانه‌ها را درباره جذب گردشگران انکار کرد. به عنوان مثال من در حال حاضر 5/3 سال است که وارد خاک ایران شده‌ام و با ایرانیان زندگی می‌کنم، اما قبل از ورودم تبلیغات زیادی علیه ایران دیده یا شنیده بودم. حالا من می‌توانم به قدرت بگویم همه آنها خلاف واقع هستند و اهمیت ایران چیزی فراتر از آن تبلیغات منفی است. فقط باید تجربه کرد، اما هنوز رسانه‌های ایران در این زمینه گام برنداشته‌اند. ایران خیلی بهتر و بالاتر از آنچه آنها به تصویر می‌کشند، است.

ارتباط مردم ایران را با خارجی‌ها چطور دیدید؟

ایرانی‌ها خیلی خوب با خارجی‌ها ارتباط برقرار می‌کنند؛ دوستانه و صمیمی هستند. ایران هم خیلی آزادتر از آن تبلیغات غیرواقعی است. من تردید ندارم که خیلی از گردشگران خارجی درباره واقعیت ایران چیزی نمی‌دانند و باید آنها را از واقعیت ایران آگاه کرد. در این باره مثالی می‌زنم، من دوستان زیادی دارم که علاوه بر خانواده‌ام هر سال برای دیدن من به ایران سفر می‌کنند. خیلی از آنها که قبلا به ایران سفر نکرده‌اند، با همان تصاویر غیرواقعی بار سفر می‌بندند و همان ذهنیت‌های اشتباه را همراه خود دارند، ولی وقتی وارد خاک ایران می‌شوند و یکی دو روز می‌مانند، تازه متوجه تفاوت واقعیت با تبلیغ نادرست می‌شوند. همین موضوع باعث سفرهای مکرر آنها به ایران شده است. بنابراین ایرانیان باید سعی کنند واقعیت کشورشان را به خارج از مرزها بفرستند؛ با استفاده از رسانه‌ها و تبلیغات صحیح.

آیا شما ازدواج کرده‌اید؟

بله من دو فرزند دختر هم دارم.

نظر آنها درباره ایران چیست؟

مثل من. همان‌طور که می‌دانید آنها هم همراه من بیش از سه سال است که با ایرانیان زندگی می‌کنند و دوستان زیادی در ایران دارند. فرزندان من در مدرسه بین‌المللی همراه دیگران تحصیل می‌کنند و با ایرانی‌های زیادی ارتباط دارند. به عنوان مثال دختر بزرگ من در صفحه فیس‌بوک خود تعداد زیادی دوست ایرانی دارد. پس می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت آنها فرهنگ و واقعیت زندگی ایران را درک کرده‌اند و البته پذیرفته‌اند. نکته مهم این است که همسرم سال‌های گذشته در ایران بوده و در رشته ادبیات فارسی تحصیل کرده است. او در سال 1995 میلادی در ایران بوده و با توجه به رشته تحصیلی خود، اطلاعات مفیدی از ایران داشته و دارد.

احساس همسر شما وقتی متوجه شد شما سفیر بوسنی در ایران شدید، چه بود؟

وقتی این خبر را شنید، خیلی خوشحال شد و با علاقه بسیار برای زندگی در ایران نقشه می‌کشید. دوستان قدیمی خود را می‌دید و دوباره خاطرات گذشته‌اش برایش یادآوری می‌شد.

احساس خود شما چه بود وقتی قرار شد به ایران بیایید؟

اگر واقعیت را بخواهید برای من جالب بود. البته شرایط ایران هم باعث این احساس بود. فکر می‌کردم شرایط سختی داشته باشم، ولی بخوبی با ایران کنار آمدم و در حال حاضر از محل ماموریت خود احساس لذت می‌کنم. همان‌طور که می‌دانید ایرانیان زمان درگیری‌های بوسنی خیلی به مردم من کمک کردند، بنابراین من هم احساس خوب و مثبتی داشتم، چون با آنها و رفتارشان آشنا بودم. به هر حال من دنبال تجربه کردن چیزهای جدید در زندگی هستم.

آیا شما در صنعت گردشگری ایران مشکل مهمی دیده‌اید؟

اگر واقعیت را بگویم خیر. شاید اخباری درباره صنعت حمل و نقل هوایی شنیده بودم، ولی با توجه به تحریم‌ها به عقیده من، خطوط هوایی ایران امن هستند. من تجربه سفر با خطوط هوایی آسمان، ایران‌ایر و ماهان را داشته‌ام؛ همگی از هواپیماهای به‌روز و مدرنی استفاده می‌کنند.

با توجه به سفرهای زیادی که در ایران داشته‌اید، نظر شما درباره جاده‌های ایران چیست؟

سوال خوبی کردید. جاده‌های ایران یکی از بهترین جاده‌هایی بودند که من در آنها رانندگی کردم.

نظر شما درباره رانندگان ایرانی چیست؟

فکر کنم همه رانندگان ایرانی، رانندگان مسابقات رالی هستند. آنها خیلی آزادانه رانندگی می‌کنند، بدون توجه به علائم و دستورات راهنمایی و رانندگی. به طور کلی می‌توانم بگویم بسیاری از رانندگان ایرانی خودشان قانون چگونه راندن را وضع می‌کنند و هیچ توجهی به قوانین ندارند. حق تقدم، چراغ قرمز، رانندگی بین خطوط، همه و همه از آنها رانندگان حرفه‌ای ساخته است، اما مهم‌ترین مشکل این هست که هیچ احتیاطی نسبت به عابران پیاده ندارند که این موضوع باعث عصبی شدن من می‌شود. در کشور من و بسیاری از کشورها وقتی عابری پایش را به خیابان می‌گذارد، رانندگان توقف می‌کنند، ولی در ایران برخی رانندگان او را به مبارزه دعوت می‌کنند.

آیا شما وقتی خودتان رانندگی می‌کنید، مشکلی هم دارید؟

من هیچ مشکلی ندارم،‌ ولی متاسفانه مجبورم گاهی اوقات همانند رانندگان ایرانی رانندگی کنم که این موضوع را دوست ندارم. تا حدودی من هم مثل رانندگان ایرانی به علائم و قوانین بی‌توجه شده‌ام.

نظر شما درباره پرواز مستقیم بین دو کشور و توسعه گردشگری چیست؟

هیچ شکی نیست که وجود خطوط پروازی مستقیم بین دو کشور می تواند روند توسعه گردشگری و ورود گردشگران را گسترش دهند. بین ایران و بوسنی مدتی پرواز مستقیم وجود داشت، ولی متاسفانه در حال حاضر هیچ پروازی بین دو کشور به صورت مستقیم نیست. من فکر کنم در ایام نوروز بد نیست که این خطوط برقرار شود، اما به هر حال این صنعت خصوصی است و این شرکت های خصوصی هستند که باید درباره این موضوع اقدام کنند.

آیا آماری از گردشگران ورودی به ایران از کشورتان دارید؟

از این آمار هیچ احساس رضایت نمی کنم، چون واقعا تعداد کمی از کشور من وارد ایران می شوند. هیچ فکر نمی کنم بیشتر از هزار نفر گردشگر بوسینایی وارد ایران بشوند، اما من فکر می کنم در آینده این آمار بیشتر شوند و بین دو کشور شاهد تبادل گردشگر بیشتری باشیم.

آیا درباره این موضوع برنامه ای هم دارید؟

بله با برخی مجریان تورهای گردشگری و شرکت های هوایی ایران برای توسعه روابط گردشگری، نشست هایی داشتیم که بزودی نتایج آن مشخص خواهد شد. من درباره پروازهای چارتر فکر می کنم به عنوان مثال با شرکت پگاسوز درباره پروازهای بین دو کشور صحبت هایی شده، این شرکت جزو یکی از شرکت های ارزانقیمت هوایی است. قیمت بلیت های این شرکت تقریبا 60 یا 70 درصد ارزان تر از خطوط هوایی ترکیه است و به عنوان گزینه مناسبی برای توسعه گردشگری بین ایران و بوسنی خواهد بود.

نظر شما درباره پروازهای ارزانقیمت چیست؟

همان طور که می دانید بسیاری از گردشگران امروزی جزو کسانی هستند که ارزان سفر می کنند، بنابراین وجود خطوط ارزانقیمت جزو یکی از راهکارهای توسعه صنعت گردشگری بین کشورهاست. شاید این خطوط از لحاظ زمانی کمی دیر به مقصد برسند یا این که پذیرایی داخل کابین نداشته باشند، اما با بودن این خطوط می توان همه سلیقه ها را برای سفر تشویق کرد. من فکر می کنم که با این پروازها، ایرانیان زیادی به بوسنی سفر خواهند کرد.

آیا خود شما هم از این خطوط استفاده می کنید؟

بله سال گذشته وقتی به چین سفر می کردم، از خطوط هوایی ایرآسیا استفاده کردم که به عنوان یکی از خطوط ارزانقیمت جهان است. چرا وقتی امکان پس انداز داریم، این کار را انجام ندهیم. به نظر من با این روشها اکثر مسافران می توانند سفر کنند. به عقیده من، همه باید از خدمات هوایی استفاده کنند، پس چرا این خطوط را گسترش ندهیم.

همان طور که می دانید مدتی است که قیمت دلار در ایران افزایش یافته، آیا این اتفاق برای گردشگران ایران فرصت رشد ایجاد کرده یا خیر؟

به عقیده من، نوسانات زیاد برای یک کشور گردشگرپذیر مناسبت نیست، اما در حال حاضر ایران به این دلیل جزو یکی از ده کشور ارزانقیمت جهان شده که بهترین فرصت برای توسعه صنعت گردشگری این کشور است. به نظر من، صنعت گردشگری ایران باید از این فرصت استفاده کند. من خودم سعی می کنم از این فرصت ایجاد شده نهایت استفاده را ببرم، چون با این قیمت های غیرقابل تصور شاید دیگر امکان سفر کردن هیچ جای دنیا نباشد. پس بهترین فرصت در اختیار صنعت گردشگری ایران قرار گرفته است.

آیا می توانید گردشگری ترکیه و ایران را مقایسه کنید؟

این موضوع شاید قیاس مناسبی نباشد. همان طور که می دانید ترکیه خیلی جلوتر از ایران است، ولی باید بدانید که این کشور نفت ندارد، ولی از این صنعت یعنی گردشگری درآمد مناسبی به دست آورده است. به عقیده من، این نفت است که تمام توجه مسئولان ایرانی را به خود جلب کرده و چون درآمد کافی است، از دیگر توانایی های خود مثل گردشری خوب استفاده نکرده اند. من این نوع تفکر را قبول ندارم، چون نفت همیشگی نیست و بالاخره تمام می شود. پس باید روی صنایع بدون پایان سرمایه گذاری کرد. بنابراین باید این گونه بگویم که ترکیه از توانایی های خود استفاده کرده ولی ایران هنوز برای این نوع پتانسیل ها مثل اصفهان و قشم یا دیگر جاذبه های گردشگری خود برنامه ای ندارد.

به عقیده شما جاذبه های ایران به انداز کافی برای گردشگران کافی است؟

به نظرم، جاذبه های ایران حتی خیلی بیشتر از کافی است. فقط باید بدرستی به صنعت گردشگری معرفی شوند.

شما فکر می کنید جاذبه های تاریخی ایران بیشتر نظر گردشگران را به خود جلب کرده یا طبیعت آن؟

هر دو موضوع برای گردشگری ایران به عنوان امتیاز است. گردشگری در ایران یعنی جاذبه های طبیعی همراه تاریخچه آن است. ایران از نظر تاریی خیلی غنی است و بیشترین جاذبه گردشگری را در خود جای داده است. همه گردشگران با هر سلیقه ای که وارد ایران شوند و بدون تردید از سفر خود لذت می برند.

اگر شما به عنوان فردی عادی قصد سرمایه گذاری در صنعت گردشگری ایران را داشته باشید، کدام جاذبه برای شما بهتر است که سرمایه گذاری کنید؟

به نظر من، سرمایه گذاری در صنعت هتلداری ایران موقعیت مناسبی برای سرمایه گذاران خارجی خواهد بود، چون هنوز فرصت های زیادی برای سرمایه گذاری در این زمینه باقی مانده است. بهترین موقعیت هم در شهر اصفهان است، چون هنوز زیرساخت های اقامتی ایران کامل نیست. ایران صنعت دستی خوبی برای گردشگران دارد و جاذبه های فراوان ولی هنوز مکان های اقامتی مناسبی ندارد. سوژه دیگری که هنوز جای سرمایه گذاری هست، درباره مراکز خرید و فروشگاه های زنجیره ای است که می توان روی آنها سرمایه گذاری کرد.

نظر شما درباره غذاهای ایرانی چیست؟

همه غذاهای ایران خوشمزه و واقعا لذیذ هستند. شیشلیک، فسنجان و قورمه سبزی، اما قورمه سبزی برای خارجی ها باید خوب معرفی شود تا با مزه و طعم آن ارتباط برقرار کنند.

نظر شما درباره غذاهای ماه رمضان ایران چیست؟

غذاهایی که ایرانیان هنگام افطاری می خورند واقعا سالم و خوشمزه است. نان و پنیر و سبزی واقعا سالم ترین خوراک برای باز کردن روزه است. سبک زندگی ایرانیان در این ماه مبارک یکی از کامل ترین و سالم ترین هاست. بعد  از این که مقدار کمی غذاهای سبک و البته مغذی مثل نان و پنیر و سبزی و گردو می خورید، بعد مشغول عبادت می شوید و مدتی بعد هم غذای اصلی سرو می شود. این مهم ترین موضوعی بود که من در این ماه مبارک و زندگی ایرانیان با آن آشنا شدم و بیانگر اهمیت خوراک و سلامتی بین ایرانیان است.

چه چیزی در این سبک زندگی توجه شما را جلب کرد؟

من وقتی اخبار سلامت و خوراک را در اروپا و آمریکا دنبال می کردم، همه از این نوع خوراک سخن می گفتند و به مردم این گونه خوردن را آموزش می دادند. حال آن که ایرانیان سالهاست که این گونه می خورند. بنابراین تمدن ایران بسیار جلوتر از برخی از کشورهاست، چون آنها تازه به این روش رسیده اند، اما این مساله در ایران به امری عادی تبدیل شده است.

آیا شما می توانید غذای ایرانی درست کنید؟

خیر، اما همسرم کاملا به راه و روش و دستورات پخت غذاهای ایرانی آشناست.

آیا غذاهای محلی کشورتان را همی نمی توانید درست کنید؟

قبل از ازدواجم چون در شهرهای دیگر یا کشور دیگری زندگی می کردم و مشغول تحصیل بودم، آشپزی می کردم، ولی پس از ازدواجم، همسرم این مسئولیت را به عهده گرفت و از آن پس خیر خودم آشپزی نکردم، چون همسرم بهترین ها را مهیا می کند.

نظر شما درباره حذف روادید برای ورود گردشگران به یک کشور چیست؟

این موضوع یکی از مهم ترین روش های توسعه صنعت گردشگری درجهان است، چون اکثر گردشگران علاقه مند هستند بدون تشریفات و معطلی وارد خاک مقصدشان بشوند، بنابراین حذف روادید برای ورود گردشگران یکی از راهکارهای کارآمد در این خصوص است، اما شرایط سیاسی اصلی ترین عامل تاثیرگذار در این موضوع است.

در حال حاضر گردشگران ایرانی برای ورود به بوسنی نیاز به دریافت ویزا دارند؟

بله، همان طور که می دانید کشور من در حال پیوستن به اتحادیه اروپاست، بنابراین باید بسیاری از قوانین کشور را طبق این برنامه تدوین کنم که دریافت ویزا هم یکی از آنهاست. البته گردشگران بوسنیایی هم باید برای ورود به ایران روادید دریافت کنند. لازم به یادآوری است که هرکس که ویزای شینگن داشته باشد، بدون نیاز به دریافت ویزای بوسنی می تواند وارد خاک بوسنی شود.

هزینه اقامت یک هفته ای گردشگران در سطح معمولی در کشور شما چقدر است؟

در حقیقت بسیار ارزان تر از اتحادیه اروپاست. اگر قصد مقایسه با حال حاضر ایران داشته باشید، بسیار گران تر از ایران است، اما باز هم قابل قبول خواهد بود. به دلیل مناسب بودن قیمت های گردشگری در کشور من هر سال تعداد زیادی از سراسر جهان مثل اندونزی، مالزی، ژاپن، اتحادیه اروپا و آمریکا وارد خاک بوسنی می شوند. به طور کلی هر سال حدود 10 تا 20 درصد رشد داشته ایم. به طور کلی هزینه اقامت حدود 30 تا 40 درصد از ایران بالاتر است.

آیا هیچ منطقه ای از ایران مثل کشور شما بوده است؟ البته با این فرض که شما سفرهای زیادی در ایران داشته اید؟

با توجه به سفرهای من در ایران و ترکیه و کشورم فکر می کنم از نظر فرهنگی تشابهات فراوانی داریم. به عنوان مثال نحوه ساخت بازار اصفهان، استانبول و بخشی از کشور من مثل سارایوو کاملا یکسان است یا حتی برخی از صنایع دستی هر سه منطقه کاملا شبیه است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که مردم کشورهای ایران، ترکیه و بوسنی زمانی کاملا با یکدیگر در ارتباط بوده اند که این مشابهت ها به وجود آمده اند، اما در مورد مکان باید بگویم هر جایی که کوهستانی و پوشیده از جنگل باشد و البته کمی هم خنک باشد، مرا یاد مناطق مختلف کشورم خواهد انداخت.

نظر شما درباره صحراهای ایران چیست؟ آیا می توان آنها را به عنوان پتانسیل رشد صنعت گردشگری ایران دانست؟

وقتی به یزد سفر کرده بودم و مشغول عکاسی از صحراهای اطراف شهر بودم، به این موضوع فکر کردم این مکان ها هم می تواند به عنوان جاذبه گردشگری ایران شناخته شود، همان طور که برخی از کشورها مثل امارات از آنها استفاده می کنند. این یک امتیاز در اختیار صنعت گردشگری ایران است که باید بخوبی به گردشگران معرفی شود.

آیا کشورهای اسلامی جهان نقطه خوبی برای شروع گسترش روابط  گردشگری ایران خواهد بود؟

بدون تردید این کشورها بازار هدف بسیار مناسبی برای ایران هستند. اجازه بدهید مثالی بزنم تا خودتان متوجه امتیاز این بازار در ایران بشوید. مقبره امام رضا به عنوان یکی از مقبره های متبرک بین شیعیان جهان در ایران و شهر مشهد است، بنابراین چرا کشورهای اسلامی بازار هدف خوبی نباشند؟ می توانید تصور کنید هر سال چه تعداد زائر وارد خاک ایران خواهند شد؟ اگر بخوبی جاذبه های مذهبی ایران در کنار دیگرجاذبه ها معرفی شود، بدون تردید وقتی این گردشگران وارد مشهد می شوند، برای عبادت می توان نظر آنها را به دیگر جاذبه ها نیز جلب کرد تا کل صنعت گردشگری ایران را متحول کرد. ایران هرگز نباید بازار کشورهای مسلمان را از دست بدهد.

تقریبا دو ماه پیش نمایشگاه عکسی از شما در تهران برگزار شد. نظرتان در این باره چیست؟

همان طور که می دانید این نمایشگاه با همکاری من و سفیر کشور اندونزی برگزار شد. هر دوی ما علاقه مند هستیم کمی متفاوت باشیم و مثل بسیاری از سفارتخانه ها صرفا مشغول انجام امور دیپلماتیک نباشیم، به همین دلیل به کار فرهنگی مثل نمایشگاه عکس فکر کردیم. البته عکس هایی که طی سفرهایمان از ایران گرفته بودیم. قصد هر دو ما معرفی واقعیت زندگی ایرانیان بود. بدون تردید هر روز صدها خبر یا داستان درباره ایران خواهید شنید یا می خوانید، اما شک نداشته باشید که هزاران هزار را هرگز نخواهید خواند یا نمی بینید. این دلیل اصلی ما برای برگزاری این نمایشگاه بود. هریک از این عکس ها داستان کوتاهی با خود داشتند که شک ندارم خیلی ها بی تفاوت از کنار این داستان ها گذشته اند. هر دوی ما با استفاده از موقعیت دیپلماتیک خودمان قصد داشتیم به دیگران و البته خود ایرانیان بگوییم با برنامه ریزی و نگرشی منطقی می توان بسیاری از مشکلات را برطرف کرد و صرفا روابط دیپلماتیک حلال مشکلات نیست؛ بلکه فرهنگ اصل کار است.

در صحبت های خودتان به رمضان و فرهنگ ایرانی اشاره کردید. آیا برنامه ای برای معرفی فرهنگ رمضانی در کشور خود به ایرانیان دارید؟

بله برنامه ای داریم، در حقیقت از جنبه های مختلف آن را پیگیری می کنیم. بیشتر علاقه مندم که جوانان ایرانی با فرهنگ و عادات مردم کشورم آشنا شوند. به عنوان مثال هر سال در فستیوال فیلم نوجوانان و فستیوال فیلم کودک ایران شرکت و سعی می کنیم از این طریق فرهنگ و تمدن کشورم را به ایرانیان و البته مردم جهان معرفی کنیم.

نظر شما درباره رسانه ها و همکاری های دو کشور درخصوص گردشگری چیست؟

من هر روز شبکه پرس تی.وی را نگاه می کنم و بسیاری از روزنامه های انگلیسی زبان ایران را می خوانم. به عقیده من، رسانه ها می توانند پل ارتباطی بین دو ملت باشند، بنابراین هرچه همکاری در این زمینه بیشتر باشد، ناخودآگاه مردم دو کشور به یکدیگر نزدیک تر خواهند شد و هرچه فضای همکاری رسانه ای بازتر باشد، نتیجه بهتر خواهد بود. به عنوان مثال هر سال جشنواره زمستانی بوسنی برگزار می شود که در فوریه 2013 تعدادی از عکاس های ایرانی هم به این جشنواره دعوت شدند و عکس های زیادی گرفتند و در نهایت به نمایش گذاشتند. این گونه ارتباط ها می تواند کاملا مفید بوده و گردشگران دو کشور را تشویق به سفر کند.

نظر شما درباره گردشگری سلامت ایران چیست؟

همین قدر بگویم که بیمارستان های شما کاملا به روز هستند و بهترین شرایط در این زمینه دارند. دندانپزشکی و بسیاری از خدمات درمانی ایران واقعا با بهترین روش ها و امکانات بین المللی انجام می شود، بنابراین در این نوع گردشگری هم می توان ایران را پرجاذبه دانست. البته با توجه به ارزان بودن فعلی ایران به عنوان مقصدی ارزان همراه با خدمات پزشکی مناسب می توان تصور بسیار خوبی در این باره داشت.

نظر شما درباره هزنیه درمانی در ایران چیست؟

این نقطه قوت در کنار تخصص پزشکان ایران، موفقیت گردشگری سلامت را داخل مرزهای ایران تضمین می کند؛ به شرط آن که بخوبی مدیریت شوند.

نظر شما درباره گردشگری دریایی در ایران چیست؟

باید بگویم من گواهی نامه دریانوردی با قایق های 12 متری را دارم و قبل از سفرم به ایران تلاش کردم از امکانات دریایی ایران در دنیای مجازی اطلاعاتی به دست آورم، اما متاسفانه هیچ مرکزی برای این نوع ورزش مهیج و در عین حال جذاب برای گردشگران حتی در جزایر جنوبی ایران نبود. تعداد محدودی قایق آن هم به صورت سنتی برای سفرهای گروهی هست که هرگز قابل رقابت با امکانات دیگر کشورها نیستند. این صنعت در ایران هنوز در جایگاه اصلی خود قرار نگرفته، با توجه به این که امکانات بسیاری در اختیار ایران است. سواحل شمال و جنوب کشور ایران بهترین امکانات گردشگری دریایی ایران است که هنوز به آن توجه نشده است.

اگر کسی قصد سرمایه گذاری در صنعت گردشگری بوسنی داشته باشد، آیا امکانات فراهم است؟

البته که امکانات فراهم است. من فکر می کنم تمام کشورهای جهان به دنبال جذب سرمایه های خارجی هستند، بنابراین هرگز راه را برای حضور سرمایه گذاران خارجی نخواهند بست. صنعت گردشگری نیز از بهترین فرصت های سرمایه گذاری است. هر سال کنفرانس های سرمایه گذاری بسیار زیادی در بوسنی برگزار می شود که علاقه مندان می توانند از شرایط و نحوه سرمایه گذاری در صنعت گردشگری بوسنی مطلع شوند. توجه اصلی ما هم به سرمایه های خاورمیانه است.

همکاری های دانشگاهی ایران و بوسنی بخصوص در زمینه گردشگری چگونه است؟

من شخصا علاقه دارم دانشجویان ایرانی را برای ادامه تحصیل به بوسنی دعوت کنم. سه یا چهار دانشگاه در کشور من دروس را به زبان انگلسی آموزش می دهند، اما در زمینه گردشگری هنوز همکاری صورت نگرفته است.

هزینه تحصیل در کشور شما برای دانشجویان خارجی چقدر است؟

حدود 3 یا 4000 دلار سالانه خواهد بود. البته دانشجویان خارجی می توانند بورسیه شوند، در صورتی که امتیازات مناسب به دست آورند و بتوانند در حد ممتاز درس بخوانند.

چه میوه ای در ایران را بهترین می دانید؟

هندوانه و انار بهترین میوه های ایران هستند.

اگر شما قصد خرید اتومبیل داشته باشید، کدام برند را انتخاب می کنید؟

من به ماشین های آلمانی علاقه مند هستم، بخصوص فولکس واگن، اما اتومبیل های کره ای هم نظرم را جلب کرده است.

چه رنگی را دوست دارید؟

من رنگ سبز و آبی را دوست دارم. سبز به خاطر این که من را یاد بهار و سرسبزی کشورم خواهد انداخت و آبی هم که آسمان و دریای من است، چون با این رنگ احساس آزادی می کنم.

آیا به ماهیگیری علاقه دارید؟

بله، البته حرفه ای خیر؛ بلکه به صورت تفریحی ماهیگیری می کنم، چون احساس آرامش می کنم.

آیا دوچرخه رانده اید؟

بله البته نه در ایران ولی در کشورم زیاد، چون مکان های زیادی برای اجاره دوچرخه هست.

چه ورزشی را دوست دارید؟

برای دیدن فوتبال و لیگ اروپا بهترین است؛ البته لیگ ایران را هم دنبال می کنم. من علاقه زیادی به تیم استقلال دارم، البته امیدوارم طرفداران پرسپولیس از این موضوع ناراحت نشوند؛ این صرفا علاقه شخصی من است.

چه ورزش هایی انجام داده اید؟

فوتبال، والیبال، قایقرانی و البته غواصی که برای اولین بار در قشم انجام دادم.

وقتی نام ایران را می شنوید، اولین کلمه ای که به یاد می آورید، چیست؟

تمدن.

اولین کلمه ای که با شنیدن نام کشورتان به یاد می آورید، چیست؟

سرسبزی و آرامش البته خانه هم یادم می آید.

وقتی به دوران کودکی خود فکر می کنید، چه احساسی دارید؟

خیلی چیزها از دست دادم. اگر باور کنید وقتی در آن دوران مسئولیتی ندارم، به هیچ چیز اهمیت نمی دهیم فقط و فقط بازی و بازیگوشی است، به همین دلیل خیلی فرصت ها از دست می رود.

اگر قصد اقامت مثل یک شهروند عادی در ایران را داشته باشید، کدام شهر انتخاب شماست؟

من علاقه دارم در اصفهان زندگی کنم، اما در شهرهای ساحلی هم علاقه مندم که زندگی کنم.

اگر از ایران بخواهید سفر کنید، به غیر از کشورتان کدام کشور انتخاب اول شماست؟

لبنان، مالزی و تایلند هم انتخاب های بعدی من است.

مصاحبه با سفیر مکزیک

قاره آمریکا برای بسیاری از گردشگران به عنوان یکی از مقاصد مهم در سفرهایشان خواهد بود. هرچند این قاره بزرگ در جهان و دنیای گردشگری معروف است، اما برخی از کشورهای این قاره از دیگران معروف تر هستند.

شاید تصور کنید مقاصد گردشگری بیشتر در شمال این قاره واقع شده اند، اما بدون تردید جنوب آن دیدنی تر است.

وقتی صحبت از غذاهای تند و نان ذرت به میان می آید مقصد ما در این قاره بزرگ کاملا مشخص خواهد شد، بی آن که اشاره ای به نام اصلی کنیم ناخودآگاه نام کشور مکزیک با تمام زیبایی ها و راز و رمزهایش در ذهن تصور می شود. بله این بار به سراغ کاردار موقت این کشور، مارتین تورس در تهران رفتیم، اما برای شنیدن دیدنی های کشورش بلکه برای شنیدن خاطرات شیرین سفرهای او در ایران.

وی قبل از ورودش به ایران در سفارت مکزیک در شهر پراگ مشغول به کار بوده است. مارتین تورس که از پاییز سال گذشته وارد ایران شده با خوشرویی درخواست مصاحبه چمدان را پذیرفت و ما را در دفتر کار خود دعوت کرد. او در حال حاضر حدود 9 ماه است که در تهران مقیم است و گفتنی های بسیاری از ایران و دیدنی هایش را برای ما دارد.

نظر شما درباره ایران چیست؟

اگر بخواهم درباره ایران بگویم باید این گونه آغاز کنم که ایران کشوری با پیشینه بسیار عظیم و متمدن در جهان است. در این باره می توان کشورهایی مثل مکزیک، چین را هم نام برد، به عبارتی قدمت و تمدن در این کشورها در واقع شبیه به هم هستند و در جهان شهرت خوبی دارند. پیشینه هزاران ساله این کشورها باعث شده نامشان همیشه در ذهن جهانیان ثبت و ضبط شود.

قبل از این که به ایران سفر کنید، آیا ذهنیتی درباره ایران داشتید؟

راستش را بخواهید تفکر من درباره ایران با حال حاضر خیلی متفاوت بود. فقط نام ایران را با فرش ایرانی می شناختم. بدون تردید همیشه سمبل هایی هست که وقتی شما در گوشه و کنار جهان می بینید نام منطقه ای در ذهن شما تکرار می شود. فرش ایران هم مثل آن علائم بود؛ هرجا که یکی از آنها را می دیدم یاد ایران می افتادم.

آیا شما با خانواده در ایران اقامت دارید؟

بله من با همسرم و 3 فرزندم در ایران اقامت داریم. دو دختر و یک پسرم در حال حاضر در ایران همراه ما هستند و مشغول یادگیری زبان فارسی هستند.

چرا زبان فارسی؟

من عقیده دارم همراه یادگیری زبان یک کشور ناخودآگاه فرهنگ و تمدن آن را خواهیم آموخت. بنابراین آنها هم در حال یادگیری فرهنگ ایران هستند، نه تنها زبان فارسی.

بهترین غذای ایرانی مورد علاقه شما چیست؟

در حقیقت من به دو یا سه نوع غذای ایرانی علاقه مند هستم. یکی از آنها نه از نظر مزه بلکه از نظر ظاهر دقیقا مثل یکی از غذاهای مکزیک است. نام این غذای مکزیکی موله (mole) هست، اما مدل ایرانی آن فسنجان نام دارد.

موله یکی از غذاهای سنتی در مکزیک است و من متوجه شدم که فسنجان غذایی مجلسی در ایران است. درواقع هر دو غذا دارای موادی مشابه و ظاهری مشابه هستند. در مورد موله باید بگویم که مدل های مختلفی در مکزیک تهیه می شود، اما اصیل ترین آن مثل فسنجان ایرانی است. اما دومین غذای مورد علاقه من قورمه سبزی است. عطر و بوی این غذای ایرانی واقعا مرا سر اشتها می آورد و با علاقه ای خاص آن را می خورم.

به کدام یک از شهرهای ایران تاکنون سفر کرده اید؟

من سفرهای کاری بسیاری داشتم، اما دو تای آنها باعث شد دوباره به آن شهرها بازگردم؛ اصفهان و همدان. اولین سفر من که البته سفری کاری هم بود به شهر معروف اصفهان بود، اگرچه وقتی از هواپیما پیاده شدم با اتومبیل به هتل و بعد از آن هم جلسات و کارهای دیگر، اما بازدید از مسجد و میدان معروف اصفهان باعث شد که خاطره ای خوش در ذهن من باقی بماند. به همین دلیل همراه خانواده چهار روز دوباره به اصفهان رفتم تا معنی واقعی تاریخ و تمدن اصفهان را درک کنم، اما دومین شهر به یادماندنی همدان بود که بازهم علاقه مندم به آنجا سفر کنم.

آیا نقطه مشابهی در این دو شهر با شهرهای مکزیک دیدید؟

به طور کلی تشابه در سراسر جهان شاید بتوان یافت، اما هیچ مکانی مثل مکان دیگر نخواهد بود، اما وقتی در محوطه میدان باستانی اصفهان قدم می زنم، مغازه ها و معماری زیبای آن مرا یاد منطقه ای کوچک اما تاریخی در مکزیک انداخت. فروشگاه های صنایع دستی و مردم آن دقیقا شبیه به هم هستند. این منطقه گان خواتل (gunkjuatl) نام دارد؛ این همه شباهت ناگهان مرا به یاد کشورم انداخت.

شما گفتید با هواپیما به اصفهان رفتید، نظرتان دراین باره یعنی حمل و نقل هوایی ایران چیست؟

پرواز خوبی بود، اما اگر بخواهم باز هم به اصفهان بروم، علاقه مندم که با اتومبیل به آنجا بروم، چون با این روش می توان هنگام رانندگی مناظر اطراف را هم دید یا به شهرهای میانی راه سری زد.

علاقه مند هستید خودتان رانندگی کنید یا راننده؟

اگر در مورد تهران تا اصفهان صحبت کنیم، علاقه مندم خودم رانندگی کنم، چون فکر می کنم مسیر جاده بر ای رانندگی من کاملا مناسب است، اما اگر جاده ای دیگر باشد، شاید بهتر است که کمک بگیرم، ولی به طور کلی اگر با خانواده سفر بروم، علاقه مندم خودم رانندگی کنم.

وقتی به گوشه و کنار کشورها سفر می کنید، علاقه مند هستید با مردم ارتباط بگیرید یا صرفا به اماکن تاریخی سری می زنید؟

من علاقه مند به هر دو موضوع هستم. من عقیده دارم اگر واقعا علاقه مند هستید احساس و ارتباط خوبی با مردم سرزمینی بگیرید باید هم با آنها ارتباط برقرار کنید هم با گذشته آنها. به عنوان مثال من وقتی در اصفهان بودم، با مردم کوچه و خیابان هم صحبت می کردم. به عقیده من سفر این نیست که یک راهنما شما را به مناطق مختلف شهر ببرد و بعد هم به اتاق هتل بازگرداند؛ بلکه اگر واقعا قصد تجربه کردن داریم، باید خودمان دست به کار شویم و از روی نقشه و پرس و جو کردن به مقصد برسیم تا درک واقعی سفر و کشور مقصدمان را تجربه کنیم. وقتی از راهنما استفاده می کنیم، اوست که توجه شما را به آنچه دوست دارد جلب می کند و زندگی واقعی و اصالت زندگی مردم آن منطقه را هرگز نخواهید دید. به عنوان مثال می گوید اینجا بخور، بخواب یا این که این ساختمان قدیمی را ببین در حالی که اصل ماجرا یعنی زندگی مردم از دید شما دور مانده، چون خودتان تصمیم نگرفته اید بلکه تصمیم برای شما گرفته شده است.

نظر شما درباره صنایع دستی ایران چیست؟

ایران از این نظر کاملا با دیگر کشورها متفاوت است. واقعا پتانسیل های خوبی با صنایع دستی برای جلب نظر گردشگران در اختیار ایران است. وقتی این همه زیبایی واقعی در صنایع دستی ایران مثال زدنی است.

آیا تاکنون چیزی هم خریده اید؟

پاسخ شما مثبت است. فکر می کنید می توانید بسادگی از صنایع دستی ایران دل بکنید. اگر قصد دارید تجربه سفر به شهرهای ایران را همیشه به خاطر داشته باشید، حتما تکه ای از صنایع دستی آن را هم در چمدان خود خواهید داشت؛ البته خریدن صنایع دستی در فرهنگ کشور من یک عادت است، چون مکزیک مثل ایران کشوری کهن است، بنابراین استفاده از آهن و چوب و دیگر فلزات برای ساختن صنایع دستی در هر دو کشور مرسوم است. ایران و مکزیک هر دو کشورهایی هستند که صنایع دستی آنها در سطح جهان مشهور و معروف است و مسافرانشان به داشتن صنایع دستی این کشورها افتخار می کنند. فستیوال های مختلفی هم در ایران برگزار می شود که مدل های مختلفی از صنایع دستی در آنها به نمایش گذاشته می شود. همین موضوع نظر مرا به خود جلب کرد که چقدر هنر و صنایع دستی ایران متنوع است.

سطح زبان انگلیسی در مردم ایران را چگونه دیدید؟

نظر من دراین باره کاملا مثبت است. فروشندگان و مردم ایران بخوبی می توانند با توریست ها و خارجی ارتباط برقرار کنند، بخصوص فروشندگان صنایع دستی در اصفهان که در این زمینه کاملا مسلط هستند. این نکته مثبت و قوت برای گردشگری ایران است. این موضوع فقط در مناطق گردشگرپذیر ایران نیست؛ بلکه در تمام فروشگاه ها و مراکز خرید مردم و فروشندگان کاملا براحتی با خارجی ها ارتباط برقرار می کنند. این موضوع حتی در تابلوهای سطح خیابان هم کاملا قابل درک است.

به تابلوهای خیابان اشاره کردید. به طور کلی این تابلوها برای راهنمایی گردشگران مناسب هستند؟

بدون تردید پاسخ شما مثبت است. کاملا جالب است که تابلوهای خیابان های ایران و تهران اکثرا دوزبانه هستند، حال آن که برخی کشورهای گردشگرپذیر هنوز تابلوهای خیابان هایشان به زبان محلی نوشته شده است.

در خیابان های تهران یا دیگر شهرهای ایران با توریسست های خارجی که از کشورهای دیگر آمده بودند، صحبت کردید؟

بله بدون تردید ما خارجی ها باهم زود برخورد می کنیم، چون معمولا همگی در محل هایی خاص مشغول خوردن یا بازدید از مکان های تاریخی هستیم. بنابراین ارتباط با دیگر گردشگران خارجی اجتناب ناپذیر است.

نظر آنها درباره سفرشان چه بوده است؟

البته این گونه صحبت ها زیاد طول نمی کشد، فقط به این موضوع که کجا برویم یا شما کجا رفته اید و رستوران خوب کجاست، ختم می شود، اما اکثرا کسانی که من با آنها برخورد داشتم، از سفر خود به ایران خوشحال بودند و درباره تجربه های خوب خود صحبت می کردند.

شما به عکاسی و عکس گرفتن علاقه مند هستید؟

اولین خاطره ای که بشر قرن حاضر از سفرهای خود به همراه خواهد داشت، عکس از مقصدش است، بنابراین من هم علاقه مند هستم همیشه از سفرهایم عکس بگیرم و به یادگار نگه دارم، اما برادرم عکاس حرفه ای است، ولی من فقط تفریحی از مکان های مورد علاقه خودم عکس می گیرم. من عکس های زیادی از اصفهان و همدان گرفتم که همیشه وقتی به آنها نگاه می کنم، خاطرات خوبی را به یاد خواهم آورد.

آیا تاکنون از برج میلاد بازدید کرده اید؟

بله. وقتی منظره تهران را هنگام شب از آن ارتفاع می بینیم، واقعا زیباست.

آیا شبیه برج میلاد مکزیک هست؟

نه مثل آن. در مکزیک برج های مخابراتی بلندی هست، اما واقعا مثل برج میلاد نیستند. بعضی از آنها هتل و مرکز خرید هستند. برج میلاد واقعا جذاب است، نه فقط به عنوان یک سازه بلند در تهران بلکه از لحاظ معماری و مهندسی هم جذاب است.

نظر شما درباره تهران چیست؟

تهران به عقیده من شهری بسیار پرجنب و جوش است و قدمت و تکنولوژی را همراه هم دارد، اما شهری با خانه های بسیار زیاد است. این برای من زیاد غریبه نیست، چون در مکزیک هم تراکم خانه های شهر کاملا شبیه تهران است. من به شلوغی عادت دارم، چون مکزیکوسیتی شبیه تهران است، البته این شهر ده میلیون نفر بیشتر از تهران جمعیت دارد. ترافیک، شلوغی و جمعیت دقیقا مثل تهران است، پس من با این موضوع آشنا هستم.

نظر شما درباره آلودگی هوای تهران چیست؟

همان طور که گفتم من واقعا به این موضوع عادت دارم، اما ای کاش آلودگی هوا سراسر جهان کمتر می شد.

به نظر شما تهران برای گردشگران جذاب است؟

بدون تردید بله. اما به طور کلی پایتخت هر کشوری برای گردشگران جذاب خواهد بود.

شما گردشگری ایران را چگونه دیدید؟

شاید نتوانم پاسخ دقیق بدهم، اما فکر کنم کارهای زیادی هنوز باقیمانده که باید انجام شود تا گردشگری ایران به موفقیت خود برسد.

مکزیک 9 درصد تولید ناخالصش از طریق صنعت گردشگری به دست می آید و حدود 12 میلیارد دلار از این طریق کسب درآمد می کند. 5/7 میلیون شغل در کشور من مربوط به این صنعت است. پس همان طور که قبلا گفتم ایران هم می تواند در جایگاه مناسبی قرار گیرد اگر درست برنامه ریزی کند، چون تمام جاذبه ها را در اختیار دارد. من فکر می کنم اطلاعات گردشگری درباره ایران خیلی کم است. بسیاری از گردشگران زیاد درباره ایران نمی دانند.

آیا تا به حال به توچال رفته اید؟

من خیر، ولی پسرم برای اسکی و کوهنوردی بسیار رفته است. اگر وقت کنم حتما همراه همسرم خواهم رفت.

به اسکی اشاره کردید. نظر شما درباره گردشگری زمستانی ایران چیست؟

من به همراه همسرم به فستیوال زمستانی همدان رفته بودیم. واقعا زیبا بود و با دیدن آن متوجه شدم که ایران پتانسیل بسیار زیادی برای رونق این نوع گردشگری در اختیار دارد. باز هم اشاره می کنم اگر تبلیغات مناسب برای گردشگری ایران صورت گیرد، در هر زمینه موفق خواهد بود. من چهار سال قبل که به ایران بیایم، در شهر پراگ بودم و دیدم این شهر از سرمای زمستان چگونه درآمد کسب می کرد.

همان طور که می دانید سیستم کارت های اعتباری مثل visa یا مسترکارت غیرفعال است. آیا این مشکل برای گردشگری ایران نکته منفی است؟

قطعا بله. چون در حال حاضر هیچ گردشگری علاقه مند به حمل پول نقد نیست، از سوی دیگر بسیاری از گردشگران با استفاده از کارت های اعتباری سفر می کنند. پس دست نیافتن به این خدمات برای گردشگران ایران واقعا مضر است، چون گروه بسیاری از گردشگران با این مشکل از سفر به ایران منصرف خواهند شد.

آیا آماری از گردشگردان مکزیکی که به ایران سفر کرده اند، دارید؟

واقعا اطلاعات دقیقی من ندارم و باید آمار مقامات ایران را بدانید، ولی فکر نمی کنم زیاد باشند. شاید یکهزار نفر یا 2000 نفر در سال.

آیا آمار درباره گردشگران ایرانی که به مکزیک می روند، دارید؟

بله. اطلاعاتم در این مورد بیشتر است، چون سفارت اطلاعات دقیقی در اختیار دارد. سال گذشته 2500 ایرانی به مکزیک سفر کرده اند، اما فقط گردشگران نبوده اند؛ بلکه تجار و دانشجویان ایرانی هم در این آمار جایگاهی دارند.

آیا شما برنامه ای برای توسعه روابط گردشگریر بین ایران و مکزیک دارید؟

به طور کلی من علاقه دارم کشورم را بیشتر به مردم ایران معرفی کنم و دو ملت را با یکدیگر آشنا کنم، نه فقط برای توسعه گردشگری برای آشنایی با فرهنگ و تمدن یکدیگر. مکزیک برنامه های زیادی برای همکاری های فرهنگی بین دو کشور دارد؛ برنامه های موسیقی، نقاشی، تاریخ جزو کارهایی است که در مرکز فرهنگی سفارت انجام می شود.

فستیوال فیلم هم جزو آنهاست؟

به هر حال هرچه مردم بیشتر در مورد یکدیگر بدانند، علاقه مند به سفر نیز خواهند شد. پس به قول معروف با یک تیر دو نشان را زده ایم. به طور کلی بله هم می خواهیم گردشگری را توسعه دهیم، هم تجارت خارجی با ایران را.

آیا همکاری های رسانه ای هم برای این منظور دارید؟

بدون شک همکاری رسانه ای مفید است. به همین دلیل در حال مصاحبه با نشریه شما هستم.

نظر شما درباره پرواز مستقیم بین دو کشور چیست؟

در حال حاضر پرواز مستقیم بین ایران و مکزیک نیست، ولی اگر پرواز مستقیم برقرار شود، بدون تردید مسافران بیشتری خواهند آمد،  چون هزینه سفر کاهش خواهد یافت. هرچه تعداد پروازهای مستقیم بین دو نقطه از جهان برقرار شود، گردشگران هم زیادتر خواهند شد.

عقیده شما درباره گردشگری پزشکی چیست؟ همان طور که می دانید مکزیکی یکی از مقاصد گردشگری پزشکی جهان است؟

مکزیک بهترین مقصد گردشگرانی است که قصد استفاده از SPA را دارند. بهترین ها در کشور من است، چون منابع طبیعی زیادی در کشور من هست، پس این مراکز یعنی spaها هم رشد خوبی داشتند. کشور من هر سال پذیرای تعداد زیادی از کسانی است که برای خدمات درمان ارزان و باکیفیت سفر می کنند. در مورد ایران هم فکر می کنم منابع طبیعی زیادی برای رشد و رونق گردشگری سلامت در اختیار دارد. البته تخصص پزشکان هم شرط موفقیت است. من می دانم که سیستم پزشکی ایران واقعا از امکانات و تجهیزات خوبی برخوردار است، بنابراین شرایط رشد گردشگری سلامت کالا مهیاست.

همان طور که می دانید نوسانات زیاد نرخ ارز در ایران وجود دارد، این نکته برای گردشگری ایران مناسب است یا خیر؟

پاسخ من منفی است، یعنی اثر منفی در روند ورود گردشگران خواهد داشت، چون گردشگران همیشه به دنبال ثبات و آرامش خاطر هستند. آنها علاقه مند هستند هزینه های خود را مدیریت کنند، ولی با این همه تغییرات دچار مشکل می شوند، اما این افزایش نرخ ارز نکته مثبتی هم دارد که می توان از آن خوب استفاده کرد.

به نکته مثبت اشاره کردید. لطفا بیشتر توضیح دهید.

با افزایش نرخ ارزهای خارجی در ایران درواقع ایران به کشوری ارزانقیمت برای گردشگران تبدیل خواهد شد که بهترین فرصت برای رشد و رونق ورود گردشگران است. باید از آن بخوبی استفاده کرد تا جهشی خوب را در این صنعت تجربع کنید.

آیا قبل از ایران به کشوری مسلمان سفر کرده بودید؟

بله من سفری به کویت داشتم؛ کشوری با فروشگاه های بزرگ و ساختمان های نوساز بود.

نظر شما درباره حجاب بانوان در ایران چیست؟ آیا این موضوع مانع حضور گردشگران خواهد شد؟

پاسخ من خیر است. خاطرنشان می کنم اگر زن گردشگری بخواهد وارد هر کشوری بشود، قبلا از قوانین آن کشور مطلع خواهد شد، پس او می داند که در ایران قوانین این گونه است.بنابراین با اطلاع کامل وارد خاک ایران می شود. به طور کلی احترام به قوانین کشور میزبان، اصلی ترین قانون گردشگری است. من عقیده دارم حجاب هیچ مشکلی برای گردشگران خارجی که به ایران می آیند، نیست؛ بلکه بخشی از سفر آنهاست و تجربه جدید از زندگی خواهد بود. هیچ گردشگر خارجی بخصوص بانوان وقتی به ایران سفر می کنند انتظار ندارند مثل دیگر کشورها لباس بپوشند یا رفتار کنند؛ بلکه آنها طبق قوانین و دستورات دینی آن کشور یعنی ایران عمل می کنند. کسی که به اصفهان سفر می کند، هرگز انتظار سواحل قناری را ندارد. باز هم می گویم حجاب برای گردشگران زن هیچ مانعی نیست.

آیا آماری از سرمایه گذاری مکزیکی ها در گردشگری ایران دارید؟

خیر فکر نمی کنم در این بخش هیچ سرمایه گذری صورت گرفته باشد. در مورد سرمایه گذاران ایرانی هم شرایط به همین منوال است. شاید همکاری های تجاری بوده ولی در زمینه گردشگری من فکر نمی کنم سرمایه گذاری شده باشد، البته تجار زیادی از ایران به کشور من می آیند، مثلا برای تجارت فرش.

اگر گردشگران نیاز به دریافت ویزا نداشته باشد، به نظر شما گردشگری بین دو کشور هم رشد می کند؟

کاملا صحیح است. این دو موضوع ارتباط مستقیم با یکدیگر دارند. هرچه گردشگران راحت تر به مقصد مورد نظرشان دسترسی داشته باشند، بیشتر سفر می کنند. بنابراین اگر نیاز به دریافت ویزا نداشته باشند، بدون تردید تعداد بیشتری بین دو کشور سفر خواهند کرد.

نظر شما درباره بیمه های سفر چیست؟ آیا برای توسعه گردشگری این موضوع لازم است؟

به طور کلی بیمه یکی از امتیازات برای اطمینان خاطر است. اگر مسافران طی سفر از این خدمات هم بهره مند شوند، می تواند مشوقی برای حضورشان در کشور مقصد باشد، اما اگر به صورت اجباری در نظر گرفته شود شاید مانعی در این زمینه باشد. می توان این گونه عنوان کرد که اگر این خدمات به صورت امتیاز ویژه ای در اختیار مسافران ایران قرار گیرد، شاید حتی باعث تشویق اقامت طولانی مدت آنها در کشور شما باشد. البته اطمینانی برای خود آنها نیز خواهد بود و می تواند موضوعی کاملا شخصی باشد و بستگی به اخلاق خود گردشگران داشته باشد.

عقیده شما درباره برگزاری نمایشگاه های صنعت گردشگری برای معرفی پتانسیل های گردگشری یک کشور چیست؟

این نوع تبلیغ یکی از بهترین ابزار معرفی جاذبه های گردشگری یک کشور است که می توان سرمایه گذاری خوبی در آن کرد، البته اگر بازار هدف را خوب بشناسید؛ البته این روش هزینه های خاص خود را دارد. به عقیده من راهکارهای بهتری برای معرفی توانمندی های گردشگری یک منطقه وجود دارد.

آیا مکزیک در ایران نمایشگاهی در این زمینه داشته است؟

در این صنعت خیر. ولی حضور فعالی در نمایشگاه برلین داشتیم که البته بسیار موفقیت آمیز هم بود.

عقیده شما درباره اینترنت و توسعه گردشگری چیست؟

به عقیده من اصلی ترین ابزار حال حاضر در صنعت گردشگری، استفاده از ظرفیت های دنیای مجازی یا همان اینترنت است. در حال حاضر بیشتر گردشگران سفر خودشان را از طریق اینترنت مدیریت می کنند، بنابراین اصلی ترین موضوع از توسعه گردشگری اینترنت است.

نظر شما درباره گردشگری دریایی چیست؟

یکی از مهیج ترین انواع گردشگری سفرهای دریایی است، البته کشور من هم در این زمینه خیلی مشهور است. در حال حاضر گردشگران ماجراجو سراسر جهان سفر می کنند که یکی از علاقه های آنها همین موضوع یعنی سفرهای دریایی و زیر آبی است، البته این نوع گردشگران همانند مسافران عادی هزینه نمی کنند؛ بلکه خوب پول خرج می کنند. بنابراین درآمد گردشگری دریایی قابل توجه خواهد بود. موج سواری، ماهیگیری، غواصی و قایقرانی از اصلی ترین تفریحات این گروه است. برند گردشگری دریایی در مکزیک "سواحل و آفتاب" است. مکزیک با این شعار در صنعت گردشگری دریایی کاملا موفق بوده و درآمد مناسبی هم از آن کسب کرده است.

نظر شما درباره ایران چیست؟

ایران سواحل زیبایی در شمال و جنوب دارد، اما به عقیده من، برای جذب گردشگران به سواحل خود زیاد نمی تواند موفق باشد. بهتر است در این زمینه به گردشگران داخلی خود یا کشورهای مسلمان فکر کند تا در این زمینه موفق باشد. به عقیده من، اگر کسی علاقه مند به سواحل باشد، هرگز ایران را انتخاب نخواهد کرد، چون کشورهایی مثل اندونزی، تایلند، ترکیه، فرانسه یا دیگر کشورهای ساحلی جلوتر از ایران است. به هر حال اگر قصد سرمایه گذاری در این زمینه هست، باید قوانین مخصوص هم مهیا شود. به عنوان مثال سواحلی مخصوص گردشگران خارجی باشد تا در این زمینه هم موفق باشند.

نظر شما درباره شیرینی های ایرانی چیست؟

مسقطی بهترین شیرینی ایران بوده که من تاکنون خورده ام. این دسر ایرانی واقعا برای من جذاب و خوشمزه بود. هرگز فراموش نخواهم کرد.

به گردشگران مکزیکی کدام غذای ایرانی را توصیه می کنید؟

انواع کباب شاید بهترین گزینه باشد.

به گردشگران ایرانی که به مکزیک سفر می کنند، چه غذایی را توصیه می کنید؟

تاکو (tako) ولی مواظب باشند که تندی آن زیاد نباشد، چون غذاهای مکزیک اکثرا تند است.

تنوع غذاهای ایرانی را چطور دیدید؟

تنوع غذاهای ایرانی واقعا مثال زدنی است. تمام غذاهای ایرانی خوشمزه و زیبا هستند.

رنگ مورد علاقه شما چیست؟

سیاه.

کدام برند اتومبیل را از همه بیشتر دوست دارید؟

اگر به اندازه کافی پول داشته باشم، عاشق رانندگی با جاگوار هستم. رانندگی با این اتومبیل احساس خوبی خواهد داشت. علاقه مندم یکی از آنها را بخرم، اما اگر بخواهم در حال حاضر تصمیم بگیرم، نیسان بهترین انتخاب من است.

ورزش مورد علاقه شما چیست؟

من علاقه مند کاراته هستم. من این ورزش را برای سال های طولانی انجام دادم  و تمرین کرده ام، اما اگر منظور شما تماشای ورزش است، خوب فوتبال اولین گزینه است.

آیا تیم فوتبال ایرانی را می شناسید؟

بله. پرسپولیس یکی از مشهورترینهاست، اما تیم استقلال را هم می شناسم و از حساسیت بازی های این دو تیم در ایران باخبر هستم. همیشه با پسرم این ورزش را تماشا می کنیم.

آیا مکزیک دانشگاه خاصی برای صنعت گردشگری دارد؟

بله ما در کشورمان دانشگاه های مخصوص صنعت گردشگری داریم و مشغول آموزش نیروی متخصص این رشته هستند.

اگر بخواهید یک کلمه درباره ایران بگویید، چه می گویید؟

مسحورکننده

اگر یک کلمه درباره مکزیک بخواهید بگویید چیست؟

دوست داشتنی

اگر کسی قصد درس خواندن در کشور شما داشته باشد، شرایط فراهم است؟

بله مکزیک هم مثل دیگر کشورها شرایط تحصیل را برای خارجی ها مهیا کرده است. ما دانشجویان ایرانی زیادی در کشورمان داریم.

آیا به موسیقی ایرانی علاقه مند هستید؟

بله موسیقی سنتی ایران واقعا زیباست و من علاقه مند به آن هستم.

به عنوان آخرین موضوع درباره گردشگری ایران و مکزیک چه برنامه ای دارید؟

من واقعا علاقه مندم با استفاده از تمدن و پیشینه دو کشور هر دو کشور را بیشتر با یکدیگر آشنا کنم و گردشگران زیادی بین دو کشور تشویق به سفر کنم. این همکاری می تواند باعث ارتباط هرچه بیشتر بین دو تمدن بزرگ جهان شود. ایران و مکزیک می توانند هر سال تعداد زیادی گردشگر را پذیرایی کنند؛ موسیقی، تاریخ، غذاها و فرهنگ هر دو کشور بهترین جاذبه بین آنهاست.

 

گردشگری ایران 1400 به روایت انیمیشن

کودک نوپیای گردشگری ایران با کارتونی شدن رشد خواهد کرد

گردشگری ایران با کارتونی شدن رونق می گیرد

گردشگری ایران با کارتونی شدن مستقل خواهد شد

کودک گردشگری ایران با کارتونی شدن روی پا خواهد ایستاد

صنعت سبز گردشگری در قرن حاضر از اهمیت ویژه ای برای کشورهای مختلف به خصوص ایران برخوردار است و اکثر آنها سعی دارند سهم بیشتری را از این صنعت پردرآمد را به خود اختصاص دهند . ظهور و پیدایش شاخه های جدید گردشگری در جهان مثل گردشگری سلامت، مذهبی، دریایی و دیگر شاخه های فعلی آن حاکی از اهمیت رشد و گسترش این صنعت در مناطق مختلف جهان با توجه به امکانات باستانی و طبیعی آنها خواهد بود.

به همین دلیل هر کشوری که آرزوی رونق این صنعت را داشته و دارد سعی می کند راهکارهای مختلفی برای معرفی توانمندی های گردشگری منطقه خود به دیگران را به کار گیرد تا حجم بیشتری از گردشگران را به سمت مرزهایش جلب کند. حذف روادید، پایین آوردن هزینه سفر و اقامت در منطقه ، ایجاد انگیزه های مختلف مثل جشنواره های خرید و در نهایت برگزاری بازیهای بزرگ ورزش از جمله راهکارهایی برای جلب نظر گردشگران و در نهایت رونق صنعت گردشگری کشورها بوده است . اما از زمانی که دنیای مجازی حضور خود را در زندگی بشری پررنگ تر کرده بهترین راهکار به نظر برخی کارشناسان حضور در این دنیای مجازی برای تبلیغ توانمندی های گردشگری کشورهاست.

این کارشناسان معتقدند حالا که بیشتر ما روزانه چند ساعت از وقت خود را مشغول گشت وگذار در این دنیای مجازی هستیم پس فرصتی طلایی برای تبلیغ و جلب نظر گردشگران به مناطق مختلف جهان مهیاست که باید از ان به خوبی استفاده کرد. معرفی تمدن ، راههای دسترسی به شهرهای باستانی ، امکانات رفاهی نزدیک آنها و دیگر اطلاعات به عنوان فعالیت های اولیه دراین دنیای مجازی جهت رشد و گسترش گردشگری کشورها بوده است . از سوی دیگر در قرن حاضر که از آن به عنوان عصر ارتباطات یاد شده حضور رسانه های تصویری در زمینه رشد و گسترش صنعت گردشگری بسیار پررنگ بوده و در واقع می توان گفت که این رسانه ها توانسته اند حتی جای دنیای مجازی را اشغال کنند و به عنوان مهمترین روش برای جلب نظر گردشگران به نقطه از دنیا باشند. اما این صفرو یک ها بازهم در دنیای رسانه ای رخنه کردند و راهکاری جدید را همراه با دنیای رسانه ای به ما پیشنهاد دادند که ساخت انیمیشن های تبلیغاتی برای معرفی توانمندی های گردشگری منطقه ای خاص بود.

بنابراین ساخت اینگونه انیمیشن های تبلیغاتی که حاصل همکاری دنیای رسانه ای و صفرو یک های دنیای مجازی بود امروزه به عنوان کارآمدترین روش تبلیغ صنعت گردشگری در خدمت جوامع مختلف قرار گرفته که ایران هم از این موضوع مستثنی نیست. به عقیده کارشناسان و دست اندرکاران صنعت گردشگری ایران با حضور خود در دنیای انیمیشن جهت تبلیغ توانمندی های گردشگری خود می تواند افق جدیدی را برای این صنعت پردرآمد در کشور ایجاد کند چون به عقیده بسیاری از آنها دنیای انیمیشن هیچ محدودیتی ندارد و سازنده آن می تواند هرآنچه که در ذهن دارد را به کاراکتر های مورد نظرش بدهد تا در جهت خواسته او حرکت کنند. البته زبان تصویر اینگونه فیلم ها که در تمامی نقاط این کره خاکی یا همان دهکده جهانی بسیار ساده و قابل درک است از مهمترین مزیت های حضور انیمیشن در صنعت گردشگری خواهد بود چون بازار هدف ما بسیار متنوع و با گویش های متفاوتی هست، بنابراین این انیمیشن های تبلیغاتی توان حضور در تمامی بازارهای هدف ما را دارند.

کارشناسان اینگونه می گویند که انیمیشن فارق از هر نوع گویش، رنگ ، قبلیه و مذهب می تواند تاثیر مورد نظر سازنده خود را بشکل کاملی در بیننده بگذارد و هدف سازنده را به او انتقال دهد حتی اگر این انیمیشن ها بدون کلام باشند بازهم نمی توان از تاثیر آنها ساده گذشت بنابراین حالا که ایران با تمدنی چند هزار ساله قصد رونق صنعت گردشگری خود را دارد می توان از این تاثیرگذاری در جهت معرفی توانمندی های ایران در صنعت گردشگری به خوبی استفاده کرد که ظاهرا این اهمیت توسط مسئولان گردشگری ایران به خوبی درک و در دستور کار قرار گرفته است. راه اندازی شبکه گردشگری و پویانمایی را می توان در این زمینه به فال نیک گرفت هرچند که هنوز در ابتدای راه هستیم اما امید است حضور هنرمندان و انیمیشن سازان ایرانی در کنار متخصصان و کارشناسان شبکه گردشگری و البته بخش خصوصی ایران به عنوان نقطه عطفی برای معرفی صحیح و دقیق تمدن چند هزار ساله ایران زمین به جهان باشد.

هرچند استفاده از پویانمایی یا هنر انیمیشن برای معرفی توانمندی گردشگری منطقه در ایران سابقه ای چند هزار ساله دارد (کشف گلدانی سفالی در شهر سوخته که به تازگی متوجه منظور طراحی روی آن شده اند . طراحی روی این گلدان در واقع اولین نمونه انیمیشن در کشور بوده که وقتی گلدان را می چرخانیم بز حک شده روی آن به حرکت درمی آید) و حضور انیمیشن برای تبلیغ این صنعت چیز تازه ای به نظر نمی رسد اما به عقیده برخی از دست اندرکاران هنوز هم راهی طولانی برای موفقیت در خلق اینگونه آثار پیش رو داریم، اما حضور مجدد انیمیشن در رشد صنعت گردشگری ایران حاکی از درک درست مسئولان از تاثیرگذاری این روش تبلیغ برای صنعت نوپای گردشگری کشور بوده است.

شاید برخی در نگاه اول مخالف نشستن و تماشای شهرهای باستانی را از طریق تلویزیون و کامپیوتر یا حتی دنیای مجازی برای آشنایی با توانمندی های گردشگری منطقه باشند و بیشتر علاقمند به تجربه واقعی آن شهر و در واقع حس واقعی آن هستند اما جاودانه کردن مناظر و شهرهای باستانی اولین مزیت اینگونه فیلم هاست که نباید از آن به سادگی گذشت به این دلیل که حتی در حال حاضر بسیاری از آثار باستانی و تاریخی کشور به دلیل بی توجهی برخی مسئولان و حتی خود بازدیدکنندگان در حال نابودی هستند و انیمیشنی برایشان ساخته نشده است و حتی ساخت انیمیشن تبلیغاتی تمدن و بطور کل جاذبه گردشگری آنها هنوز در فهرست ساخت آینده قرار نگرفته است، پس می توان به داشته هایمان بسنده کرد و به دنبال افقی روشن در این راه قدم بگذاریم.

شاید برخی خرسند از ساخت داستان خلیج فارس یا گردشگری ایران 1400 که از آخرین انیمیشن های ساخته شده گردشگری ایران به شمار می آیند، هستند اما مدتی است که برخی از استانهای گردشگرپذیر کشور مثل گیلان ، اصفهان و یزد بطور مستقل اقدام به ساخت اینگونه پویانمایی ها کرده اند که می توان کمی نگرانی را به همراه داشته باشد. بطور کل ساخت اینگونه انیمیشن های تبلیغاتی برای صنعت گردشگری کشورها با توجه به فرهنگ سازی و تاثیرگذاری آنها همانند ساختن شمشیری دولبه برای این صنعت بخصوص در کشورها بخصوص ایران خواهد بود. تصور کنید با توجه به تاثیرگذاری این فیلم ها و انتشار گسترده آنها در بازارهای هدف حجم انبوهی از گردشگران راهی مناطق یاد شده باشند وبا کمبود زیرساخت ها یا عدم تطابق انیمیشن با واقعیت مواجه شوند ، چه ضربه مهلکی به پیکره نوپای صنعت گردشگری کشورمان خواهد زد؟ پس هنر برای این فعالیت کافی نیست بلکه معرفی دقیق و صحیح توانمندی های گردشگری ایران توسط اینگونه انیمیشن ها نیازمند کاری گروهی یعنی بین جامعه تورگردانان، سازمان گردشگری ، رسانه ملی ، جامعه هتلداران وبطور کل کلیه دست اندرکاران خصوصی و دولتی گردشگری ایران خواهد بود.

این اهمیت هم اکنون با توجه به راه اندازی شبکه پویانمایی و شبکه گردشگری در کنار یکدیگر توسط سازمان صدا سیما برای ساخت و تولید هدفمند انیمیشن های گردشگری جهت فرهنگ سازی و کنترل درخواست سفر به اقصی نقاط کشور به سادگی قابل بررسی و کنترل است.

بطور کلی قدم زدن در محوطه های باستانی و آشنایی با نحوه ساخت و تاریخچه آنها و البته آشنایی با امکانات رفاهی اطراف این مراکز می تواند خود انگیزه ای برای سفر گردشگران و ماجراجویان در تمامی زمینه های گردشگری باشد پس بجاست که مدیران و دست اندرکاران بخش گردشگری با استفاده از ظرفیت های بخش خصوصی گردشگری و البته تخصص هنرمندان ایرانی سرمایه گذاری مناسبی در این باره انجام دهند و با هدایت هدفمند گردشگران به مناطقی خاص از کلیه ظرفیت های گردشگری منطقه به خوبی استفاده کنند که با این روش می توان از تمرکز و درخواست سفر بی برنامه گردشگران به مناطق معروف گردشگری ایران جلوگیری کرد و شاهد رونق سفر و گردشگری در گوشه و کنار کشور پهناور ایران باشیم.

با اینگونه همکاری ها و اجرای طرح های مربوطه در واقع می تواند برنامه سفر گردشگران  و ماجراجویان را مدیریت کرد و با پراکنده کردن آنها در سراسر ایران باستانی رشد و توسعه صنعت گردشگری کشور را متقارن و با توجه به زیرساخت های موجود منطقه هدف کنترل کرد و در اینده شاهد زیرساخت ها ی گردشگری آن نیز باشیم.

بنابراین حالا که شخصیت های کارتونی دوران کودکی به کمک رشد صنعت گردشگری ایران زمین آمده اند بجاست که از علاقه کودکانمان به این شخصیت ها در جهت رشد و ترویج فرهنگ گردشگری و سفر در ذهن آنها به خوبی استفاده کنیم و با برنامه ریزی صحیح و دقیق همگام با رشد فرزندان ایران زمین شاهد رشد و گسترش کودک نوپای صنعت گردشگری کشور نیز باشیم. 

رایزنان فرهنگی یا رایزنان گردشگری مسئله این است؟

رایزنان فرهنگی یا رایزنان گردشگری مسئله این است؟

در حال حاضر مبحث گردشگری در دهکده جهانی  به عنوان یکی از صنایع پولساز این کره خاکی، دغدغه بسیاری از کشورها است. اهمیت اقتصادی این صنعت نوظهور باعث شده تا بسیاری از دست اندرکاران و فعالان عرصه گردشگری برای به دست آوردن سهم بیشتری از درآمد کلی آن دست به هر کاری بزنند و از هیچگونه تلاشی فروگذار نکنند.

سیاست های تشویقی ، کاهش میزان مالیات صنایع وابسته گردشگری داخل مرزها و حذف روادید ، حضور گسترده در نمایشگاههای صنعت گردشگری همه و همه از سیاست های کوتاه مدت و بلند مدت به کار گرفته توسط دست اندرکاران دولتی و خصوصی کشورهای مختلف در این زمینه است،​ که در کل برای به دست آوردن سهم بیشتر از گردشگری بین المللی استفاده می شوند.

بر هیچکس پوشیده نیست که خط مقدم هرگونه برنامه ریزی در ا ین زمینه خارج از مرزهای یک کشور سفارتخانه های آن کشور است. اگرچه برخی افراد بر این باور هستند که سفارتخانه​ها صرفا ماموریت دیپلماتیک دارند و هرگز به این قبیل مسایل توجهی نخواهند داشت اما برخلاف این گروه دیگران معتقدند حتی در صورت عدم نیاز به دریافت ویزا از سوی گردشگران برای ورود به یک کشور بازهم آنها بیشترین اطلاعات مورد نیاز خود را می توانند از طریق سفارتخانه کشور مقصدشان به دست آورند.

بدون تردید مسئولان و کارکنان سفارتخانه ها با توجه به آداب و رسوم و البته سلیقه گردشگران کشور میزبانشان راهکارها و پیشنهادهای مناسبی به درخواست اطلاعات آنها خواهند داد . پس فقط با یک نگاه نمی توان اینگونه تصور کرد که سفارتخانه ها خارج از مرزهای یک کشور فقط باید مشغول امور دیپلماتیک باشند و هیچ ارتباطی با صنعت مفرح گردشگری ندارند.

پاسخ این است که اگرچه انجام امور دیپلماتیک درسفارتخانه ها به دیگر موارد ارجح است اما امروزه این سیاست های تشویقی صنعت گردشگری هستند که بسیاری از سیاست های دیپلماتیک خارج از مرزهای کشورهای گردشگرپذیر را تابع خود کرده اند .

بنابراین بسیاری از دولتها  با توجه به اهمیت فعلی صنعت گردشگری یا همان صادرات نامرئی شرح وظایف جدیدی را برای کارکنان سفارتخانه ها یشان بخصوص در بخش فرهنگی درنظر می گیرند، که حاصل این شرح وظایف جدید درباره جذب گردشگران خارجی میتواند حکم مکملی برای سیاست های کلان گردشگری کشور متبوعشان باشد.

اما در حالی که ایران طبق گزارش سازمان جهانی گردشگری هم اکنون به عنوان یکی از ده کشور برتر جذاب و ارزان گردشگران جهان است، دست اندرکاران صنعت گردشگری بخش دولتی هنوز پی به ارزش واقعی سفارتخانه ها و بخش های مختلف آنها در رشد و توسعه صنعت گردشگری نبرده اند و به قول معروف هنوز اندرخم یک کوچه اند.

این غفلت زمانی که برخی از دست اندرکاران دولتی صنعت گردشگری طرحی تازه را با نام رایزنان گردشگری به دولت پیشنهاد دادند بیش از پیش خودنمایی کرد و بیانگر آن شد که هنوز سیاست گذاران کلان گردشگری ایران به ظرفیت های بالقوه این اماکن به ظاهر دیپلماتیک خارج از مرزهایمان پی نبرده اند.

شاید عدم هماهنگی بین ارگانهای ذیربط گردشگری ایران باعث این غفلت شده بصورتی که برخی از مسئولان، صنعت گردشگری کشورمان را زیر مجموعه بخش اقتصادی سفارتخانه ها می دانند و اینگونه استدلال می کنند،  چون این صنعت به عنوان صادرات نامرئی در جهان معرفی شده ، پس بخش بازرگانی سفارت خانه ها مسئول هدایت و برنامه ریزی سیاست های جذب گردشگران به داخل کشور خارج از مرزهای کشورمان است .

اما گروه دیگر هم بخش فرهنگی را طلایه دار گردشگری ایران معرفی می کنند و معتقدند این صنعت یعنی گردشگری پل ارتباطی بین تمدن ها و فرهنگهای جهان است و رایزنان فرهنگی با توجه به تمدن و فرهنگ غنی ایران می توانند بهترین فرصت رشد ورود گردشگران را برای ایران زمین مهیا کند.

اگرچه این طرح یا همان طرح حضور رایزنان گردشگری در 60 سفارتخانه جمهوری اسلامی ایران خارج از مرزها ی کشور بیانگر اراده جدی دولت برای رونق صنعت گردشگری در بازارهای هدف است اما آیا واقعا رایزنان گردشگری می توانند راهگشای صنعت گردشگری کشورمان خارج از مرزهای ایران باشد.

طرحی که هم اکنون در پرده ای از ابهام قرار دارد و اجرایی شدنش نیز به نظر دولت منوط شده است. شاید دولتمردان و دست اندرکاران دولتی گردشگری نیز به این نتیجه رسیده اند این طرح خود به عنوان مشکلی تازه و البته آزمونی محکوم به شکست برای صنعت نوپای گردشگری ایران است؟

این سئوال مهم در شرایطی مطرح می شود که بسیاری از مسئولان صنعت گردشگری ایران با استفاده از توانایی های رایزنان اقتصادی مقیم در سفارتخانه های جمهوری اسلامی ایران خبر از شرکت گسترده ایران در نمایشگاه​های گردشگری سراسر جهان می دهند .

مسئولیتی که شاید هرگز در راستای وظایف رایزنان اقتصادی نبوده و صرفا به دلیل نام دیگر گردشگری یا همان صادرات نامرئی به این گروه واگذار شده است . شاهد مثال این اشتباه بزرگ در صنعت گردشگری ایران این است که در پایان سال 1391 به گفته جهانیان یکی از بالاترین مسئولان صنعت گردشگری کشورمان حضور ایران در نمایشگاههای صنعت گردشگری بین المللی جهان تا کنون صرفا 5 درصد گردشگران بین المللی را به داخل مرزهای کشور هدایت کرده است .

بنابراین با توجه به این آمار رسمی و موثق می توان دریافت اگرچه صنعت گردشگری می تواند در قسمت اقتصادی سفارتخانه ها نیز جایی برای خود دست و پا کند، اما صرفا حساب و کتاب یا سیاست های اقتصادی نمی تواند به موفقیت این صنعت پولساز جهانی بیانجامد. آنهم زمانی که ایران با توجه به پتانسیل های بالقوه خود در زمینه جذب گردشگران خارجی می تواند درآمد آن را جایگزین درآمد صنعت نفت خود کند.

پس حالا که علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه کشورمان معتقد است رایزنان فرهنگی ایران به عنوان بازوان توانمند این وزارتخانه خارج از مرزهای کشور مشغول به انجام وظیفه هستند ، بهترین گزینه برای ثبت روند مثبت صنعت گردشگری استفاده از توانمندی های این گروه  جهت تشویق گردشگران محل ماموریتشان به بستن چمدانهایشان برای سفر به ایران و دیدن جاذبه هایش خواهد بود.

بخشی از وظایف این گروه فراهم کردن شرایط آشنایی مردم کشور میزبانشان با آداب و رسوم ، فرهنگ و مذهب کشورمان است. که رایزنان فرهنگی سفارتخانه ها از روشهای مختلفی برای انجام این وظیفه همانند برگزاری هفته های فرهنگی ، برپایی مراسم مذهبی ، جشن و شادی و البته ارتباط هرچه بیشتر با جامعه کشور میزبانشان است، دقیقا روشهایی که می توان از آن برای رشد و رونق گردشگری کشورمان استفاده کرد.

اهمیت استفاده از پتانسیل بالقوه رایزنان فرهنگی در جذب و توسعه صنعت گردشگری کشورمان آنجا روشن می شود که طبق آمار سازمان جهانی گردشگری سفرهایی که برای آشنایی با آداب و رسوم و فرهنگ مقاصد مختلف گردشگری جهان صورت گرفته طی یک دهه گذشته رشدی چشمگیر داشته است و در سال 2012 میلادی تقریبا از هر ده سفری که در صنعت گردشگری صورت گرفته 4 مورد به این دلیل یا همان آشنایی با فرهنگ و آداب و سنن کشورهای میزبان بوده است.

بنابراین می توان اینگونه عنوان کرد که از هر ده نفر گردشگر چهار نفر برای آشنایی و درک دقیق فرهنگ کشور مقصدشان بار سفر می بندند ، سفری که می تواند جرقه آن طی یکی از مراسم برگزار شده توسط رایزنان فرهنگی خارج از مرزهای کشورمان زده شده باشد.

این امار بیانگر رشد چشم گیر گردشگری فرهنگی بین گردشگران بین المللی است و شاید جاذبه های دیگر مثل مراکز خرید یا مناطق طبیعی را در رده های بعدی انگیزه سفر قرار دهد. نکته ای که باعث یادآوری جایگاه ویژه رایزنان فرهنگی در صنعت گردشگری ما خواد بود.

جایگاهی که متاسفانه تا کنون به آن توجه نشده و دست اندرکاران صنعت گردشگری را بدون توجه به حضور آن به فکر ارایه پیشنهاد رایزنان گردشگری انداخته است. حال آنکه سفیران فرهنگی کشورمان هم اکنون در محل ماموریت خود مستقر هستند و با توجه به وظایف سازمانی خود بهترین شرایط را برای دست یابی صنعت گردشگری به موفقیتی مناسب دارند.

 به عقیده بسیاری از فعالان عرصه گردشگری ایجاد بخش جدید در سفارتخانه های ایران خارج از مرزهایش شاید یک موازی کاری مطلق باشد و به جز هزینه های هنگفت انهم در شرایط کنونی اقتصاد کشورمان شاید هیچ دستاورد دیگری به همراه نداشته باشد.

رایزنان فرهنگی ایران در دیگر کشورها با توجه به شرح وظایف خود باید بتوانند پیام فرهنگ سرزمین خود را به گویا ترین شکل و با حداکثر جاذبه ممکن به میزبان معرفی کنند. این سفیران فرهنگی ایران می توانند با توجه به جایگاه دیپلماتیک و امتیازاتی که در اختیار دارند نظر رسانه های کشور میزبان را به خود و البته زادگاهشان جلب کرده و باعث معرفی دقیق ایران و آداب و رسوم آن بشوند.

پس چرا باید گروهی دیگر را با تمام مشکلات حاشیه ای آن به عنوان رایزنان گردشگری راهی سفارتخانه های ایران کرد وقتی که این بخش توسط رایزنان فرهنگی ایران هم اکنون به عنوان پتانسیلی بالقوه وجود دارد.

شاید کم کاری و عدم حضور گسترده این گروه یعنی رایزنان فرهنگی ایران در مجامع بین المللی باعث ایجاد این شبه شده که جایگاهی با عنوان رایزنان گردشگری در سفارتخانه های کشورمان خالی باقی مانده و برای رشد و رونق صنعت گردشگری کشورمان باید این جایگاه را احیاء و استفاده کنیم.

نباید فراموش کرد به دلیل شرایط موجود سیاسی ایران امروز بهترین شرایط برای ایفای نقش رایزنان فرهنگی ایران مهیا شده است و به واسطه جریان سازیهای انجام شده در زمینه های سیاسی اکثر ساکنان کشورهای مختلف با نام ایران آشنا هستند پس چه به جاست که رایزنان فرهنگی نیز از فرصت استفاده کنند و در جهت تثبیت نام ایران با تمام جاذبه هایش در ذهن گردشگران گام عظیمی بردارند.

ارزانی فعلی ایران در کنار امتیاز مطرح شدن نام ایران در اکثر محافل خبری بهترین فرصت خودنمایی رایزنان فرهنگی در سفارتخانه های کشورمان خارج از مرزهای ایران است و به جاست که جای تعریف چارت اداری جدیدی برای سفارتخانه های ایران از امکانات بالقوه رایزنان فرهنگی برای رشد صنعت گردشگری کشورمان استفاده شود نه اینکه دوباره آزمونی بی حاصل را برایش تدارک ببینیم.

در هر حال رایزنان فرهنگی ایران می توانند با توجه به جاذبه های بسیار زیاد کشورمان طبق هماهنگی با سازمان گردشگری ایران زمینه رشد و رونق صادرات نامرئی کشورمان را فراهم کنند. بی شک آشنایی رایزنان فرهنگی کشورمان با فرهنگ و آداب و رسوم بازار هدف گردشگری کشورمان می تواند بسیار مفید واقع شده و کودک نوپای گردشگری کشورمان را به دویدن وادارد و زمینه ساز صدور فرهنگ و تمدن اصلی ایران اسلامی را به دیگر نقاط جهان فراهم کرد.

عزتی کامل

22/2/91